صالح کهندل از همولایتی های ماست و اهل علمدار- گرگر مرند استان آذربایجان شرقی.
کار او مدتی جمع کردن نیرو که توام با وعده وعیدهای طلایی و دروغین وفرستادن آنها به کمپ های رجوی بود که تبدیل به سیاهی لشکر بی جیره و مواجب این کوتوله ی سیاسی و خودشیفته ی علاج ناپذیر شده تا شاید دری به تخته خورده و در رکاب رجوی که خود در رکاب ارتش آمریکا قرار دارد به ایران آمده و عطش سیری ناپذیر او را برای کسب انحصاری قدرت در ایران فرونشاند، مصدر امری گردند!
قربانیانی که در مدت چند سال به تور آقای کهندل خوردند، عمدتا از اعضای خانواده ی خود و مخصوصا فرزندان باجناقش بود که تعدادی ازاین افراد نوجوان در عراق غرق در بحران جان باختند.
شکارهای دیگر او از آشنایان منطقه ی جلفا- مرند بود که آقا صالح با قول تامین زندگی بهتر برای آنها گولشان زد و بعنوان کاریاب ازکمپ های رجوی سر درآورده و زندگی تلخ و پرمرارتی را تجربه کرده اند.
در خاطرات تعدادی از افراد اخیر، شرح مبسوطی ازنحوه ی فریب خوردنشان توسط آقای صالح کهندل آورده شده که من این موارد را اقلا در خاطرات آقایان شهرود و شهرام بهادری دیده ام.
توصیه ی من به این افراد رها یافته از تشکیلات جهنمی رجوی که نامشان درلیست شکات پرونده ی مطروحه در شعبه ی 55 دادگاه بین المللی تهران بوده ، این است که شرح به دام افتاده شدنشان توسط آقا صالح را نیز دردادگاه بین المللی لاهه مطرح نموده و تقاضای احقاق حق نمایند.
دراین صورت، جهانیان خواهند فهمید که حق پناهندگی این آقایی که خود را زندانی سیاسی معرفی کرده ، لاحق بوده و نامبرده باید بعنوان یک آدم ربا و کلاهبردار مورد محاکمه قرار گیرد.
آقای کهندل بخاطر شکار تعداد قابل توجهی انسان وتحویل آنها به رجوی ، مدت ها در ایران زندانی بود و حال که آزاد شده ومدتی است ازکشور گریخته، میبایست درگوشه ای ازجهان بقیه ی عمر بی افتخار خود را بگذراند ونه اینکه بی گدار به آب زده و در خیمه شب بازی معروف به گردهم آیی 1400 مریم رجوی جنایتکار شرکت کرده و بعنوان یک زندانی سیاسی سخنرانی کند.
او در این سخنرانی رسوای خود گفته است :
” خواهر مریم همیشه دلم برای کسانی میسوخت که شما را ندیدند. وقتی به ریشه مقاومت در خودم و بقیه زندانیان سیاسی دقت کردم دیدم ریشهاش در عشق به خواهر مریم و برادر مسعود است.”
یعنی مردم و زندانیان سیاسی هیچ دردی ندارند و تنها دردشان بخاطر عشقی است که به مریم دارند؟؟!!
این عین ستایش از یک جنایتکار ویک دشمن غدار ملک و ملت و نشان دهنده ی متنبه نشدن آقا صالح از ستم های اعمال شده در حق تعدادی ازجوانان منطقه است و از این جهت که بار دیگر جنایات سابق این مبتلا به فساد عقیده را بار دیگر بیآد آورده و زخم دیرین تعداد زیادی از همولایتی ها وخانواده های منسوبه را تازه کرده و اظهار طلبکاری هم میشود، سزاوار نیست که بی پاسخ بماند و طرح نام او بعنوان یک متشاکی در دادگاه بین المللی لاهه که سرگرم رسیدگی به شکایت 42نفر ازجدا شدگان است ، ضروری بنظر میرسد.
نباید به یک حقه باز نامی و آدم ربای بیرحم اجازه داد که بعنوان یک پناهنده ی سیاسی بی مثمی، که در تریبونها به سخنرانی پرداخته و سعی کند که نام و نشان قربانیان او به فراموشی سپرده شود.
نوید
سلام علیکم
ریاست محترم سایت وزین نجات بنده حسین حسینی از دنبال کنندگان روزانه ی مطالب سایت شما هستم سایر نظرات بنده را در قسمت نظرات میتوانید ببینید
سوالی دارم که شاید سوال بسیاری از مردم ایران وسوال بسیاری از جداشدگان وخانواده های قربانیان این فرقه جنایتکار باشد وآن اینست که اگر می شد به این شکلی که الان توسط خانواده ها از فرقه شکایت شده شکایت کرد چرا تا به حال اینکار انجام نگرفته بود ؟چرا زودتر اقدام نشد تا شاید کاری مثمر الثمر صورت گیرد وشاید افرادی بتوانند نجات پیدا کنند
دوم چرا حالا که شکایت شده تعداد معدودی اقدام به این کار کرده اند ودیگرانی که از این فرقه ضربه خورده وصدمه دیده اند ویا اسیری در چنگال فرقه دارند در این مسئله مشارکت نکرده اند
ممنون ومتشکر