براساس گزارش خبرگزاریها سرانجام آخرین هواپیمای نظامی آمریکا نیمهشب دوشنبه هشتم شهریور ماه از فرودگاه بینالمللی حامد کرزای خارج شد و بدین ترتیب ۲۰ سال اشغال نظامی و جنگ آمریکا در افغانستان با شکست فضاحت بار خاتمه یافت. تا جهان و منطقه وارد فاز جدیدی از تحولات سیاسی در روابط بین الملل گردد.
در تاریخ نهم شهریور ماه هم سایت خبری بی بی سی فارسی از قول سفیر ایران در بغداد اعلام کرد «دور چهارم مذاکرات ایران و عربستان برگزار میشود».
به نوشته این سایت، در جریان نشست بغداد که رهبران کشورهای همسایه عراق در آن شرکت داشتند، آقای حسین امیرعبداللهیان وزیر خارجه ایران اعلام کرد “کشورش برای توسعه همکاریهای دو جانبه و منطقهای آماده است”.
مقام های عراقی پیش از این گفته بودند که یکی از اهداف نشست بغداد بهبود روابط بین ایران و عربستان سعودی به عنوان رقبای منطقه ای است.
اکنون تنها چند روز پس از این نشست، آقای ایرج مسجدی در مرکز گفتوگوهای الرافدین عراق گفت از طریق همکاری دولت عراق، سه دور مذاکرات با عربستان در بغداد انجام داده ایم.»
روز دوشنبه هفته گذشته هم آقای امیرعبداللهیان وزیر امور خارجه کشورمان در یک مصاحبه تلویزیونی اعلام کرد « . . . در بغداد وزیرخارجه سعودی گفت منتظریم دولت ایران مستقر شود تا ارتباطاتمان را از سر بگیریم.»
از سوی دیگر به نظر میرسد آنچه که نخست وزیر امارات در صفحه شخصی خود در توئیتر بعد از نشست بغداد منتشر کرد، ناشی از تبعات شکست آمریکا در افغانستان و خروج از این کشور باشد.
بن راشد در این توئیت آورده است: «امروز، در حاشیه اجلاس همکاریهای بغداد، با وزیر امور خارجه جدید ایران، حسین امیرعبداللهیان ملاقات کردم. برای وی آرزوی موفقیت در وظایف جدید خود با توسعه روابط مثبت با کشورهای همسایه و تحکیم روابط مبتنی بر اصول حکمت و منافع مردم را دارم.» وی در پایان تاکید میکند: «و سلام ما همیشه به همسایه و دوست ایران است.»
اگر کمی به عقب برگردیم، در یازدهم اردیبهشت ۱۴۰۰ تریتا پارسی در مطلبی در فارن پالسی نوشت: « چه چیزی موجب گردش ۱۸۰ درجه ای در موضع محمدبن سلمان در برابر ایران شده است؟ یک عامل از بقیه مهمتر است: نشانه هایی فزاینده از اینکه ایالات متحده به طور جدی در اندیشه انتقال تمرکز خود از خاورمیانه است. در اینجا آنچه آمریکا انجام نمی دهد مهم است: اینکه مثل گذشته پیوسته به شرکای امنیتی اش اطمینان دهد که هر رفتار بی پروایی هم داشته باشند، از پشتیبانی بی قید و شرط واشنگتن برخوردار خواهند بود.
کناره جویی واشنگتن از درگیرشدن در کشمکش ها و درگیری های شرکای خاورمیانه ای، قدرت های منطقه را وادار کرده تا به سراغ ظرفیت دیپلماتیک خود بروند. برخلاف پیش بینی های بدبینانه ساختار سیاست خارجی آمریکا، با آغاز روند خروج نظامی آمریکا از منطقه، نه تنها آشوب و آشفتگی سر بر نداشت بلکه دیپلماسی منطقه ای هم فعال شده است. »
بدین ترتیب می توان گفت؛ شکست نظامی آمریکا و خروج شرمگینانه از افغانستان بعد از ۲۰ سال تاخت و تاز و کشتن مردم بی گناه این کشور بیش از هر زمان دیگری کشورهای منطقه و در رأس آن عربستان سعودی را نگران آینده خود کرده است. همان محمدبنسلمانی که ۴ سال پیش ادعای کشاندن جنگ به داخل ایران را داشت در هشتم اردیبهشت ماه امسال اعلام کرد که ما خواهان روابط خوب با ایران هستیم! چیزی که از دید رسانه های این کشورها و کارشناسان و تحلیل گران سیاسی آنان نیز پنهان نمانده است.
در چنین وانفسایی گروههای تروریستی مثل مجاهدین نیز باید به طریق اولی نگران سرنوشت نامعلوم خود باشند.
چرا که به نظر می رسد شکافی که در نظم قبلی برای ادامه حیات خائنانه، و خشونت آمیز مجاهدین بوجود آمده بود تا حدود زیادی در حال بسته شدن است. و سرنوشت این فرقه را در وضعیت نامعلومی قرار داده است.
سران مجاهدین اکنون بیش از هر زمان دیگری نگران این هستند که اگر روزی طنابی که از آن آویزان هستند پاره شود چه سرنوشتی پیدا خواهند کرد؟
حال باید دید در نظم جدید و پیشی گرفتن دیپلماسی و گفتگو از دیگر گزینه ها در بین کشورهای منطقه خاورمیانه، که از تبعات شکست نظامی آمریکا در افغانستان است، رهبر گروه تروریستی مجاهدین، این مردک کوتوله ی فاسد و بدنام، چه پنهان شده در آلبانی و یا در ریاض و امان، می خواهد از کدامین طناب پوسیده جدید، خود را آویزان کند؟
ناگفته نماند با توجه به پدیده شوم تروریسم، مسلما یکی از معیار های اولیه برای مسئولین کشورمان برای سنجش حُسن نیت عربستان سعودی و یا هر کشور دیگری که بخواهند با ایران روابط دیپلماتیک برقرار کنند قطع حمایت مالی، سیاسی و هرگونه پشتیبانی از گروههای تروریستی اعم از کُرد و عرب و مجاهدین است که تاکنون شهروندان بیگناه زیادی بدست آنان به شهادت رسیده اند.
نویسنده : سعید پارسا