وقتی کارشناسان می گویند: تاریخ مصرف مجاهدین و رجوی ها تمام شده است، این حرف گزافی نیست! فرقه ی رجوی ، در حالی به قول خودشان 57 امین سالگرد تاسیس سازمان شان را گردهم آمدند که صحبت های آقای مسعود رجوی در 22 سال پیش ، یعنی سال 1378 را بازپخش می کنند! این چه رهبری است که وجود خارجی ندارد و فقط عکس ها و صحبت های تکراری او را پخش می کنند؟
یکبار در پذیرش یکی از فرماندهان سرسپرده به نام ابوالحسن مجتهد زاده (نبی)، بعد از پخش نوار یکی از سخنرانی های مسعود رجوی مربوط به چند سال قبل، روبه من کرد و گفت حرفهای “برادر مسعود” را گوش دادی؟ جواب دادم بله! مجددا گفت که: اگر جای تو بودم درخواست می دادم مجددا این نوار را ببینم! من هم خیلی عادی گفتم که من یکبار گوش دادم ، همه ی صحبت ها را هم شنیدم و فهمیدم! دیگر نیازی به تکرار مجدد نمی بینم! او وقتی جواب من را شنید، گفت : تو نباید با این طرز تفکر پیش بروی! چون که ما مجاهدان! هرگز حرفهای برادر را نمی فهمیم و حتی من هم الان کج فهمی هائی دارم و هر بار که بعد از سالیان بحث های انقلاب را گوش می دهم، باز هم درک و دریافت های جدیدی می کنم!(در صورتی که او از اول تا آخر پخش نوارها می خوابید!) او آنروز مرا اجبار کرد که درخواست مجدد بدهم ، من هم دیگر سر این نوارها چرت می زدم و می خوابیدم! حال کسی نبود که بپرسد تو که همسر و فرزند داشتی و همه هم بعد از شروع بحث های انقلاب ،عطای رجوی را به لقایش بخشیدند و به آمریکا رفتند، تو چرا نرفتی؟ بهمین علت است که در سازمان به همه، آموزش و اجبار شده است که بحث های برادر کهنه شدنی نیست و هیچ کس درک و دریافت درستی از این صحبت ها هرگز نمی کند!!!
البته از یک جهت این حرفها درست است، حرفهای مسعود رجوی آنقدر مزخرف و چرت و پرت است که چند سال که سهل است ، بلکه دهها و صدها سال بعد نیز هیچ انسان منطقی و عاقلی آنرا درک نمی کند! براین اساس است که الان هم که مسعود رجوی احتمالا “مرحوم” شده است ، مزخرفات 22 سال قبل او را بازپخش می کنند! بیچاره کسانی که مجبور می شوند پای این خزعبلات تکراری وبی سروته نشسته و حتی سر آن مجددا گزارش بنویسند که چه درک و دریافت هائی کردند…
همچنین چون این سازمان ابتر و بی دنباله است و اعتمادی به هیچ کس نیست، نتوانستند جایگزین قابل اعتمادی بجای زهره مریخی انتخاب کنند و ترجیح دادند مهره ای خودفروخته را که چند سال هم سرسپردگی اش به اثبات رسیده است را مجددا انتخاب کنند!
آیا با این اوضاع نابسامان تشکیلاتی که در اوج است ، بهتر نبود برگ جدیدی رو کنند؟ آیا بجا نبود مسعود رجوی اگر زنده بود ، خودی نشان داده و اعلام وجود کند؟
امروز نیروهای سرخورده و شکست خورده ی سازمان ، بیش از پیش فرسوده و پیر شدند و خسته از همه چیز ، دنبال راه فلاح و نجاتی هستند. اما وضعیت تشکیلات بقدری خراب است که حتی در یکی از مهم ترین مناسبتها ، نتوانستند یک برگ کوچک رو کنند و نیروها را دلداری بدهند!
پرواضح است که فرقه ی رجوی در لبه ی پرتگاه است و محاکمه ی در تقدیر سران جنایتکار این فرقه در دادگاه لاهه ، وحشت را به سرتاپای این جنایتکاران انداخته است .
انتخاب مجدد زهرا مریخی، نشان داد که سران این فرقه هیچ برگ دیگری در آستین ندارند و به انتخابی تکراری تن دادند! مریم رجوی امروز در باتلاق آلبانی فرو رفته و راه نجاتی ندارد. فرقه ی رجوی بطور خلاصه این است: تکرار مکررات بیهوده و خسته کردن ذهن افراد برای تسلیم هرچه بیشتر!
حتما این سئوال در ذهن همه ی اعضای فعلی سازمان وجود دارد که چرا این برادر مسعود، در سالگرد سازمان حداقل یک فایل صوتی برای کسانی که از همه چیز خود گذشتند ، نمی فرستد؟ البته عاقل را اشارتی کافیست ! دوستان، مسعود رجوی به درک واصل شده است که رخ نمی نماید . . .
فرید