سران فرقه ی رجوی، طی سالیان حیات ننگین خود مطالب بی سر و ته زیادی را گفته اند، اما گاه آنقدر بی ربط می گویند که مرغ پخته شان هم به خندیدن می افتد!
اما این بار داستان شان شنیدنی تر است :
جریان این است که 42 عضو جداشده از فرقه ی رجوی در تاریخ 18 اسفند 1399، در یک هماهنگی از طریق دادگاه شعبه ی بین الملل حقوقی از رهبران فرقه ی منحوس رجوی (21 شخص و سازمان مجاهدین خلق ) شکایت نموده وبعد از طی پروسه ای پرونده به دادگاه کیفری بین المللی لاهه ، اهاله داده شده است.
مضمون شکایت چنین است:
” ما همه برای سالیان در اسارتی اجباری در فرقه ی رجوی در عراق مجبور به بازداشت اجباری بودیم و درخواست محکومیت سران این فرقه و اخذ غرامت بابت جبران خسارات ناشی از حبس و حصر، آسیب های روحی و معنوی وشکنجه، بهره کشی اجباری ، سلب حقوق قانونی (مانند ازدواج و ملاقات با فرزندان) در خارج از کشور، داریم، ما همه افرادی بودیم که تحت عملیات اغفال ، فریبکاری ، شکنجه و… مجبور به عضویت یا تداوم عضویت در سازمان مجاهدین خلق شدیم، اغلب در اعتراض به بازداشت اجباری خود در کشورعراق و پادگان های مخوف نظامی رجوی ، مجبور به تحمل پروسه های زندان انفرادی و شکنجه شدیم ”
این خلاصه ی شکایت 42 جداشده از این سازمان است و مراحل قانونی آن که به ” دیوان کیفری بین المللی لاهه ” که مسئول رسیدگی به جرایم نسل کشی، جنایات علیه بشریت ، جنایات جنگی و جنایت و تجاوز و موارد نقض حقوق بشر است و مقر آن در شهر لاهه ی کشور هلند است، ارجاع شده است و روند رسیدگی به آن آغاز شده است.
اما فرقه ی رجوی با این موضوع بشرح زیر برخورد کرده است:
” وحشت رژیم از بین المللی شدن محاکمه رئیسی همراه با شکایت درمانی زنجیره ای و ابلهانه علیه رهبری مقاومت از سوی قضاییه جلادان و گلههای مزدوران…”
و ادامه داده است که :
” شکایت درمانی و شکایتهای زنجیره ای قضاییه جلادان و گلههای مزدوران در منتهای فضاحت و سخافت، در واکنش به بینالمللی شدن محاکمه سران نظام است که اکنون خبرگزاری رسمی رژیم و خبرگزاری قضاییه جلادان و سایتهای اطلاعات و سپاه پاسداران آکنده از آن شده است…”
حال سئوال اینجاست که :
شکایت این جداشده های مظلوم که عمر و جوانی خود را به اجبار در بیراهه های رجوی ، از دست دادند و همگی دچار آسیب های جسمی و روحی جبران ناپذیر شدند، چه ربطی به موهومات بیان شده توسط رجوی ها دارد؟
آقای مسعود رجوی که در واکنش به شکایت این 42 نفر ، گفت: من حاضرم در هر دادگاهی حاضر شده و از خود دفاع کنم!!!
همه می دانیم که مسعود رجوی و دادگاه ، مثل جن و بسم ا.. هستند، مسعود رجوی به قدری از عدالت و قانون و دادگاه می ترسد که هرگز به زبان خوش پای عدالت نخواهد آمد، برای همین هم، از شر چنین جنایتکارانی است که جداشده ها به دامان عدالت و دادگاه لاهه پناه برده اند!
اگر حقوق بشری وجود دارد، اگر عدالتی وجود دارد، اگر قرار است به داد مظلومان رسیدگی شود، اگر دادگاه لاهه و قضات آن ، تابع قانون و حقیقت و حقانیت هستند، باید به نفع این جداشدگان رای منصفانه ای بدهند.
خطاب به قضات عادل دادگاه دیوان کیفری بین المللی لاهه می گوئیم :
اگر به دادخواهی های این جداشدگان شک دارید، جواب بسیار راحت است، خوشبختانه شواهد و قراین حی و حاضر هستند.نزدیک به 2000 اسیر ، هم اکنون در حصارهای زندان اشرف 3 در اسارت نگه داشته می شوند، حق تردد آزادانه به بیرون از این حصار را ندارند، روند مغزشوئی ادامه دارد، سرکوب فرقه ای جریان دارد، موبایل و اینترنت ندارند، حق ملاقات با خانواده و تماس تلفنی را ندارند و … همه ی این سرکوب های عریان تازه در کشور آلبانی است ، تا دیروز که در عراق بودند و صدام حسین حامی رجوی بود، بساط زندان و شکنجه و دار و درفش ، برقرار بود، کسی نمی توانست نفس بکشد.
حال با این همه ، آیا باز هم رجوی حرفی برای گفتن دارد؟
معلوم است که مسعود رجوی با آنهمه جنایت و شقاوت از اصل موضوع ، همیشه طفره خواهد رفت. یک قلم همین بس که مسعود رجوی از ترس دادگاه و عدالت و قانون نزدیک به 20 سال است که مخفی شده است.اما بیچاره نمی داند که خیلی زود این جداشدگان تمامی جنایتکاران و در راس آنها مسعود رجوی و مریم قجر عضدانلو در این فرقه را به پای میز محاکمه خواهند کشاند . . .
فرید