در ماده 7 باصطلاح برنامه ی او چنین آمده است :
” ایران فردا کشور احترام به حقوق بشر است. ما متعهد به «بیانیه جهانی حقوق بشر» و میثاقها و کنوانسیونهای بینالمللی از جمله: «میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی»، «کنوانسیون علیه شکنجه» و «کنوانسیون حذف کلیه اشکال تبعیض علیه زنان» میباشیم… بر خودمختاری کردستان ایران که طرح آن را شورای ملی مقاومت تصویب کرده، تأکید داریم. زبان و فرهنگ هموطنان ما از هر ملیتی که هستند، در زمره سرمایههای انسانی تمام مردم این کشور است که باید در ایران فردا ترویج شود و گسترش پیدا کند “.
پس چرا این میثاق ها وبیانیه ها را در درون تشکیلات کوچک خود رعایت نمیکند؟
علاوه براینکه نمیکنید، بلکه حقوق انسان ها را در شنیع ترین شکل خود پایمال کرده و زنان را به برده ی جنسی و جسمی رهبر ” خاص الخاص ” خود تبدیل کرده بودید که درهیچ کجای جهان امروزه این رویه ی حیرت انگیز و بغایت ضد انسانی وجود نداشته است.
شما قاتل زبان ملل واقوام ایرانی هستید وما این مسئله را از طرز حرف زدن افراد وابسته به اینگونه اقوام گرفتار در چنبره ی شما مشاهده کرده ایم.
آذربایجانی هایی که ده سال وبیشتر ، ازچنگال شما رها شده اند هنوز قادر به تکلم درست بزبان مادری خود نیستند.
بلی شما در وسع خود، یک زبان کشی را براه انداخته اید که جرمی سنگین در یک دادگاه صالحه محسوب میشود که البته دیر ویا زود اینگونه دادگاه ها دایر خواهند بود.
سر کردستانی ها هم شیره نمالید!
شما درسخت ترین زمان حیات پرنکبت خود ، ازامکانات آنها برای فرار وتاسیس پایگاه ورادیو استفاده کردید وبخاطر این سوء استفاده ها ، این قول کذائی را بدانها دادید.
کردستان درمرز ایران قرار دارد ودارای موقعیت خوبی برای وارد وخارج شدن ازمرزهای ایران است و علت این قول مفت و بی هزینه ی شما درست از همین بابت است وکردها بهتر ازمن به این موضوع پی برده اند!
ماده 8:
” ما مالکیت شخصی، سرمایهگذاری خصوصی و بازار آزاد را بهرسمیت میشناسیم و این اصل را پیشاروی خود داریم که چه در اشتغال و چه در کسب و کار، تمام مردم ایران باید از فرصتهای برابر برخوردار باشند. از نظر ما ایران فردا کشور حفاظت از محیطزیست و احیای آن خواهد بود “.
ظاهرا شما فرق بین مالکیت شخصی وخصوصی را نمیدانید .
مالکیت شخصی شامل اسباب وادواتی مانند خانه، لباس ، اتومبیل و … است که انسان برای رفع نیازهای روزمره اش ازآن استفاده میکند وجنس آنها را شرایط فردی واجتماعی روشن میکند ودارای خصوصایت ساده و محدود است.
اما از حرف شما چنین استنباط میشود که منظورتان مالکیت خصوصی است که درتضاد با جامعه ی بی طبقه توحیدی است وآیا میخواهید اعلام کنید که ایدئولوژی اولیه ( نه تاکتیک وحتی استراتژیک ) بنیانگذاران سازمان- جامعه ی بی طبقه ی توحیدی- را به کنار گذاشته اید؟
کی این کار را کرده اید و این تغییرات توسط چه ارگانی که غیر ازکنگره ی سازمان نمیتواند باشد و شما هرگز برگزار نکرده اید ، انجام گرفته است؟!
بیانیه ی این تغییر ایدئولوژیک چگونه وکی صادر شده است؟!
آیا اعضای سازمان از این تصمیم بزرگ که حتی باید نام سازمان را هم عوض کرده باشد ، آگاهی دارند .
نام ایدئولوژی ای را که افراد بموجب آن میتوانند ازفرصت های برابر استفاده کنند، چیست ونمونه ی کشوری که این امر درآنجا محقق شده، چه میباشد؟!
ماده 9 :
” سیاست خارجی ما مبتنی بر همزیستی مسالمتآمیز، صلح و همکاریهای بینالمللی و منطقه ای و احترام به منشور ملل متحد خواهد بود “.
این یکی را که همگان اعلام میکنند وکسی پیدا نمیشود که بگوید که وقتی من مصدر امور شدم، تعهدی به همزیستی مسالمت آمیز نخواهم داشت و پدر مردم منطقه را درخواهم آورد!
اما شما در چهارچوب کوچک خود نشان داده اید که به چیزی جز آموزش های متوهمانه و ضدبشری رجوی پایبند نیستید.
ضمنا شما با این طرز تفکر که یک کارشناس ورزیده و محقق توانا درموردتان گفته است، چگونه قادر به هضم حقوق انسان ها- اعم ازداخلی وخارجی- وپذیرفتن همزیستی مسالمت آمیز و … خواهید شد واساسا چگونه خواهید توانست که با مردم که ماهیت شما را غیر عادی و پلید میدانند، معاملات سیاسی و انتخاباتی بکنید :
” کافیست به یکی از سخنرانیهای خانم رجوی در عراق گوش کنید تا به ابعاد نقش تبلیغات مستقیم ایشان در باره ی رهبر عقیدتی مجاهدین پی ببرید. همه ی آنهائی که در دهه ی هفتاد شمسی در قرارگاه اشرف بودهاند بخوبی بیاد دارند که ایشان در هر سخنرانی بخش مهمی از سخنان خود را به تعریف و تمجید از رهبر “خاصالخاص” خود اختصاص میداد. ایشان حتی مدعی بود که در جریان بمبارانهای جنگ اوّل امریکا علیه عراق این “خدا بود که مسعود را از بمبارانها حفظ کرده” و بعد در تایید حرف خودش به نمونهای اشاره میکرد که گویا بمبی در نزدیکی محل اختفای آقای رجوی اصابت کرده ولی به دلایلی که معلوم نیست به ایشان آسیبی نرسیده است. یا مثلاً در جریان اعدام بنیانگذاران مجاهدین توسط ساواک شاه که آقای رجوی به دنبال فعالیتهای بیوقفه ی برادرشان، کاظم رجوی، شاه از اعدام او صرف نظر کرد را به اراده ی “خاص خدا برای حفظ مسعود” نسبت میدهند. یا تبلیغاتی که در باره ی ارتباط او با امام زمان در سازمان به راه انداختند که تماماً توسط شخص آقای رجوی هدایت میشد. از این نمونه ها به وفور در تبلیغات درونی مجاهدین و ادبیات و فرهنگ حاکم بر آنان یافت میشود”.
ماده 10:
” ایران آزاد فردا یک کشور غیراتمی و عاری از سلاحهای کشتار جمعی خواهد بود “.
نه بابا؟
مگر حالا هست که درآینده هم بشود؟ شرایط جهانی به ایران اجازه نمیدهد که صاحب سلاح اتمی باشد وخود مردم ایران هم علاقه ای بدان ندارد و وحدت ملی را مهمترین ابزار حفظ امنیت خود میدانند.
سپس :
“تأکید میکنیم که هر چه بر اساس اجبار و تحمیل باشد و هر چه رأی و انتخاب آزادانه مردم را انکار کند، نه اسلام که ضداسلام است. و هر چه حقوق برابر زنان را نفی کند در اسلام جایی ندارد “.
این مسئله دردرجه ی اول شامل حال باند رجوی میشود که بنا برخصلت فرقوی خود هیچ حق رای واظهار نظر درمورد هیچ مسئله ای را- الا گناهکار نامیدن وتحقیر مشمئزکننده ی خود – که ازنظرشان به افزایش منزلت رهبری؟؟ میانجامد- ندارند و بدین دلیل خود ثابت میکنید که آنچه را که گفتید ، شامل خودتان هست.