داستان جالبی است.
ده سال از ورود فرقه رجوی به لیست تروریستی ایالات متحده امریکا می گذرد. لیستی که هر سال بازبینی شده و هر سال به اتهامات و جرایم مجاهدین خلق در آن افزوده شده است. لازم به یاد آوری است که فرقه رجوی در سال 2000 در بریتانیا، سال 2002 در پارلمان اروپا و در سال 2005 در کانادا رسما بعنوان “گروه تروریستی” ثبت شد. لازم به یاد آوری است که سازمان مجاهدین خلق ایران (و شورای ملی مقاومت) در کنار گروه القاعده تنها گروه های تروریستی هستند که تقریبا در تمامی نقاط جهان توافق کلی بر “تروریست بودن” و “فرقه بودن” آن وجود دارد. شخصا کشوری را سراغ ندارم که در “ترویست بودن فرقه” شکی و یا ابهامی را ابراز نموده باشد، حتی دولت اسرائیل.
بازبینی امسال سازمان مجاهدین و شورای ملی مقاومت ایران توسط ایالات متحده امریکا نه تنها نور امیدی برای خروج از لیست روشن نکرد که آب پاکی را روی دست بقایای نو محافظه کاران و لابی اسراییلی ریخت. گزارش امسال آنچنان پل ها را خراب کرده که حتی ریموند تنتر و رابین کوربت (لابی های شناخته شده فرقه در واشنگتن و لندن) هم متوجه “غیرقابل بازگشت” بودن آن شده اند. کافی است به یکی دو جمله از گزارش جدید اشاره کنیم:
“…مجاهدین خلق، علاوه بر معیارهای تروریستی، ویژگیهای فرقهگونه از خود بروز داده است. اعضای جدید، بهمحض ورود به گروه، تحت القائات ایدئولوژیکی مجاهدین خلق قرار میگیرند و تاریخ ایران را بهگونهای تجدیدنظرشده فرا میگیرند. همچنین از اعضا خواسته میشود سوگند “طلاق دایمی” یاد کنند و در جلسات “غسل ایدئولوژیکی” هفتگی شرکت نمایند. علاوه بر این، طبق گزارشها، کودکان در سنین پایین از والدین خود جدا میشوند. رهبر مجاهدین مریم رجوی یک فرقهی شخصیتی برپا نموده است. او ادعای تقلید و جانشینی حضرت محمد[ص] را دارد و اعضای گروه او را “رییسجمهور ایران در تبعید” میدانند…”
این جملات، جملاتی نیستند که قابل تصحیح باشند. ادعای جانشینی پیامبر مثل “اعتقاد به عملیات مسلحانه یا ترویسم” نیست که بشود فردا آن را پس گرفت. “غسل ایدئولوژیکی” و “طلاق دایمی” و “جدا کردن فرزندان از والدین” مارک هایی نیستند که بشود دو سال یا حتی پنج سال دیگر آنها را ماست مالی کرد و نویسندگان گزارش طبعا قبل از بنده و شما به آنچه نوشته اند واقف بوده اند.
پیام گزارش دوم می 2007 وزارت خارجه آمریکا واضح است. پل ها برای استفاده مستقیم (استفاده غیر مستقیم سیا و موساد و… روندی مجزا دارد که در صحنه سیاسی چندان مهم هم نبوده و نیست) و سیاسی را آنچنان خراب کردیم که از امروز به بعد اگر خودمان هم بخواهیم دیگر نخواهیم توانست روند انحلال نهایی را تغییر دهیم.
پیام مشخص است. کار بلحاظ اصولی تمام شده، تصمیم نهایی گرفته شده و آنچه باقی مانده حل و فصل مسائل اجرای در انحلال نهایی فرقه است.
واکنش فرقه اما طبق معمول سر در برف فروکردن و “شکایت مجدد از اتحادیه اروپا!! به اتحادیه اروپا!!” به زور تزریق پول از بقایای پول های باقی مانده فروش نفت برای رژیم ساقط شده صدام حسین است. هیچ یک از سران فرقه رجوی طی دو هفته گذشته حتی یک کلمه در رابطه با گزارش واکنش نشان نداده اند (البته بجز بستن برخی سایت ها و تعطیلی هر گونه برنامه رو در رو که احتمال سوال در آن باشد) و طبق معمول فرقه منتظرند که “شاید انشاالله گربه باشد!!”. (همانطور که “سقوط صدام” گربه بود، همانطور که “شکست فروغ” گربه بود و همانطور که “شکست کودتای سی خرداد “گربه” بود و…)
فرقه رجوی بعد از پروسه ای سه ساله دادگاهی که در آن از اتحادیه اروپا مبلغ “یک یورو” تقاضای غرامت کرده بود و در سال 2005 تقاضایش مردود اعلام شده و عملا عذر وکلایش را خواستند اکنون خواستار “یک میلیون یورو” غرامت شده است. عیبی ندارد، یک یورو نمی دهید یک میلیون یورو بدهید.
می گویند ملا نصرالدین مدتی بساط گدایی پهن کرد و تکدی گری را پیشه خویش نمود و البته که بساط ملا باعث خنده و تفریح مردم نیز بود.
مردم سکه ای نقره ای و سکه ای طلایی جلوی ملا نصرالدین میگرفتند و او نقره را بر میداشت. مردم می خندیدند و مسخره اش می کردند و میرفتند.
مردی در خلوت سراغ ملا آمد که آدم حسابی!! تو اگر سکه طلا را برداری هم ارزشش بیشتر است و هم این که مردم به این صورت به تو نخواهند خندید و مسخره خاص و عام نمی شوی.
ملا گفت: تو چه میدانی؟ اگر برداشتن نقره به جای طلا و خنده و مسخره نبود که اصلا کسی چیزی جلو من نمی گرفت که انتخاب کنم.
طاعت ار دست نیاید گنهی باید کرد در دل دوست به هر شیوه رهی باید کرد!
جالب است که در وسط همین لوده گری و تولید خنده و مسخره شدن در جهت “مطرح” ماندن و “تاخیر در انحلال نهایی”، فرقه دچار آنچنان استیصالی شده است که مجبور است گزارش همان منابعی را تا روز قبل با چارواداری ترین جملات و کلمات مورد حتاکی قرار می داد منعکس نماید و البته باز بصورت “فرقه ای” و “سانسور شده” و “تحریف شده” ای که فرقه رجوی و دستگاه تبلیغاتیش با آن شناخته می شود.
توجه بفرمایید:
همبستگی ملی، جمعه یازدهم می 2007 از قول رادیو صدای امریکا می نویسد:
http://www.hambastegimeli.com/node/34795
“سازمان می خواهد اتحادیه, آن را از فهرست سیاه تروریستی خارج کند و یک میلیون و چهارصد هزار دلار غرامت بپردازد.
وکلای سازمان مجاهدین خلق امروز در یک کنفرانس خبری در بروکسل شکایت کردند که اتحادیه اروپا علیرغم حکم یک دادگاه, آن را همچنان یک سازمان تروریستی می شناسد.
شورای ملی مقاومت شاخه سیاسی سازمان مجاهدین خلق ادعا می کند که اتحادیه اروپا برای راضی ساختن دولت ایران چنین تصمیمی گرفته است.
هفته پیش جمهوری اسلامی ایران به دیدار مریم رجوی از پارلمان اروپا اعتراض کرد.”
حال به متن اصلی گزارش رادیو آمریکا مراجعه می کنیم:
رادیو آمریکا، یازدهم می 2007
http://www.voanews.com/persian/2007-05-10-voa14.cfm
“یک گروه مقاومت ایرانی به دادگاه رفته است تا اتحادیه اروپا را مجبور کند نام آن را از یک لیست سیاه تروریستی بردارد، و یک غرامت میلیون و چهارصد هزار دلاری نیز بپردازد.
وکلای مدافع سازمان مجاهدین خلق ایران امروز در بروکسل از اتحادیه اروپا برای نگاهداشتن نام گروه در ردیف یک گروه تروریستی، به رغم حکم دادگاهی که این تشخیص را باطل میداند، شکایت کردند.
دادگاه اروپائی در دسامبر گذشته با صدور حکمی، قرار دادن نام گروه را در فهرست تروریست ها باطل شناخت. این حکم بر پایه ضوابط و معیارهای ناظر و مرتبط با یک فهرست قدیمی تر صادر شده است، نه فهرست جاری.
اتحادیه اروپا میگوید با ارسال نامه ای برای سازمان مجاهدین خلق شرح داده است چرا در این فهرست سیاه قرار دارد.
شورای ملی مقاومت ایران، که شاخه سیاسی گروه است میگوید اتحادیه اروپا تصمیم خود را برای خشنود کردن دولت ایران اتخاذ کرده است.
دولت ایران هفته گذشته به دیدار مریم رجوی یکی از رهبران گروه از پارلمان اروپا اعتراض کرد.
مجاهدین خلق در دهه شصت به عنوان یک گروه شبه نظامی چپ اسلامی علیه حکومت شاه فقید وارد عمل شد و پس از سرنگونی شاه با حکمرانی روحانیون شیعه از جمله آیت الله خمینی فقید اختلاف پیدا کرد.
این گروه در جریان جنگ ایران و عراق پایگاههائی در عراق دائر کرد. گروه مدعی است از سال 2001 جنگجوئی و مبارزه مسلحانه را کنار گذاشته است، اما آمریکا نیز کماکان آن را یک گروه تروریستی می شناسد. ”
————
خیر! اشتباه نشده است. تفاوت گزارش فرقه رجوی از رادیو امریکا با گزارش اصلی رادیو امریکا در سایت رادیو امریکا به همین مقدار است که می بینید!
میگویند شیخی بر مردی ایراد گرفت که “آن انگشتر طلایی که بدست داری نماز ندارد”، مرد در پاسخ گفت “اشکالی ندارد شیخ چون من نماز نمی خوانم”.
و البته ایراد گرفتن به فرقه رجوی در دستکاری عمدی در اخبار و نقل قول ها هم شاید بیش از “تذکر در پوشیدن طلا” برای کسی که “نماز نمی خواند” نباشد.
به هر حال.
راستی چه شد که کار رجوی به اینجا کشید؟ چه شد که “مدعی رهبری به جامعه بی طبقه توحیدی” برای نجات گردنش از احکام قضایی در شرق و غرب به رقص “ملا نصرالدینی” افتاده است؟ یعنی مسعود رجوی و همسرش از تبعات حرکات اخیرشان و بخصوص حرکاتشان بعد از سقوط صدام غافلند؟ گمان نکنم.
پس چه شد که راهی بجز راهی که برگزیده اند نیافتند؟ بدنبال چه بودند و اکنون بدنبال چه هستند؟ آیا راه دیگری هم بود؟
نمید انم.
هر چه هست گزارش ایالات متحده امریکا (که تعیین تکلیف نهایی کمپ اشرف و مجاهدین خلق در کنار دولت عراق نهایتا با آنها است) چه رجوی ها در مقابلش واکنشی نشان بدهند و چه به شکل ملا نصرالدینی سر در برف فرو کنند بیانگر چرخشی “اصولی” و به احتمال زیاد” نهایی” در تعیین تکلیف گروگانهای بازداشتگاه اشرف است.
و البته نباید فراموش کرد که طی این مسیر برای آزادی گروگانهای رجوی جز با کار و زحمت شبانه روزی و رنج و شکنجی که نجات یافتگان و قربانیان فرقه طی سالهای گذشته تحمل کردند و کمک و مساعدت شخصیت ها و سازمان های حقوق بشری ایرانی و غیر ایرانی ممکن نبود. سرافراز و سربلند، اجرشان آزادی خانواده ها، هموطنان، همپیمانان و رفقایشان باد.
مسعود خدابنده
دوازدهم می 2007