فرقه رجوی در سایت خود مطلبی تحت عنوان نامه رسیده از جانب علی اوسط فیروز بخت منتشر کرده که وی در آن ضمن تجلیل و تعریف و اعلام حمایت از مواضع فرقه علیه دیگر اعضای جدا شده به لجن پراکنی پرداخته و در پایان هم خود را متعهد دانسته تا برای فرقه علیه فعالیت های اعضای جدا شده جاسوسی کند.
لازم به ذکر است علی اوسط فیروز بخت بعد از جدایی از فرقه بدنبال این بود تا به ایران و نزد خانواده اش برگردد و بر علیه فرقه مطلب نوشت. اما ظاهرا حالا او هم مثل هادی ثانی خانی در دیار غربت مجبور شد برای رفع مشکلات مالی خود دوباره تن به ذلت فرقه بدهد. اما واقعا علت اینکه امثال علی اوسط علیرغم اینکه از فرقه جدا می شوند اما باز مجبور می شوند تن به خواسته های فرقه بدهند، چیست ؟ و این موضوع دقیقا نشان دهنده بخشی از جنایت و خیانت های پنهان رجوی در حق اعضاست .
در فرقه رجوی اساسا برنامه های اعضا به گونه ای برنامه ریزی می شود که همواره فرد در هر زمینه ای خود را وابسته به فرقه بداند. مثلا حتی برای تهیه مایحتاج اولیه باید از مسئولش آن را درخواست کند ، در مناسبات فرقه اعضا هیچ تخصصی که بعدا بتوانند از آن در جامعه برای امرار معاش خود استفاده کنند آموزش داده نمی شود ، کسی نباید رنگ پول را ببیند! خلاصه اعضا فرقه طی سالیان در یک مناسبات بسته که درآن فرد هیچگونه اختیار فکری و اراده ای از خود ندارد و به غیر از فراگیری تفکرات فرقه ای آموزش دیگری داده نمی شود. کسی حق ارتباط با دنیای بیرون را ندارد. اصلا آداب زندگی درجامعه را کسی یاد نمی گیرد و در مجموع اعضا در هر زمینه ای اختیاری از خود نمی توانند داشته باشند. به همین خاطر وقتی کسی از فرقه جدا می شود اولین مشکل او وفق دادن خود با شرایط جامعه عادی است.
فرد تا مدتها هراسان است که نمی تواند در جامعه گلیم خودش را از آب بیرون بکشد بخصوص دراین زمان که اکثرا داشتن سن و سال بالا بر نگرانی های آنها افزوده است. متاسفانه درصد کمی ازاین افراد می توانند خود را حفظ کرده و به سمت فرقه باز نگردند و آزاد زیستن به سختی را بر تن دادن به ذلت فرقه ترجیح می دهند. حال افرادی مثل علی اوسط که برای گرفتن کمک مالی مجبور می شوند به سمت فرقه باز گردند سران فرقه با او چگونه برخوردی دارند ؟ اول اینکه فرد باید نامه ای مبنی بر اعلام حمایت از مواضع فرقه نوشته و مرزبندی خود با دولت ایران را مشخص کند ، علیه اعضای جدا شده که تن به ذلت فرقه ندادند دروغ پردازی کرده و تا می توانند لجن پراکنی و تعهد دهد که تحرکات آنها را به فرقه گزارش دهد ، با خانواده خود ارتباطی نداشته باشد وهربار که برای گرفتن پول به دفتر فرقه مراجعه می کند باید گوشی همراه خود را به مسئولین فرقه برای چک تماس هایی که داشته تحویل دهد.
بنابراین فرقه رجوی به کسی پول می دهد که کاملا مطیع اوامر فرقه بوده و در بیرون برایش جاسوسی کند و اتفاقا سران فرقه از این نقطه ضعف افراد برای پرداخت پول به آنها نهایت سوء استفاده را می کند. پس علی اوسط فیروز بخت تنها نیست و قبل از او هادی ثانی و امثال ایرج نصیری ها بودند که مجبور شدند برای گذراندن امرار معاش خود تن به ذلت فرقه بدهند. بنابراین این نیست که فرد به دلخواه خود نامه ای به فرقه داده تا در سایت منتشر کنند. نامه ها همه اجباری و در واقع ودیعه ای برای دریافت کمک مالی است. این همان خیانت و جنایت فرقه رجوی در حق اعضای خودش است که عمر و جوانی آنها را به تباهی کشاند و در دوران سالخوردگی از ضعف و ناتوانی آنها در مسیر زندگی جدید سوء استفاده می کنند. بدون شک آنهایی که هنوز در کمپ فرقه مانده اند تمایل به جدایی از فرقه دارند اما متاسفانه عمده ترین مانع آنها همین است که فکر می کنند چون سن و سال بالایی دارند نمی توانند در بیرون فرقه و جامعه امورات خود را بگذرانند. بخصوص اینکه می دانند سران فرقه افراد جدا شده را تحت فشار قرار می دهند و موانع زیادی در زندگی شخصی جلوی پای آنها می گذارند.
آری نسلی که روزی به رجوی اعتماد کرد و به عراق رفت! این چنین رجوی به اعتماد آنها خیانت و عمر و جوانی آنها را به تباهی کشاند و متاسفانه اکنون که سن و سال بالایی پیدا کردند دیگر امیدی برای کسب زندگی بهتر در آنها نمانده است. باشد که تاریخ در سینه خود برای عبرت دیگران جریان نسلی که رجوی آن را سوزاند، آشکار کند.
حمید دهدار
اولا اگر فرد موافق اینها بود که جدا نمیشد ضمنا گفتن عدم تحمل سختی!!! های مبارزه بسیار مضحک است چون انجا دیگر عراق نیست که در بیابان و پادگان نظامی و بعدتر زیر توپ و موشک باشند! پس موضوع عدم قبول عقیده است!
دوما تصور کنید جدا شده ای که به مضمون بالا گفته شد بنابر اختلاف عقیدتی از این گروه جدا شده روزی شنیده مخالفان این گروه دست به افشاگری می زنند می اید بگوید حالا که این عده با گروهی که من با ان اختلاف عقیده داشتم مخالفت می کند پس بیایم علیهشان نامه بنویسم! عقل سلیمی این را قبول میکند؟این شعبده ها فقط از اتاق فکر سازمانی در می اید!!
نتیجه منطقی چیست؟این فرد برای دریافت مستمری خود به سازمان مراجعه کرده که اصلا هم ایرادی ندارد و کاملا حقش است چون هر فرد حداقل 15 سال بدون دریافت پول خرد برای سازمان شبانه روزی کار کرده و این پول کم حداقل حق اوست.
و مطمعنا بعد تحقیرهای بسیار مجبور شده زیر این نامه را امضا کند بنا بر این این نامه پیش از انکه افشای این و ان باشد طنز نامه ای برای خود سازمان است