از زمانی که خانم مریم رجوی از فرانسه اخراج و آلبانی نشین شده است، اعضای سازمان سرخورده تر شده و دیگر برایشان مسلم شده است که بن بست در فرقه قطعی تر شده و برای همین هم اعضای سازمان که دیگر امیدی برایشان باقی نمانده است، بار دیگر بر سر دو راهی ماندن یا خروج قرار گرفته اند!
دیگر حرف های تکراری مریم رجوی هم برایشان راهگشا نبوده و همه دنبال بهانه ای هستند که دست به فرار یا خروج مسالمت آمیز و بدون دردسر از شرایط سیاه فرقه بزنند.
پیچیدن بوی آزادی و زندگی با هر اعلام رسمی جدائی در آلبانی، جانی دوباره به همه ی جداشدگان می بخشد. جامعه ی متشکل جداشدگان در آلبانی، با ریزش مستمر، اما قطره چکانی اعضای سازمان رو به گسترش است و این امر وحشت فزاینده ای را در روح و دل سران فرقه انداخته است. بطوریکه خانم مریم رجوی رهبر خودخوانده ی سازمان، بارها دستور داده است که دراین مرحله ی حساس هیچ کس حق جداشدن از سازمان را ندارد و این یک خیانت به خون شهیدان ماست! در آخرین مرحله اگر فشارها، تهدیدها و تهمت ها جواب نداد و فرد جدا شد، جداشدگان را باید یا با اهرم مستمری ناچیز ماهانه در گوشه ای تحت امرما، مشغول کنید! یا ترتیبات خروج آنان از آلبانی را بهرقیمت فراهم کنید، اگر این دو راه هم جواب نداد، با ضرب و شتم و توطئه چینی و کمک مقامات مرتبط با ما!(که به آنها پول می دهیم) با اهرم فشار صاحبخانه! آنان را مجددا دستگیر و زندانی کنید!
خلاصه اینکه مریم رجوی با شنیدن خبر فرار یا جدائی رسمی یک عضو، دیوانه وار نعره می کشد و دستورات سرکوب و فشار صادر می کند!
برخی اصحاب رسانه نیز مجاهدین خلق را در آلبانی چنین به تصویر کشیدند:
” مجاهدین خلق یک ببر کاغذی است. اکثر سربازان مجاهدین خلق که در داخل اردوگاه مانزا زندگی میکنند از مریم رجوی متنفر هستند و دوست دارند از این مکان فرار کنند. با این حال، سازمان مجاهدین خلق با پشتیبانی دولت آلبانی به آنها اجازه مخالفت و یا ترک اعمال تروریستی را نمیدهد.
اگر یک سرباز مجاهدین خلق بتواند از اردوگاه شبه نظامی مانزا که مانند زندان توسط پلیس امنیتی آلبانیایی و نگهبانان سازمان مجاهدین خلق محافظت میشود، فرار کند، زندگی بسیار سختی در انتظار خواهد بود. پلیس ضد ترور آلبانی از آنها باج خواهی خواهد کرد و فشار میآورد که به کمپ مریم رجوی برگردند. دولت به آنها اجازه کار نمیدهد. همزمان، مجاهدین خلق آنها را به جاسوسی برای ایران متهم کرده و از دولت میخواهد تا این افراد را به زندان بیندازد. سربازان مجاهدین خلق هیچ برگه سفر یا پولی برای ورود قاچاقی به دیگر کشورهای اروپایی ندارند. در نتیجه، اگر تصمیم بگیرند جنگ را کنار بگذارند و در صلح زندگی کنند، آنها با گرسنگی و مرگ تدریجی روبرو خواهند شد. کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل متحد، که وظیفه محافظت از این پناهندگان را دارد، از اقدامات آمریکاییها نگران است. مجاهدین خلق در آلبانی دارای اختیارات برون مرزی هستند. اگر فرماندهان مجاهدین خلق معترضین را شکنجه، زندانی یا حتی بکشند، پلیس آلبانی هیچ قدرتی ندارد و از ورود به اردوگاه و اجرای قانون ابا دارد.”
در خبرهای گوناگون از ریزش مستمر نیروهای کادر قدیمی می شنویم که جدائی هر یک ضربه ای کاری و بزرگ به سازمان و رجوی است ! اما در این میان سازمان مجاهدین به روی مبارک خود نمی آورد که چرا این کادرها که صدها بار تعهد و امضاء داده اند ، جدا شده و به رجوی پشت می کنند؟
سالها پیش آقای مسعود رجوی فرمود : هرکس نمیخواهد درعراق بماند گورش را گم کند و تصریح کرد هرکسی ازپیش مجاهدین برود به نان شبش درمیماند واز گرسنگی میمیرد ! و میگفت که حتی اگر همه بروند خودش و خواهر مریم بمانند برای جنگ کافی است….!
هزار نفر که جای خود دارد . سالهاست مشکل رجوی و خط غلط او درباتلاق عراق و آلبانی درتعداد و آمار افراد نیست . با 5000 نفر زمان صدام و تانک و توپ راهی به جایی نبرد و امروز هم با تعداد باقی مانده درباتلاق آلبانی این بن بست تاریخی گشوده نخواهد شد ! یاد روزگار بعد از خلع سلاح افتادم و اولین پیامی که او به نیروهای اسیر در باتلاق عراق بعد از اولین موج ریزشها داد :
ازاینکه آنها رقتند تعجب نکردم ؛ ازاینکه شماها ماندید تعجب کردم ….
ما رفتیم و عطای مسعود را به لقایش بخشیدیم ، به نان شب که سهل است به نان روز هم محتاج نماندیم ! از گرسنگی هم نمردیم ! می دانی چرا ؟ چون ما هم خدایی داشتیم و بندگی او را میکردیم !
کسانی که ماندند ، هنوز آسمان آبی را ندیدند ! مسعود رجوی اجازه نداده که آنها طعم و مزه زندگی آزاد را بچشند ! آنان که ماندند اسیر حصارهای فرقه هستند ! اما روز آزادی همه اسیران نزدیک است !
امروز در آلبانی هم ، اگر هزار بار هم از زبان شورای ملی مقاومت و کمیسیون کذایی ضدتروریسم به قصد ایجاد رعب و وحشت اطلاعیه صادر کنند ، باز هم نخواهند توانست جلوی موج ریزش را بگیرند، جداشدگان در آلبانی اکنون با گرفتن مجوز کار براحتی موفق می شوند وارد بازار کار شده و با درآمد حاصل از کار، هم خانه گرفتند، هم ماشین خریدند و هم تشکیل خانواده دادند. همه ی فریاد ها و سوز و گدازهای مزدوران رجوی هم هرگز نخواهد توانست این موج ریزش را متوقف کند. فرقه ی رجوی محکوم به فناست و هرگز مسئولین بی تدبیر فرقه و خط و نشان کشیدن های قداره بند های رجوی نخواهد توانست جامعه ی جداشدگان را مرعوب کرده و آنان را به سکوت وادار کند.
فرید