سازمان مجاهدین هنوز تکلیف خود در برابر وجود زندان ها و شکنجه گاههایش ، در اروگاههای خود را مشخص نکرده است .
برای یادآوری خوانندگان و شکنجه گران اشرفی ، خاطرنشان می کنم که در پادگان مخوف اشرف در عراق در وسط قرارگاه زندانی علنی وجود داشت که با چهار برج دیدبانی و چندین نورافکن و دیوار های بلند ، خودنمائی می کرد.
تعداد زیادی هم زندان مخفی در جای جای قرارگاه اشرف وجود داشت که همگی پنهانی و غیر علنی بود!
این زندان علنی همیشه یک پیام قاطع صادر می کرد، برای همه ی کسانی که در زندان های مخفی مجبور به نوشتن اعترافات اجباری می شدند و این پیام ، چیزی نبود ، جز اینکه :
اگر به دستورات فرماندهان و سلسله مراتب تشکیلاتی تن ندهید ، سراغتان به زندان ها و شکنجه گاههای ما خواهد افتاد!
هنوز به صراحت سازمان مجاهدین اقرار و اعتراف نکرده است که در مناسبات خود، زندان داشت !
سازمان قضائیه ی ستاد مجاهدین، یکی از مخوف ترین و وحشتناکترین قسمت های ارتش رجوی بود، ترکیب این قوه ی قضائیه؟! ، از بدنام ترین و کینه توزترین و به قول رجوی ها، از تشکیلاتی ترین و ایدئولوژیک ترین! اعضای بلند مرتبه ی سازمان بود که هیچ رحم و مروتی نداشتند و انسانیت در آنان ذبح شده بود! شرط عضویت در چنین قضائیه ای ، فقط و فقط داشتن کینه ای حیوانی نسبت به اعضائی بود که به قول آنان ، “حق رهبری” را خورده اند!
تمامی اعضای نگون بختی که تجربه ی مواجهه با اعضای این قضائیه را داشتند، بخوبی گواه این نوشته ها بوده و بخوبی می دانند که چه سبعیتی در این شکنجه گران وجود داشت ، از جمله ی این شکنجه گران ارشد می توان به اسدا.. مثنی ، فروغ پاکزاد ، پرویز سیگارودی ، حسن محصل، محمد سادات دربندی، مهوش سپهری و… اشاره کرد.
اما این زندانبانان و شکنجه گران وحشی ، امروز بر خلاف گذشته دیگر علنی به سرکوب نمی پردازند، بلکه زیرزمینی تر شدند و حتی جرات را به جائی رساندند که کت و شلوار پوشیده و در سیمای کذابین رجوی حاضر شده و با پوزخند به صحبت های سیاسی و حقوق بشری! می پردازند!!!
از چندی پیش در یک اقدام انسانی ، خانواده ها شروع به امضای طوماری کرده و خواستار اعطای حق ملاقات از دولتمردان کشور آلبانی شدند و این قضیه حسابی داد مزدوران رجوی را درآورده است .
حال بنگرید که برخی از مزدوران رجوی ، پا را فراتر گذاشته و از زندانیان ایران دست به دفاع زده و از حقوق بشر صحبت می کنند!!
آیا درخواست ملاقات فرزندانی که اغلب بیش از 30 سال است که از دیدن خانواده ی خود محروم شدند ، نوشتن عریضه ی خفت وخواری است که یکی از مریده های بدنام رجوی عنوان کرده است؟!
این سهیلا دشتی ! که در تمام عمرش یک روز هم گرمای عراق را ندیده و خاک اشرف را نخورده و زندان های مجاهدین را ندیده است ، چطور به خود جرات می دهد که اینچنین بی مهابا پاچه ی خانواده ها و پدرها و مادرهای ناتوان را بچسبد؟
عریضه ی خفت و خواری ، آن نوشته هائی است که در زندان های رجوی از مجاهدان رجوی گرفته می شد که باید به دروغ، اعتراف نامه های جعلی را امضاء می کردند! ننگ بر رجوی که برای حیات خفیف و خائنانه ی خود در زندان هایش ، اعتراف نامه های جعلی می گرفت ، تا اعضاء را به زور وادار به ماندن در اشرف بکنند!
برای امثال مزدورانی چون سهیلا دشتی باید گفت که :
تا دیر نشده ، صف خود را از صف دشمنان خلق و جنایتکاران ، جدا کنید، بجای وراجی های بی حاصل، جنایات رجوی را افشاء کنید تا بلکه قسمتی از اشتباهات خود را جبران کرده و مورد عفو خلق قهرمان ایران قرار بگیرید…
فرید