در سال 1368 مسعود رجوی، مریم قجر عضدانلو را بعنوان مسئول اول مجاهدین خلق و جایگزین خودش منصوب کرد. وی این اقدام را در راستای حذف مسئولین و فرماندهان قدیمی و جا انداختن رهبری بلامنازع خودش در دستور کار قرار داد . رجوی با براه انداختن جنجال و تبلیغات فراوان تلاش نمود این انتصاب مریم را حرکتی در جهت ارتقا کیفی نقش زنان و زدودن آثار تبعیض جنسی و از بین بردن حاکمیت مرد سالار در مناسبات تلقین نماید!
از آنجایی که مسعود رجوی و ساختار تشکیلاتی ایجاد شده توسط او هیچگاه برخلاف شعر و شعارهای بیرونی به اصل مسئله انتخابات و رای آزاد اعضا اعتقادی نداشت همانند دیگر انتصابها که در تمامی بخش ها وستادها وسلسه مراتب فرماندهی توسط خودش گزینش و به اعضا ابلاغ می کرد، در جریان یک نشست عمومی که در قرارگاه اشرف برگزار کرد مریم را بعنوان مسئول اول معرفی نمود. البته قبل از این نشست رسمی رجوی طی یک پیام کوتاه تصویری و بصورت کاملا خلاصه فیلمی را در تمامی یکانها و ستادها پخش نمود که از اعضا سوال می کرد مریم مسئول اول مجاهدین خلق، چرا؟ بعد به کلیه اعضا تاکید کرد هرکس باید برود و چرایی و علت این انتخاب را پیدا کند و به تشکیلات گزارش کند به هنگام شنیدن خبر انتخاب مسئول اولی مریم چه احساسی داشته و چه فکری می کرده است؟
رجوی از آنجاییکه می دانست تمامی اعضا نسبت به صلاحیت و توانمندی مریم برای قرار گرفتن در این جایگاه که روزی موسی خیابانی و حنیف نژاد در آن موضع قرار داشتند شک و تردید دارند و اصولا قبول ندارند از قبل پیش دستی نمود و از اعضا خواست خودشان اعتراف کنند لحظه ای که خبر مسئول اول شدن مریم را شنیدند چه احساسی داشتند؟ وآیا به ذهنشان نزد که چرا باوجود این همه برادر مسئول قدیمی مریم که سابقه چندانی ندارد انتخاب شده است؟ به ذهن شما ممکن است زده باشد که این انتخاب بخاطر زیبایی ظاهری او و یا وابسته بودنش به من صورت گرفته؟ برایتان سوال ایجاد نشد که پس من چه شدم؟ رجوی با براه انداختن بقول خودش طوفان ذهن در اعضا می تواند آنها را مجبور سازد تا مخالفت های خود را آشکار سازند.
در جریان همین نشست ها یکی از اعضای زن پشت میکروفون رفت وگفت من تعجب می کنم چگونه در حالیکه توانمندی های خواهر طاهره (ثریا شهری) خیلی بیشتر از خواهر مریم است و ما این را در جریان عمل به عینه می بینیم چرا او مسئول اول نشد؟ این صحبت ولوله عجیبی در نشست انداخت. بطوریکه در کمتر از چند دقیقه تمامی مسئولین و فرماندهان زن و مرد سرسپرده مسعود پشت میکروفن آمده و به این عضو زن که فقط نظرش را داده بود بشدت پرخاش کردند واز او خواستند که رای و حرفش را پس بگیرد!
مسعود رجوی که قافیه را بشدت تنگ می دید چند نفر از زنان فرمانده را دنبال ثریا شهری فرستاد تا پشت میکروفن بیاید ومراتب سرسپردگی خود را به مریم اعلام کند. لحظاتی بعد وی پشت میکروفن قرار گرفت وبه مجیز گویی مریم پرداخت و خود را غیر قابل قیاس با او دانست و گفت بیان مقایسه من و مریم شرک است. آن روز رجوی به هر جان کندنی این افتضاح را جمع و جور کرد و دیگر در نشست های بعدی جلو اظهار نظر اعضا در مورد مریم گرفته شد. حال فرقه ای که نمی تواند رای و نظر یک عضو را در جریان انتصاب مریم بعنوان مسئول اول تحمل کند در شعار برای مردم ایران دل می سوزاند که از دادن حق آزاد رای محروم هستند و کاندیداها به آنها تحمیل میشود. البته این تبلیغات نخ نما شده دیگر حتی اعضای خودش در مقر اشرف را هم فریب نمی دهد و آنها درجریان تمامی تحولات سالیان فرقه و عوام فریبی رهبرانش هستند .
داریوش قنواتی
صابون مخالفت با رجوی در سال 63 به تن مسئولین سازمان خورده بود حکم هایی نظیر حکم اعدام علی زرکش که به دلایلی اجرا نشد و یا تکفیر پرویز یعقوبی و البته تحقیر و برکناری بسیاری از افراد و قرار دادن انها در پایین ترین رده های تشکیلاتی موجب شد در سال 68 عملا مخالفتی از سوی مسئولین نباشد هزچند که خودشان میدانستند اینها فقط شعبده مسعود است
به همین دلیل رو به مجیز گویی اوردند که فقط بتوانند جایگاه خود را حفظ کنند و البته با بازتر شدن فضا بعد از سرنکونی صدام اعضا تا حدی پی بردند که مسئولین هم با شیوه های خودشان قوانین مسعود را دور میزدند و انقلاب خواهر مریم را سوراخ می کردند