زمانی که در اشرف توسط نیروهای آمریکائی شمارش شده و کارت اسیر جنگی به ما دادند(I.D.Cart) ، تعداد ما حدود 4000 نفر بود! تازه این تعداد اگر با 300 نفری که با مریم رجوی از عراق قبل از شروع جنگ اصلی از طریق مرز اردن فرار کردند جمع گردد، عدد 4300 را خواهیم داشت!
اکنون در آلبانی حدود2000 نفر نیرو برای سازمان و تحت تدابیر شدید حفاظتی و امنیتی باقی مانده است.
حال سئوال اینجاست که این 2300 نفر کجا رفتند؟
2300 نفر الان کجا هستند؟
چرا سازمان هرگز به این سئوال جواب نمی دهد که 2300 نفری که از آمار سازمان کم شده است ، الان کجا هستند؟
طبق آمار در ماه مارس سال 2018 در آلبانی حدود 2000 نیرو در داخل زندان مانز وجود داشتند، تعداد کمی نیز تاامروز جدا شدند و تعداد کمی از کادرهای خارج که مسئله دار بودند به آلبانی بازگردانده شدند که تقریبا همین 2000 را داریم!
تعداد باقی مانده به چهار دسته تقسیم می شوند:
دسته اول، پیرمردان هستند، مردانی که سنشان بالای 55 سال بوده و سالخورده و فرسوده می باشند، این تعداد حدود 1200 نفر هستند که نیروی ایدئولوژیک نبوده و از روی ناچاری و نداشتن حامی و پشتوانه ای در جامعه در درون فرقه ماندند و روزگارشان را با خزعبلات مریم رجوی می گذرانند.
دسته ی دوم، پیرزنان هستند، این دسته زنانی هستند که سنشان بالای 55 سال است. طی سالیان شوهران خود را ازدست داده و از بی چادری در خانه ماندند و نیروی قابل اتکائی نمی باشند، این تعداد حدودا 500 نفر می باشند.
دسته ی سوم، شکنجه گران هستند، اینها کسانی هستند که بصورت مستقیم در جنایات و کشتار مردم ایران و شکنجه و زندانی کردن اعضای سازمان دست داشتند و از بیم جان خود ، جرات جدائی از سازمان و ورود به دنیای آزاد را ندارند! این تعداد زیر150 نفر هستند!
دسته چهارم، خونخواهان و اعضای سببی (فامیلی )هستند ، یعنی کسانی که یکی از اعضای درجه یک خود را در عملیات های کورکورانه ی رجوی ویا در ایران از دست دادند و یا در سازمان برادر، خواهر و یا بستگانی دارد! این تعداد حدود 150 نفر می باشند.
دو دسته ی اول ، که حدود 1700 نفر می باشند، دنبال رفتن بی دردسر به اروپا و زندگی در آنجا می باشند. این 1700 نفر هرگز حاضر به دادن بهاء برای رجوی نیستند.
دو دسته ی آخر که حدود300 نفر می باشند، مجبورند که با رجوی تا ایستگاه آخر بمانند! به عبارت دیگر ، رجوی با این همه گردوخاک 300 نفر نیروی اصلی دارد، که خود این 300 نفر هم، دیگر طی سالیان از سیاست های آبکی مسعود رجوی زده و سیر شدند! بخصوص از زمانی که مسعود رجوی غیب شده و معلوم نیست که مرده است یا زنده ، این 300 نفر هم اگر فرصت مناسبی بدست بیاید، خود را از شررجوی رها می کنند.
اگر به این آمار دقت کنیم ، بروشنی مشخص می شود که چرا رجوی به خانواده ها اجازه ی ملاقات نمی دهد، چرا که دسته اول ودوم ،یعنی حدود 1700 نفر، اگر در شرایطی قرار بگیرند که بتوانند آزادانه تصمیم بگیرند، حتما خانواده ودنیای آزاد را برای ادامه حیات و زندگی انتخاب خواهند کرد.
علت اصلی که رهبران فرقه ها اجازه تماس اعضاء با دنیای بیرون را نمی دهند، سیاست های دوگانه و استفاده از دروغ و فریب گسترده در اموراتشان است . ناآگاه نگه داشتن اعضاء نسبت به حقوق اولیه ی خود ، یک از اصلی ترین اهرم های سرکوب و تحمیق اعضاست.
اما در درون فرقه وضعیت فرق می کند، رجوی ها همیشه سعی می کنند که آمار ندهند ، هرگز اعلام نمی کنند که چند نفر هستند و چند نفر و چه کسانی جدا شدند! تمامی روابط اعضای فرقه ها با دنیای بیرون ، فقط از کانال های مشخص و از گیت های خاص تحت تدابیر شدید امنیتی کنترل می گردد.
همه باید بدانیم که اگر ایدئولوژی و راه و رسم رجوی ها ، عقلانی و درست و حق بود ، هرگز بدنه ی اصلی سازمان دست به جدائی نمی زدند، اکثر کسانی که جدا شدند ، اغلب بهای بسیار سنگینی را دادند و بعد از پروسه های شکنجه و زندان و فشارهای بیشمار ، موفق به آزاد کردن خود ازدست رجوی ها شدند.
ای کاش قبل از پیوستن به این فرقه ی مخوف که بیش از 10 سال از بهترین سالهای عمرم را از من گرفت ، موفق به آشنائی بیشتری با این سازمان می شدم وبا مطالعه ی بیشتر ، چشمم به جنایات این فرقه باز می شد و عمرم را تلف نمی کردم.
فرید