پولشویی با پوشش همیاری
سازمان مجاهدین برای مخفی کردن پولشویی های مختلف، همه ساله برنامه ای تحت عنوان «همیاری با سیمای آزادی» برگزار می کند تا کمک های نقدی سعودی و سایر نهادهای جاسوسی را مخفی، و آنرا کمک های مردمی جلوه دهد. پیش از سقوط صدام شیوه های دیگری مورد استفاده قرار می گرفت که از جمله می توان به برنامه «مالی اجتماعی» اشاره کرد که در آن اعضای مجاهدین به خیابان ها گسیل می شدند تا در سوز و سرمای اروپا، مردم را فریب دهند و از آنان به بهانه کمک به زنان و کودکان بی سرپرست اخاذی کنند. علاوه بر این، مجاهدین با مراجعه به انجمن های خیریه، آنان را با تصاویری از کودکان مجاهدین و حتی کودکان آفریقایی و بیوه زنان افغانستانی فریب می دادند و کمک های قابل توجهی دریافت می کردند. پس از سقوط صدام این سیاست لو رفت و مریم رجوی به جرم پولشویی و اقدامات تروریستی در یک دادگاه فرانسوی محاکمه شد که البته به دلایل سیاسی به فرجام نرسید.
پس از لو رفتن این مدل پولشویی، مجاهدین دست به اقدام جدیدی زدند تا برای هزینه های نجومی مریم رجوی پوشش جدیدی ایجاد کنند. یکی از این شیوه ها برگزاری برنامه «همیاری» است که در آن تعدادی از مسئولین به سیمای آزادی دعوت می شوند تا با شارلاتان بازی، سازمان را نیازمند کمک نقدی جلوه دهند و به این طریق حامیان ناآگاه خود را سرکیسه کنند، و همزمان میلیون ها دلار کمک نقدی ترکی فیصل و نهادهای صهیونیستی را بپوشانند و آنرا برآمده از کمک های مردمی جلوه دهند. (البته اینگونه نیست که مقامات اروپا از این امر مطلع نباشند، چون خودشان در این کار نقش دارند و به نفع آنهاست که جریانات تروریستی برای مقابله با جمهوری اسلامی کمک دریافت کنند، اما پرنسیب های سیاسی و امنیتی را رعایت می کنند تا بعدا برایشان دردسر نشود. آنها در قضیه دسترسی داعش به هزاران خودروی لوکس ژاپنی و انواع تجهیزات نظامی در سوریه و عراق هم نقش کلیدی ایفا کردند، چون کسی از آنان حسابرسی نمی کرد که اگر «FATF و پالرمو» کارآیی دارد، چطور کشورهای غربی با داعش تبادل سلاح دارند و چرا مریم رجوی به راحتی در اروپا پولشویی می کند؟)
همیاری، علاوه بر پوشش دادن میلیون ها دلار پول کثیف، یک ویژگی دیگر هم دارد و آن فرار مالیاتی است. مجاهدین تحت عنوان دریافت کمک های مردمی، میلیون ها دلار پول غیرقانونی جابجا می کنند و مالیات هم نمی پردازند (یک قلم، در بهار 1382، پلیس فرانسه حدود 8 میلیون یورو پول نقد در گاوصندوق مریم کشف و ضبط کرد). در واقع مریم رجوی با یک تیر دو نشان می زند، هم میلیون ها یورو از زیر بار مالیات فراری می دهد و هم دریافت پول از نهادهای جاسوسی را کمک مردمی جا می زند.
همیاری برای سورچرانی و مدلاسیون لباس
چند هفته قبل، مریم به بهانه فعالیت دیپلماتیک (اما برای گذران تعطیلات کریسمس) به فرانسه سفر کرد و طی دو هفته چندین ضیافت و مراسم تفریحی برای دوستان اروپایی خود برگزار نمود. هزینه های صرف شده در این مراسم ها به حدی زیاد است که بسیاری از مردم فرانسه را شگفت زده می کند. بودجه ها تحت عنوان «پذیرایی از میهمانان، خرید تجهیزات فنی و تخصصی، هدایای کریسمس، آرایش و مدل لباس و تأمین گارد حفاظت شخصی» صرف می شود. همزمان با این سورچرانی ها، صدها تن از اعضای سالمند مجاهدین ساکن آلبانی باید در سرمای زمستانی به خط شوند و برای نمایش های تبلیغی سیمای آزادی خوراک حقوق بشری تهیه کنند. این افراد حتی مطلع نشدند که رهبرشان مشغول گذران تعطیلات کریسمس در پاریس است و برای هر ضیافت، صدها هزار یورو حاصل رنج و بدبختی آنها را صرف می کند. 20 سال قبل هم تصور می کردیم مریم همراه با ما در عراق و زیر بمباران جنگنده های آمریکایی قرار دارد، اما خبر دستگیری او در فرانسه، ما را بهت زده کرد و متوجه شدیم ایشان به همراه تعدادی ندیمه، همه ما را که «جگر گوشه» خودش می خواند رها کرده و به اروپا گریخته است.
البته فقط ساکنان قرارگاه اشرف 3 گرفتار این نمایش ها نیستند، همزمان گروهی از حامیان اروپا نشین فرقه نیز به بازی گرفته شده اند تا در سوز و سرمای خیابان به کار تبلیغی مشغول باشند و به سیر و سیاحت های مریم رجوی و هزینه های هنگفت او فکر نکنند.
هموطنان ایرانی مقیم خارج باید بدانند که نمایش «همیاری ملی برای سیمای آزادی»، چیزی جز عوامفریبی نیست و هدف اصلی مریم از این کار، سرکیسه کردن ایرانیان، و پولشویی در سایر درآمدهای نجومی است.
اخاذی از مردم تحت عنوان کمک های نقدی، از ابتدای انقلاب بدست مجاهدین صورت می گرفت. آن زمان میلیشیا وظیفه تأمین کمک ها را برعهده داشت. طبعاً مسعود از پول توجیبی میلیشیا هم نمی گذشت و آنرا هم به بهانه اهداف والا به جیب می زد. در جنگ ایران و عراق نیز مجاهدین به بهانه کمک به جنگ زدگان، انبوهی پول از مردم دریافت کردند، اما آن پول ها هیچگاه به دست جنگ زدگان نرسید و هزینه برگزاری میتینگ های مسعود رجوی، انتشار نشریه مجاهد و تهیه سلاح و مهمات برای عملیات تروریستی شد. در همان سالیان، مجاهدین چندین سرقت مسلحانه هم از بانک ها داشتند… در گام بعد که تشکیلات مجاهدین از ایران برچیده شد و در خاک عراق مستقر گردید و دیگر امکان سرقت مسلحانه وجود نداشت، هواداران سازمان در کشورهای اروپایی دستور گرفتند اقلام مورد نیاز ارتش آزادیبخش (مواد بهداشتی، پوشاک، ساعت، ادکلن، نوشت افزار) را از فروشگاه های زنجیره ای بدزدند و به دفاتر سازمان تحویل دهند تا از طریق آنها به عراق منتقل شود. به این شیوه کار اصطلاحاً «هلندی» گفته می شد که نام مستعار «بلند کردن» اجناس بود.
پس از دستگیری برخی هواداران و ایجاد رسوایی برای سازمان مجاهدین، این کار هم ممنوع گردید و پولشویی از خیریه ها و اخاذی از شهروندان اروپایی در دستور قرار گرفت. پس از سال های طولانی، امروز که مجاهدین اجازه ندارند در خیابان های اروپا گدایی کنند و مردم نیز خودشان گرفتار فقر هستند، نمایش «همیاری» شکل گرفته تا پولشویی ها تحت الشعاع آن قرار گیرد. لذا هموطنان باید مراقب اینگونه عوامفریبی ها که چند روزی است آغاز شده باشند.
علائم بحران روحی در مریم رجوی
برخی از نمایش های مریم رجوی در اروپا به حدی عجیب است که بنظر می رسد دچار بیماری «خود رئیس جمهور پنداری» و «خود شیفتگی مفرط» شده باشد. وی قریب 30 سال لقب «رئیس جمهور برگزیده» را با خود یدک می کشد اما موفق نشده با وجود صدها هزار یورو هزینه برای اهالی شهرک اورسواواز و گلکاری محله و پر کردن جیب شهرداری های آنجا، حتی در یک روستا نقش کدخدا ایفا کند و همین مسئله او را دچار افسردگی کرده است. زمانی که وی ساکن عراق بود، مسعود ادعا می کرد مردم آنجا خواهان ریاست جمهوری مریم هستند، الان هم در آلبانی تلاش می کند خود را در نقش یک رئیس جمهور برجسته نشان دهد. قبل از سفر به فرانسه، از اعضای سازمان خواسته بود برایش فرش قرمز پهن کنند تا از روی آن عبور کند و بقیه کف بزنند. در پاریس هم مدام لباس های مختلف می پوشد و برای «هواپیمای اوکراینی و کشته شدگان حوادث رانندگی، و یا حتی برای مرگ زندانیان و لابی های اروپایی خود» مراسم ترحیم برگزار می کند تا این حس را در خود تقویت کند که یک رئیس جمهور است.
عجیب ترین اقدام وی که بسیاری از ایرانیان را به خنده واداشت، رفتن به کلیسا با لباسی مشابه پاپانوئل و روشن کردن شمع برای فوت شدگان کرونا در ایران بود. اقدامی که نشان می داد وی اطلاع درستی از آمار کرونا در ایران و مهار شدن آن ندارد و حتی مطلع نیست که مرگ و میرهای شدید کرونایی در فرانسه و انگلیس و آمریکا بحران ساز شده و آنها دهها برابر ایران درگیر آن هستند. همه اینها نشان می دهد که وی از یک بیماری شدید روحی رنج می برد و تلاش دارد با این نمایش ها و مراسم های عزاداری و صدور ده ها پیام توئیتری برای مردم ایران، بحران درونی خود را تسکین دهد.
30 سال پیش که مسعود رجوی لقب رئیس جمهور برگزیده به وی داد و او را به پاریس پرتاب کرد تا با بورژوازی مبارزه کند، هیچگاه تصور نمی کرد یکروز صدام سقوط کند و شوهرش از ترس در تابوت مخفی شود و از ارتش آزادیبخش جز گروهی سالخورده بر جای نماند و خودش نیز به آلبانی تبعید شود. اما امروز که به مرز 70 سالگی رسیده و به سختی می تواند امور شخصی خود را حل و فصل کند، بشدت آسیب روحی دیده و تنها راه مقابله با دردهای خود را روشن کردن شمع، سان دیدن از ارتش سالمندان بی سلاح، پهن کردن فرش قرمز برای خود و سخنرانی برای لابی های اروپایی اش می بیند. کثرت مراسم های مرثیه خوانی و اهدای شمع و گل از سوی مریم به حدی است که می توان به او لقب «ملکه سوگ ها» داد. مریم در گذشته ترجیح می داد برنامه های جشن و کنسرت برگزار کند، اما امروز گرایش عجیبی به سوگواری و عزاداری پیدا کرده که نشانگر عقده بزرگی است که در دل دارد و سرنوشت ریاست جمهوری مادام العمر خود را هم در آن می بیند. شاید به همین خاطر، دل از مردم ایران بریده و کینه توزانه جهت تشدید تحریم ها تلاش می کند و تنها با غربی ها دمخور است و هیچ شخصیت برجسته ایرانی را به میهمانی دعوت نمی کند.
حامد صرافپور