ضربه کاری بود و دردناک

ضربه آنچنان کاری بود و دردناک که به محمدرضا روحانی هم که چیزی جز مجیزگویی بلد نیست، جرأت داد تا از مجاهدین به‎دلیل آنچه او مماشات با هشترودی خوانده انتقاد کند!
شاید برخی جنگ روانی روز اول خزایی را باور کرده بودند: کسی نبود و به اعتبار مجاهدین صاحب نام شد. ولی اعترافات هزارخانی که بی‎رودربایستی ضربه را دردناک دانست، پرده از ریا و تزویر دار و دسته‎ی رجوی برداشت.
اما چرا آقایان و ایضاً خانم‎های غیرمحترم اینگونه دست از دهان برداشته و چاک دهان را گشوده‎اند و هر ناشایستی را با ذکر سه نقطه به ایشان روا داشته‎اند؟
براستی ماجرا چیست و اگر فریبا هشترودی کسی نبوده (که البته باید به سابقه و جایگاه و عملکردش توجه شود) چرا این‎گونه آشوب به پا کرده است و هر روز که می‎گذرد، آثار دردی جانکاه از سفر هشترودی به جمهوری اسلامی ایران نمایان‎تر می‎شود؟
به‎نظر می‎رسد، آنچه ریزه‎خواران اروپانشین رجوی را به صف ِ اعلام برائت از هشترودی کشانده، به جز آن‎که به یاری در بزک کردن چهره‎ی درهم فروریخته و مضمحل باند رجوی تحت عنوان مقاومت شتافته‎اند، درد دیگری است که آن را باید در ناگفته‎های هشترودی از درون مناسبات فرمایشی و به‎فرموده‎ی شوراییان جست‎وجو کرد!
شوراییان نه از درز اطلاعات به هم ریخته و عصبی هستند و نه از انعکاس مناسبات غیردموکراتیک نگرانند، چرا که همچون هزارخانی ادعای دموکراسی را ارث پدری خود می‎دانند که هیچکس نباید ادعایی درباره‎ی آن داشته باشد، بلکه بیشتر از پرده برون افتادن مترسک ، مسخره‎گی و پوشالی بودن آلترناتیوبازی‎هایشان است که آنها را اینچنین به ستوه آورده و چنین کف بر لب از یک مسافرت ساده و دیداری که دیر یا زود رهبران مجاهدین نیز باید در محاکم به آن نایل شوند هراسیده‎اند.
خانم هشترودی از نزدیک شاهد بازی خیالی رجوی و رؤیاآفرینی وی برای تکیه زدن بر کرسی قدرت و آب افتادن دهان عده‎ای بی‎درکجا که به‎وسیله‎ی همین بازی موفق به اخذ پناهندگی و البته حقوق و مزایا شده‎اند بوده است، و همین است که آقایان و خانم‎های غیرمحترم را نگران ساخته است.
البته خانم هشترودی تا کنون لب به سخن نگشوده، اما به‎دلیل استقلال فردی و درکی که از دموکراسی دارد، بی‎تردید در مصاف با این سیل فضاحت کم نخواهد آورد و همچون سدی استوار خواهد بود. انتظار این است که ایشان، بی‎اعتناء به چاک‎دهانی‎های بی‎ادبانه‎ی ریزه‎خواران رجوی، به تحلیل مناسبات پوشالی شوراییان بپردازد.

ایران دیدبان، بیست و پنجم ژانویه 2007

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا