سالهاست که از رهبر جنایتکار فرقه ی رجوی خبری نیست و از انظار پنهان شده است! مسعود رجوی که در جنایت و شقاوت از همه ی همپالگی هایش پیشی گرفته بود و درعراق هیچ خدائی را بنده نبود، اکنون از ترس دادگاه و محاکمه ، پنهان شده و جرات بیرون آمدن از سوراخ موش را ندارد!
یکی از اصلی ترین شاخصه های مسعود رجوی ” موج سواری ” است، او علیرغم اینکه می داند هیچ خریداری ندارد اما باز هم در سر هر بزنگاهی ، با عنوان جعلی ” سخنگوی مجاهدین” از گور پیامهائی تحریک کننده می فرستد و دنبال خون و خونریزی هرچه بیشتر است اما دراین راه هرگز توفیقی هم نمی یابد، در وقایع کم آبی اخیر خوزستان نیز ، چند بار از گورش پیامهائی مجعول می فرستد بدین مضمون:
” سخنگوی مجاهدين به دليران و شورشگران در تهران بزرگ از بهارستان و گلستان تا نارمك و تهرانپارس و همچنين شورشگران اهواز و كرمانشاه و هشتگرد كرج و شوشتر: درود و دست مريزاد، بدون شك جوانان ساير شهرها و مناطق به شما میپيوندند. شعلهٔ قيام خاموشی نمیپذيرد و همه شهرها را در مینوردد. “
زمانی در اشرف و در عراق مسعود رجوی که از شهرهای ایران نام می برد و وعده ی تهران و میدان آزادی برای ما اسیران می داد، همانروز هم معلوم بود که وعده ی سرخرمن می دهد و وعده هایش پوچ و توخالی است، از آنروز سالها می گذرد و او روزبروز از وعده هایش دورتر و دورتر شده است ، امروز هم کسانی که اندکی او را می شناسند، حنایش پیش آنها رنگی ندارد و این حرفهایش برای مصارف درون تشکیلاتی است وبس .
مردم ایران اگر هم زمانی حرفی دارند و برای رفع برخی کمبودها به خیابانها می آیند، هرگز و هرگز این اعتراضات مدنی ، ربطی به فرقه ی رجوی ندارد!
اگر کسی ادعای آلترناتیوی دارد و همه را به اعتراض و … تشویق می کند، اول باید خودش وارد میدان شود و به صحنه بیاید، رهبر خود منتسب غائبی که خودش دچار بحران هویت است و جرات عرض اندام ندارد، چطور مردم معترض را به خشونت و شورش فرا می خواند؟
مسعود رجوی که هرگز عرضه ی حضور در صحنه و گردنه های سخت را ندارد و تجارب تاریخی بیشمار ثابت کرده است که مسعود یک نازپرورده ی ترسو و بزدلی بیش نیست، چطور در گور خوابیده و لنگش کن ، لنگش کن را فریاد می زند؟
هنوز مسئله ی زنده و یا مرده بودن مسعود رجوی در هاله ای از ابهام و فریبکاری قراردارد ، اما او باز هم سراز گور درآورده و به تکرار اراجیف چندین ساله اش می پردازد.
تا سال ۹۵ خبر جدیدی از مسعود رجوی نبود، اما در همین سال به یکباره ترکی فیصل شاهزاده سعودی و رئیس سابق دستگاه اطلاعات عربستان در سخنرانی خود در اجتماع سالانه حامیان این فرقه در “پاریس”، چندین بار از لفظ “فقید” و “درگذشته” و ” مرحوم” برای اشاره به مسعود رجوی استفاده کرد که موجب شد بسیاری از رسانه ها با استناد به همین سخنان و ارتباط نزدیک ایادی فرقه با آل سعود اعلام کنند که مسعود مرده است.
مهمتر از همه ی این پیام های مجعول ، سوالی است که بر این ابهام می افزاید، این است که چرا سازمان در خصوص سرنوشت مسعود با ایما و اشاره و استعاره برخورد می کند و جالب اینکه بگونه ای وانمود می شود که انگار او مرده است؛ راستی دلیل این موش و گربه بازی چیست؟
واقعیت این است که در فرقه ها، مرگ رهبران را هرگز رسمی و علنی اعلام نمی کنند و فرایند جایگزینی بسیار کم صدا و آرام پیش می رود تا احتمال فروپاشی فرقه به حداقل برسد.
آنچه که مهم است این است که سرنوشت مسعود رجوی در ایران حائز اهمیت نیست، چرا که اساسا میخ تابوت این سازمان در ایران ، همان دهه ی شصت که این سازمان به دامان صدام حسین پناه برد ، کوبیده شده است !
همیشه مسعود با واقعیت های جامعه ی ایران فرسنگها و سال های نوری فاصله داشته است، این جدائی بین مردم و این سازمان نفرین شده امر مسلمی است ، اما همواره این ابهام وجود داشته است که رهبران این فرقه ی منفور و ضدمردمی، با چه رویی و با کدام پشتوانه ، مردم ایران را مورد خطاب قرار می دهند؟ . . .
فرید