پیام رجوی سوت زدن در تاریکی از روی وحشت است

بعد از شکست ترامپ و سیاست فشار حداکثری بر ایران، بار دیگر مشخص شد که تحلیل رجوی ها همچون تمامی موارد در سالیان گذشته پوشالی بیش نیست و آنها نه بر اساس واقعیت بلکه بر اساس اوهام شیطانی خود و برای جمع و جور کردن تشکیلاتی که حال دیگر بر همگان مبرهن شده همه جای آن لنگ می زند چنین تحلیل هایی را بیان کرده و به خورد اعضای از همه جا بی خبر خود می دهند.

رجوی ها طبق عادت هیچگاه پاسخگوی اعمال خود و منجمله تحلیل های غلط شان نمی شوند بلکه با دریدگی بی همانند بعد از آن که شرایط 180 درجه بر خلاف تحلیل های آنها پیش رفت، مدعی پیروزی و اثبات درست بودن تحلیل های شان هم می شوند!!!

البته دیگر خیلی روشن است که ادعای پیروزی آنها از سر فلاکت است و مانند کسی که از ترس در تاریکی سوت می زند، رجوی ها نیز می خواهند با ادعای پیروزی به خودشان دلگرمی بدهند و مانع از مسئله دار شدن اعضای از دنیا بی خبر فرقه بشوند چرا که با باز شدن چشم اعضا به حقیقت، با فاصله زمانی اندکی از فرقه جهنمی آنها جدا می شوند. والا خود رجوی ها بهتر از هر کس دیگری این حقیقت را می دانند که جز شکست و فلاکت در هر مرحله نصیب شان نشده است.

این بار هم رجوی طبق همین عادت از قبر خود سرکی کشید و در پیامی مدعی گردید که ایران در نقطه ضعف قرار دارد و هر کس هم غیر از این تحلیل کند ریگی از ملا در کفش دارد.

مسعود رجوی

به رجوی ها باید گفت ریگ در کفش های شماست، آن هم نه یکی بلکه به تعداد زیاد، ریگی از جنس صدام، سعودی، ارتش آمریکا در عراق، ترامپ، اسرائیل، و … شاخص آن هم شلنگ تخته راه رفتن تان است.

وی با وقاحت در بخشی از این پیام مدعی شد که آقای خامنه ای خواهان ادامه تحریم است!!! این در حالی است که رجوی ها «گدایان تحریم علیه مردم ایران» می باشند و او فراموش کرده هنگامی که ترامپ از برجام خارج شد و سیاست فشار حداکثری را اعلام و تحریم پشت تحریم علیه ایران اعلام و اعمال می کرد، او و مریم قجر با دم شان گردو می شکستند و با هر حرکت ترامپ پیام تبریک داده و خواهان تحریم های بیشتر می شدند، آن هم در شرایطی که بدلیل تحریم امکان تهیه و خرید دارو برای بسیاری از بیماران نبود.

مگر رجوی ها نبودند که از فرمان ترامپ برای عدم ورود ایرانیان به آمریکا استقبال کردند؟
مگر رجوی ها نبودند که از تحریم صنایع نفت ایران توسط ترامپ ذوق زده شده و درخواست تحریم بقیه صنایع ایران همچون پتروشیمی و … را از او و دار و دسته اش می کردند.

رجوی در پایان پیامش ایران را با «ارتش آزادیبخش» تهدید کرد!!! همان ارتشی که:

اولاً با «آتش بس» قبرش کنده شد.

دوماً با حمله آمریکا به عراق آن چنان بر روی جنازه اش خاک ریختند که با هزاران ماشین آلات سنگین هم نمی شود آن را نبش قبر کرد. چرا که نه تنها خلع سلاح شدند، بلکه خلع لباس هم شدند و به گفته خود رجوی برای آن که بتواند با آمریکایی ها مذاکره کند، حاضر است دامن بپوشد و در واقع قبل از این که آمریکایی ها آنها را خلع لباس کنند، خودش فرمان خلع لباس را صادر کرد.

سوماً دولت و ملت عراق فرقه رجوی را بدلیل اقداماتش بر علیه مردم و منافع کشور عراق، از این کشور اخراج کرد و در نتیجه مقر فعلی فرقه هزاران کیلومتر دور از مرزهای ایران و نه تنها در یک کشور دیگر بلکه در یک قاره دیگر قرار دارد!

چهارماً تعداد اندک افراد باقیمانده در فرقه اساساً در سنین بالا و در دوران کهولت بودند و بنابر ادعای خود رجوی ها بخش اعظم آنها بیمار بوده و در حقیقت همه آنها بدلیل عدم رسیدگی های مناسب پزشکی در فرقه، دچار بیماری های بسیاری هستند که در نتیجه هر از چندگاهی خبر فوت آنها را اعلام می کنند و این روند آنقدر زیاد است که سران فرقه یک قبرستان در آلبانی ساختند.

پنجماً بسیاری از اعضای فرقه یا از آن فرار کرده یا جدا شده اند و این روند بی وقفه ادامه دارد و در ماه گذشته سه تن دیگر یعنی آقایان «خلیل انصاریان» ، «رضا مزگی» و «منصور براهویی» جدایی خود از این فرقه را اعلام نمودند. ضمن آن که رجوی ها با ترفندهای فراوان و با وعده ها و تعهدات یک ساله و … تلاش دارند تا مانع از جدایی اعضا بشوند.

و سرانجام آن که در زمانی که نیروهای تان جوان بوده و مطیع شما بودند، کاملاً مسلح و مجهز بودید و پشتیبانی تمام عیار یک ارتش بزرگ همچون ارتش صدام را داشتید، در عملیات مرصاد از مردم ایران آنچنان شکست خورید.

امروز که دیگر نه سلاح دارید، نه تجهیزات و نه مقری در نزدیکی مرز ایران دارید. اعضا هم که در حال جدایی مستمر هستند و از نفرات باقیمانده هم که بیشترشان بدلیل اقتضای سن مجبورند از پوشک استفاده کنند و توان انجام برخی از کارهای خودشان را هم ندارند چه رسد به حمل سلاح و تجهیزات و ….

خلاصه آن که در یک کلام پیام رجوی همان سوت زدن در تاریکی از روی ترس است. او در وحشت از این است که حالا با تغییر شرایط چه بر سر او و مریم خواهد آمد. سوالی که خیلی زود جواب آن را خواهد شنید.
صالحی

منبع

3 نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا