افراط گرایی به معنای دفاع از عقاید و رفتارهای افراطی است. در جهان سیاست، گروههای افراطی شامل چپهای افراطی، راست های افراطی، رادیکالها، مرتجعها، بنیادگراها و متعصبین می شود. تشکیلات مجاهدین خلق می تواند به نوعی در همه این دسته ها قرار بگیرد.
پایههای اعتقادی مجاهدین خلق، چنان که ادعا می کنند بر مبنای جامعه بی طبقه و مارکسیسم است و این پایههای فکری آنها را در دست چپهای افراطی قرار میدهد. آن ها در عقاید مذهبی شان به شدت مرتجع و رادیکال هستند؛ معتقد به سنتی ترین نسخه مذهب هستند که در آن زنان باید در محیطهای کاملا جداگانه از مردان زندگی کنند؛ مردان مجرد بمانند اما رهبر مجاز است که چندین همسر داشته باشد.
این گروه ساختاری فرقه ای دارد که اعضایش متعصبانه رهبری غایب از نظرشان مسعود رجوی را میپرستند. نیازی نیست که یادآور شویم که مجاهدین خلق خصایص گروه های بنیادگرا را نیز در خود دارد و بدین ترتیب، بدون شک جنبشی افراط گرا است.
مطالعه سوابق و عملکرد مجاهدین خلق، نشان می دهد که این گروه با بیشتر گروههای افرادطی در کل گستره طیفهای سیاسی نقاط مشترکی دارد و با مروری بر تاریخچه این گروه نی در مییابیم که تا حد زیادی به مثابه یک گروه افراطی عمل کرده است. تازه ترین مطلبی که در وبسایت گلوبال ریسرچ درباره این تشکیلات منتشر شده است نشان میدهد که خشونت افراط گرایانه در موجودیت این گروه نهادینه شده است.
رابرت فانتینا که نویسنده و فعال بین المللی صلح و حقوق بشر است در گلوبال ریسرچ درباره اتحاد میان مجاهدین خلق و چهرههای راست افراطی مثل رودی جیولیانی در آمریکا هشدار میدهد: « یک شهروند دیگر آمریکا ، شهردار سابق نیویورک رودی جیولیانی، وکیل شخصی رییس جمهور آمریکا دانلد ترامپ مجاهدین خلق را «حکومت در تبعید» می خواند. ظاهرا جولیانی توانایی تمیز دادن میان حقیقت و دورغ، خیال و واقعیت را از دست داده است؛ البته با توجه به اینکه چه کسی او را استخدام کرده است، این موضوع شگفت آور نیست.»
چنانچه فانتینا به درستی بیان می کند، گروه افراطی مجاهدین خلق مسئول مرگ دست کم 12000 ایرانی است. او در ادامه این سول را مطرح می کند: « بنابراین جیولیانی میگوید مشکلی ندارد که یک ملت 81 میلیونی توسط تروریستها رهبری شود؟ احتمالا مشکلی ندارد چراکه او خودش هم رهبر بزرگترین سازمان تروریستی در دنیا است»
فانتینا از متحد افراطی دیگر مجاهدین خلق نیز نام می برد: اسرائیل، کشوری که دشمن ایران است و طبیعی است که دوست مجاهدین خلق باشد. این نویسنده با ارجاع به گزارش ان بی سی نیوز درباره حمایت مالی اسرائیل از مجاهدین خلق نتیجه میگیرد که آمریکا و اسرائیل برای حمایت از مجاهدین خلق با یکدیگر همکاری میکنند. وی مینویسد: « بهنظر طبیعی میرسد چون اسرائیل هم به مانند آمریکا یک رژیم سرکوبگر و وحشی است که قوانین بین المللی بی شماری را نقض کرده است و همواره حقوق ملت فلسطین را به فجیع ترین شکل ممکن نقض می کند. و چون آمریکا سالانه 3 میلیارد دلار کمک مالی به اسرائیل می کند، میتوان مطمئن بود که مقداری از این پول راه خود را به سوی مجاهدین پیدا می کند.» این نویسنده آلبانی را نیز ابزاری در دستان آمریکا و مکانی برای هزینه کردن پولها برای حفظ مجاهدین خلق برای روز مبادا میداند.
متحدین افراطی دیگری نیز برای مجاهدین خلق وجود دارند. سال گذشته در گزارشی در وبسایت میدل ایست آی آمد:
« به عنوان گروهی که مدافع برابری جنسیتی است و میگوید اصلیترین گروه دمکراسی خواه ایرانی است، مجاهدین خلق کار چندانی برای پنهان کردن روابطش با حکومت فوق محافظه کار و استبدادی عربستان سعودی، انجام نمیدهد. در گردهماییهای مجاهدین خلق غالبا سخنرانان طرفدار سعودیها یا گاهی حتی مقامات سعودی حضور دارند.»
همچنین، مسعود خدابنده، از اعضای ارشد سابق مجاهدین خلق، سال گذشته در مصاحبه ای با نشریه لبنانی البوابه از جزئیات کمک های مالی عربستان سعودی به مجاهدین خلق از جمله شبکه های قاچاق و معاملات بازار سیاه، پرده برداشت.
و نهایتا تازهترین افشاگریها درباره روابط مجاهدین خلق با دیگر گروههای افراطی را روزنامه الپائیس اسپانیا انجام داد. در ژانویه سال جاری، این پایگاه خبری گزارش داد که دو تن از نمایندگان مجلس اسپانیا حقوق بالغ بر 65 هزار یورو از حزب افراطی راست گرای وکس دریافت کرده اند که منبع آن شورای ملی مقاومت بوده است.
کاترین شکدم در سایت سیتیزن تروث سعی می کند پاسخی برای این پرسش پیدا کند که چه چیزی باعث می شود که مجاهدین خلق به عنوان یک گروه اسلامی با عقاید چپ افراطی با یک حزب ضد اسلامی راست افراطی مانند وکس – هر دو در دو سر طیف افراط گرایی—با یکدیگر همبستر می شوند. او مباحثی از یک محقق انگلیسی به نام جولیا ابنر مطرح میکند که جالب توجه است. ابنر درباره گروه های افراطی اسلامی و غیر اسلامی می گوید: « راست افراطی و اسلامگراهای افراطی هر دو زمانیکه دشمنان قسم خوردهشان عملیات تروریستی علیه شان انجام می دهند، سود می برند. هر دوی این گروهها میخواهند شکاف و هرج و مرج بیشتری در جامعه ببینند. هنگامی که جوامع بهراسند، هنگامیکه جوامع دچار تفرقه شوند، در برابر عقاید گروه های افراطی آسیب پذیر تر می شوند.»
به نظر می سد که برای مجاهدین خلق فرقی نمیکند که دوستانش از گروههای ضد مسلمان صهیونیستی باشند یا وهابیهای سعودی یا راستهای افراطی در اسپانیا و آمریکا. آن ها به دنبال نفوذ در میان شکافهای جوامع هستند چون به دلیل سوابق تاریک و پرخشونتشان راه مستقیمی برای جلب حمایت تودهها نمییابند.
مزدا پارسی