باند رجوی خواسته که مروری بر تاریخ جنگ صدام بر علیه ایران نموده و با جعل آن و درشت نمایی های مخصوص خود، آبرویی برای خود دست و پا کند که مانند همیشه ناموفق بوده است.
به جستارهایی از مطلب منتشر کرده ی این گروه زیانکار ، ضد ملی و دشمن بشریت توجه میکنیم :
” حکومت ایران با اصرار بر ادامه جنگ ، آنرا سرپوش اختناق برای ادامه بقای رژیمش نموده و در چشمهای دیگر میخواست با ادامه دادن جنگ، پایگاه اجتماعی مجاهدین را هدف قرار دهد و وانمود کند که مردم ، مخالف مجاهدین هستند”.
چه ربطی دارد؟
چرا ادامه ی جنگ باعث تضعیف پایگاه مجاهدین خلق میشد؟
شما کی قرار است از این یاوه گویی ها خسته شوید؟
اگر شما با ادامه ی جنگ مخالف بودید، چرا بعد از قبول آتش بس ازهر دو طرف از صدام خواستید که امکانی بشما بدهد تا با عملیات مفتضح فروغ جاویدان تان ، شانس خود را برای بدست گرفتن قدرت امتحان کنید که این تقاضا عملی شد و معلوم گردید که بی وجود حمایت تمام قد صدام عددی نیستید؟
مسئله با شکست سخت این عملیات تمام نشد و ازاین رو رهبر خاص الخاص تان مجبور شد که برای توجیه نادانی و بی عرضگی خود دست به اقداماتی بغایت ضدبشری در داخل تشکیلات تان بزند تا بلکه بتواند مانع فروپاشی تمام عیار تشکیلات شود و نتیجه این شد که تعداد انبوهی از اعضای تشکیلات کنار رفتند و مناسبات بردگی تام و تمام در تشکیلات شما برقرار شد که البته نفرت عمومی را برعلیه شما بوجود آورد.
دوباره :
” اما مجاهدین در سایه فدای بیکران رهبری پاکباز خود ، با پیشبرد سیاست اصولی صلح، در به تصویب رساندن محکومیت های بین المللی جنگ و عدم پذیرش قطعنامه توسط رژیم و همچنین اقدام به تشکیل ارتش صلح آزادی در عراق ، توانستند تنور جنگ طلبی رژیم را گل گرفته و این سیاست کثیف و ضدانقلابی را خنثی کنند.”
کدام رهبری پاکباز؟
آن رهبری ای که بر سر هر بزنگاه در سوراخ موش میخزید و اعضاء را با گفتار درمانی بی حاصل انواع مریم رجوی ها سرگرم نگه میدارد ؟
البته این نوع برخورد هم افاقه نمیکند و سیر جدایی ها- کاری که در سازمان مافیایی شما بسیار دشوار و در مواردی غیر ممکن بنظر میرسد – همچنان ادامه دارد.
ضمنا ، شما هرگز صلح نمیخواستید و بطور سفیهانه ای در این محور سرمایه گذاری کرده بودید که صدام حکومت ایران را براندازد وشما را جایگزین آن بکند که دیدید نشد وبرای توجیه این سفاهت و کوتاه بینی رهبر خود ، مدام تئوری تراشی میکنید که هیچ ثمری برایتان ندارد.
بازهم :
” بدنبال همین سیاست مردمی مجاهدین بود که بسیاری از کسانی که در جریان جنگ به اسارت عراق درآمده بودند و در اردوگاههای اسرای جنگی عراق بودند از فرصت حضور مجاهدین در عراق استفاده کرده و خواهان پیوستن به سازمان مجاهدین و جنگیدن در کنار رزمندگان آزادی مردم ایران شدند.”
هیچیک از این اسرا با میل و اختیار خود بطرف شما نیآمدند و کسانی که آمدند با وعده ی زندگی در ناز و نعمت در اروپا به تورتان افتادند و زمانی که پی به نیرنگ بازی های شما بردند، کم کم صفوف خود را از شما جدا نموده و تعداد کثیری ازآنها سازمان را ترک کردند واگر عده ای هنوز موفق به فرار ازجهنم شما نشده اند، بدین دلیل است که راه فرار به غایت سخت است و تعدادی از این اسرای فریب خورده به ایام کهولت رسیده و توان فرار را از دست داده اند.
ما مصرانه درخواست انجام تمهیدات لازم برای آزادی این اسراء ازطرف بشریت ترقی خواه وسازمان های مدعی حقوق بشر بوده و تلاش های مان دراین مورد را دوچندان خواهیم کرد.
با ایمان به پیروزی راهمان
جمعی از خانواده های تبریزی
سازمان منتقل شده بود عراق که جنگ رو تموم کنه فقط در این بین معلوم نیست چرا از صدام حسین پول میگرفت(لابد حق صلح!! چون خود صدام نمیخواست صلح کند) و هنگام پذیرفتن اتش بس از سوی ایران به سرعت عملیات جنون امیز فروغ را انهم بصورت پیاده روی خطی! برگذار کرد ضمنا تا سه دهه بعد پایان جنگ هم در عراق ماندند تا شاید با برپایی یک جنگ دیگر ان را هم مثل قبلی به صلح برسانند
واقعا انچه بقیه در اینه هم نمیدیدند برادر با خشت به فرق سر افراد می کوفت