با مشاهده ی نوشته های فراوانی که بنام اسرا و دیگر اعضای عادی و دربند باند رجوی در رسانه های این گروه منحط و وطن فروش منتشر میشود، میتوان به آثار بزرگ طومار 11هزارنفری خانواده ها با محتوای درخواست از دولت آلبانی برای صدور ویزا و انجام ملاقات با عزیزان دربندشان ، سوزش سران این باند مافیایی و آدم ربا را دراین خصوص درک کرد.
این بار، مطلب نوشته شده در این باب، بنام یکی دیگر از این مفلوکان تاریخ معاصر ایران ( گرفتار مرداب رجوی) منتشر شده و در قسمت هایی از آن میخوانیم :
” رژیم آخوندی مدتهاست که میخواهد همان بازی کثیف و جنگ روانی به اسم دیدار خانوادهها را در آلبانی از سر بگیرد و من با آن کاملاً آشنا هستم و از اشرف۱ و لیبرتی تجربه این جنگ کثیف را دارم و میدانم هدفش زمینهسازی برای کشتار مجاهدین و به تأخیر انداختن سرنگونی است. اشرف و رزمندگانش هرکجا که باشند، از عراق گرفته تا آلبانی، یک هدف دارند و آنهم سرنگونی این رژیم فاسد است و بیگمان تا رسیدن به آن، لحظهای از پای نخواهند نشست و رژیم کور خوانده اگر فکر میکند با عوض شدن زمین میتواند خللی در عزم من و ما برای رسیدن به این هدف بزرگ ایجاد نماید “.
هیچ عقل سلیم وانسان با شرفی ، ملاقات اعضای خانواده ها با همدیگر را بازی کثیف نمیداند واگر رجوی ها اینگونه اعلام میکنند ، از عقل سلیم و شرافت انسانی بی بهره اند.
ملاقات با اعضای خانواده ، حتی بشرط جانی بودن یکی از طرف ها ، بازهم امری متداول است . درحالی که جنایتکاران این اجازه را دارند که درساعات قبل ازاعدام با بستگان خود ملاقات داشته باشند ، چرا خانواده ها که با ارائه ی اسناد لازم ثابت میکنند که فرزندانشان دربند رجوی است ، وضعیتی بدتر از تبهکاران و قاتلان دارند که ازاین حقوق بسیار ابتدائی محروم شده اند؟!
ضمنا ، خانواده ها چگونه میتوانند در 6000کیلومتری خاک خود زمینه ی کشتار نیروهای بدبحت رجوی را فراهم کنند؟
سئوالی که هیچ جواب منطقی برای آن متصور نیست.
چرا فکر میکنید که ملاقات خانواده ها باعث تقویت حکومت ایران میشود؟
چه اسرار مگویی پشت این ملاقات ها وجود دارد که اینگونه رجوی ها را ویران میکند؟؟
بازهم :
” زمانی که در عراق بودیم و اکنونکه در آلبانی هستیم، گفته و میگویم اگر خانواده، همان کسانی هستند که طی دو سال با ۳۲۰ بلندگو شبانهروز با صدای گوشخراش ما را شکنجه روانی کرده و به قتل و کشتار تهدید میکردند و زمینه را برای ۷ قتلعام خونین در اشرف و لیبرتی فراهم کردند، ما سالهاست که از آنها تبری جستهایم”.
آنها که اقلا یکسال دراطراف اشرف بست نشستند، بدون استثناء اعضای خانواده ها بودند و مامورین خاص شما که لیست اسامی مارا از مامورین عراقی دریافت میکردند، کاملا باین امر واقف بودند.
بلی وقتی آنها بعد از روزها صبر وانتظار وملاحظه ی اینکه ملاقاتی درکار نیست، خواستند که صدایشان را با بلندگو به فرزندان اسیر وبدبخت خود برسانند ، بلند گوهای رجوی دراغلب اوقات مانع رسیدن این صداها که درحد معرفی خود ورساندن ضجه وناله های دلخراش شان به فرزندانشان بودند ، میگردید والبته مسعود ومریم طبیعی است که از این خانواده ها که ممکن بود جرقه ی انسانیت وعاطفه را دروجود اسرای او شعله ور کرده و کار را بجای باریک بکشانند، متنفرند واین البته که گناه خانواده ها نیست.
مجددا :
” جهت اطلاع هممیهنان عزیزم در سال۱۳۸۳ پدر، مادر، دو خواهر و برادرم برای دیدار با من به اشرف در عراق آمدند. من با آنها دیدار کردم و آنها را نسبت به این جنگ کثیف که به نیابت از وزارت اطلاعات توسط آنها علیه مجاهدین صورت میگیرد، به اشراف رسانده و تأکید کردم که آرمان مجاهدین را انتخاب کردهام و هدفم سرنگونی این رژیم است و برای رسیدن به آن از همهچیزم آگاهانه و مختارانه گذشتهام تا مردم میهنم همهچیز را که شایسته آن هستند، داشته باشند “.
این حرفهای کلیشه ای را که درتمامی موارد حکم رونوشت برابر اصل را داشت، ماهم شنیدیم وجالب است بدانید که درجریان یکی ازاین ملاقات ها یکی از پدران که مشاهده نمود همه ی ملاقات کنندگان برده ی رجوی مانند اعضای یک دسته کر ، همین حرف را تکرار میکنند ، فریاد زد: ” شما درعرض این 25 سال وبا امکانات زیادی که داشتید ، 25 سانتی متر مربع هم نتوانستید بسوی ایران حرکت کنید وحالا با نداشتن ارباب سابق و تسهیلات، هیچ غلطی نمیتوانید بکنید “.
همینطور :
” همه توطئههای این رژیم قرونوسطایی تا به امروز در برابر اراده و عزم مجاهدین، نقش بر آبشده و بر سرش آوار شده است. حالا مأموران خیانتپیشه رژیم همچون صمد و فتحالله اسکندری کاسه گدایی برداشته و به دورهگردی میپردازند تا خانوادههای مجاهدین را در جنگ کثیف نیابتی علیه فرزندانشان بکار بگیرند”.
مجاهدین تنها بعنوان نامی درتاریخ مانده اند و منظور نویسنده فرقه ی رجوی است وما کاری با اینکه حکومت با آنها چه میکند وآنها برعلیه حکومت چه عمل درخشانی ؟! انجام میدهند ، کاری نداریم و در عوض کمال تشکر و قدردانی خود را ازکسانی که به نحوی ازانحاء گام های ریز ودرشتی بنفع ما وفرزندان مان بر میدارند ، نموده و برهمه ی آنها بخاطر این کارهای بشر دوستانه ی شان دست مریزاد میگوئیم.
گروهی از خانواده های استان آذربایجان شرقی