یکی از مهم ترین اهداف رهبران سازمان این است که در طی پروسه، حق انتخاب و حتی فکر کردن به انتخاب جدید را از اعضای اسیر و دربند بگیرند!
راستی باید از خود سئوال کنیم که آیا اعضای کنونی سازمان ، با میل خود و با رضایت کامل در این فرقه ماندگار شدند؟
آیا کسانی که امروز اعم از زن و مرد، اعتراضی علنی به مناسبات نمی کنند و سر در لاک خود فروبرده و عضو سازمان محسوب می شوند، به ماندن در این فرقه از درون راضی هستند؟
قطعا جواب منفی است! چون شرایط و روابط حاکم بر مناسبات در تشکیلات رجوی، قابل قبول نیست!
روزی در نشست مزدور مهوش سپهری(نسرین)، حضور داشتم، او همیشه با لحنی توهین آمیز و بی ادبانه صحبت می کرد! وسط نشست گفت: شما نگران چه هستید؟ چرا این همه تناقض حمل می کنید؟ چرا خودتان را به مسعود نمی سپارید تا راحت شوید؟ یک نفر قبول کرده گناهان همه ی ما را بدوش بکشد و جوابگو باشد، چرا خودتان را اذیت می کنید؟ و…
اگر این عبارات را کمی صریح تر و شفاف تر بیان کنیم می شود؟
شما همه باید مثل گوسفند باشید! حق فکرکردن ندارید! باید مثل ربات باشید! انسان فقط مسعود رجوی است و بقیه مادون انسان هستید! همه خفه شوید و فقط فرامین را اجرا کنید! همه باید مثل ربات از صبح تا شب جان بکنید! یکبار بهترین انتخاب را کردید و به سازمان انقلابی ما پیوستید، پس دیگر تا ابد خودتان را تمام عیار بسپارید! …
براستی باید به حال چنین اعضاء و چنین فرقه ای خون گریست ، در قرن ارتباطات و پیشرفت ، از جمود فکری انسان ها صحبت می کنند و فریاد رسی هم نیست!
بیچاره اعضایی که از همه چیز خود گذشتند، با وعده ی دو سال تا سرنگونی! از سال 1360 تا کنون که بیش از 40 سال می گذرد را در اسارتی ضدانسانی سپری کردند! اما رهبران، از بهترین امکانات روز دنیا و بورژوازی بهره مند بودند! اعضائی که در شبانه روز بیش از چند بار دوش سرپائی می گرفتند که عرق سوز نشوند، رهبرانشان حتی یک قطره عرق هم بر پیشانی شان نقش نمی بست! خون ونفس را اعضای مفلوک دادند، لذتش را رهبر برد! رهبری که در هر سرفصلی فقط جان ذلیل اش را بدر برد و همه را فدای خود کرد.
انسان در میان تمام موجوداتی که خداوند متعال آفریده است از نعمت عقل بهره مند است و به وسیله همین نعمت است که از درون هدایت می شود. بر این اساس، انسان حق انتخاب و تصمیم گیری و آزادی در عمل و اراده دارد اگر انسان هیچ اختیاری نداشت، هیچ تکلیفی هم متوجهاش نبود، اما او با انتخاب و تصمیمات لحظه مره ی خود، همواره در مسیر خوب یا در مسیر بد گام بر میدارد . انسان موجودی است با اختیار و بهره مند از نعمت آزادی.
اما تمام تبلیغات در فرقه ی ضد بشری رجوی ، این غرائز و احساسات طبیعی را سرکوب می کند و اینکه یکبار انتخاب کردید و هر بار فقط حق دارید پای همان انتخاب را محکم کرده و مهر کنید!
نعمت عقل حکم می کند که انسان درهر شرایط انتخاب های جدیدی داشته باشد، شرایط را درک کند، فکر کند، سپس انتخاب های جدیدی داشته باشد.
اکنون ما در فرقه ی رجوی با مدل جدیدی از حق انتخاب روبرو هستیم، انسان ها در این شرایط اراده ی چندانی برای انتخاب جدید ندارند، امکان تصمیم گیری آگاهانه و آزادانه در این فرقه وجود ندارد، چرا که ذهن بصورت مستمر در معرض سرکوب و تفتیش عقاید است ، مدام به او القاء می شود که حق فکر کردن ندارد و فقط باید مجری باشد!
یکی از بهترین لذتهای دنیا، داشتن حق انتخاب و در حقیقت آزادی انتخاب است ، اما این نعمت از همه در فرقه ی رجوی دریغ شده است.
می گویند:
خداوند متعال خطاب به انسان گفت: حال انتخاب كن. زیرا كه تو برای انتخاب كردن آفریده شدی. برو و بهترین را برگزین كه بهشت، پاداش به گزیدن توست. عقل و دل و هزاران پیامبر نیز با تو خواهند آمد، تا تو بهترین را برگزینی.
امروز هم تمام تلاش جداشده ها و خانواده ها، این است که کمک کنند اعضای اسیر سازمان انتخاب جدید و آگاهانه ای داشته باشند، انتخابی آزادانه که منجر به شکستن قیود برده داری در فرقه ی رجوی شده و منجر به آزادی تک تک اسراء از فرقه ی رجوی شود ،همیشه باید این مهم را بخاطر داشته باشیم که عقل و شعور و قدرت انتخاب های آگاهانه ، مرز میان انسان و حیوان را مشخص می کند، پس این خودمان هستیم که انتخاب می کنیم انسان باشیم . . .
فرید