در بخش نخست مقاله اشاره کردیم به دلیل اینکه در انقلاب ایدئولوژیک یکی از اصول اولیه تشکیلاتی یعنی رهبری شورایی یا سانترالیزم دمکراتیک نفی و زیر پا گذاشته شده بود، شمار زیادی از اعضای سازمان پس از انتقادات بی نتیجه در این رابطه ناگزیر از سازمان جدا شدند. این اقدام هیچ مغایرتی با اصول تشکیلاتی پذیرفته شده در سازمان مجاهدین نداشت. مجاهدین در آثار اولیه خود و مشخصا جزوه آموزشی درون تشکیلاتی با عنوان بررسی امکان مرکزیت دمکراتیک یا تفاوت شک علمی و غیر علمی در امر تشکیلات، ضمن پذیرش فرض انحراف مرکزیت دمکراتیک تصریح کرده اند در چنین شرایطی هر عضو سازمان می تواند از تشکیلات جدا شده و حتی در صورت اجماع محق به تاسیس تشکیلات تازه و به بیان صریح تر انشعاب هستند. در این رابطه تاکید شده است:
"این مطلب یعنی وقوع انحراف مرکزیت دمکراتیک در گذشته و امکان وقوع آن در آینده فی النفسه مطلب درستی است. لیکن مسئله مهم این است که ببینیم چه باید کرد؟ آیا باید خود را کنار کشید و پاسیو شد." (1)
چنانچه ملاحظه می شود نه تنها فرض انحراف مرکزیت دمکراتیک پذیرفته که در ادامه تاکید شده جدایی از تشکیلات الزاما به معنی پاسیو شدن و قطع مبارزه نیست و منتقدین و در نهایت جداشدگان وظیفه دارند ضمن ادامه مبارزه اصلی به افشاگری بر علیه منحرفین بپردازند. با فرض این امکان راهکارهای مقابله با انحرافات مرکزیت اینگونه مرحله بندی شده است:
"اگر انحراف یا تجدید نظر طلبی مسجل شود، یعنی یکی از اصول لازم الاتباع در حرکت سیاسی و یا یکی از ارکان اعتقادی نادیده گرفته شود، موضع مخالف (اپوزیسیون) داخلی سازمان را اتخاذ کرده و در مرحله اول بایستی با یک مبارزه مسالمت آمیز و سالم درونی سعی بر غلبه انحراف یا تجدید نظر طلبی نمود."(2)
و در ادامه تاکید شده چنانچه در موضع اپوزیسیون و انتقاد درون تشکیلاتی مرکزیت منحرف راه بر تصحیح خود نبرد، لاجرم جدایی و حتی انشعاب و افشاگری بر علیه انحراف در زمره حقوق تشکیلاتی و انقلابی برای منتقدین مفروض است. در این رابطه می خوانیم:
"لیکن در مرحله بعد (از انتقاد) وقتی کوشش هایمان نتیجه نبخشید، بایستی از این سازمانی که نمی خواهد مواضع خود را تصحیح کند جدا شویم. (انشعاب) این یک انشعاب اصولی و لازم است که در تاریخ احزاب انقلابی دنیا نمونه های فراوان دارد. " (3)
و درباره ضرورت اکتیو بودن بعد از جدایی و انشعاب و ادامه مبارزه با منحرفین می خوانیم:
"در این صورت باید از یک سنگر جدید سازمانی با جریان اپورتونیسم و تجدید نظر طلبی آن هم با شیوه های مناسب و در وسیعترین سطح ممکن به مبارزه بپردازیم." (4)
بر این اساس جداشدن از سازمان نه تنها یک حق دمکراتیک که حتی فراتر از آن اقدام به افشاگری درباره منحرفین نیز در زمره حقوق تشکیلاتی تعریف شده است. چنانچه انشعاب پرویز یعقوبی از اعضای با سابقه سازمان و تاسیس تشکیلات موسوم به پیروان راه موسی را می توان در همین راستا به مثابه استفاده از حقوق دمکراتیک تشکیلاتی محسوب و اتهامات رجوی را بی اساس دانست. در جریان اعلام مرحله اول انقلاب ایدئولوژیک در سال 1364 بخش وسیعی از اعضای سازمان در مخالفت با اقدام خودسرانه رجوی و نفی رهبری شورایی اقدام به انتقاد نمودند. علی اکبر راستگو یکی از اعضای جداشده یکی از دلایل ریزش نیرو در این سال ها را مسئله دار شدن اعضای سازمان نسبت به خودسری های رجوی می داند.(5) این در شرایطی است که مجاهدین صراحتا و به مثابه شاخص انقلاب ایدئولوژیک خود طی بیانیه ای بر نفی سانترالیزم دمکراتیک و شکل رهبری نوین که متکی به شخص رجوی است تاکید نموده اند. در این رابطه در اطلاعیه ای که از سوی مجاهدین منتشر شده می خوانیم:
"درک این انقلاب عظیم…در واقع درک و فهم عمیق عظمت ترکیب نوین رهبری ما یعنی رهبری مسعود و مریم و ایمان به آنها و همچنین اطاعت ایدئولوژیک و انقلابی از انها است." (6)
در همین راستا تاکید شده است که مجاهدین بواقع بزرگترین دستاورد مبارزات تاریخ معاصر را زیر پا گذاشته است. نیابتی این دستاورد را از زاویه ای دیگر اینگونه تعبیر می کند:
"برای اولین بار در تاریخ انقلابات معاصر، یک سازمان انقلابی، اصل اساسی" سانترالیزم دمکراتیک" مورد پذیرش خود، یعنی یکی از بزرگترین ارزشهایی را که دست آورد صدها سال تجربیات مبارزه انقلابی و سازمان یافته می باشد، به کناری گذاشته و (درست یا غلط) تمامیت خود را به "راهبری" می سپارد که تنها در مقابل خدا مسئول است." (7)
انقلاب ایدئولوژیک که در ذات خود محصول بن بست ها و شکست های سازمان از مقطع 60 تا 64 بود، با هدف جلوگیری از ریزش و انشعاب در سازمان بوقوع پیوست. گو اینکه در طول این مقطع نیز هژمونی رجوی کماکان مقدم بر اصل اداره شورایی تشکیلات، مسئول تمامی انحرافات و شکست های سازمان تلقی می شد. مسعود جابانی در این رابطه می نویسد:
"در سازمان اکثر اصول و ضوابط تشکیلاتی شکلی و روی کاغذ است و عملا کاربردی ندارد مانند اصل شورایی و ساترالیزم دمکراتیک و اصل انتقاد پائین به بالا. آقای رجوی به بهانه کودتاهای فردی که قرار است علیه وی و سازمان تحت تسلطش صورت پذیرد، جهت واکسینه کردن سازمان و در یک کودتا به تئوریزه کردن آن پرداخت که اساس و ماهیت آن کودتا ساختن کادرهای مطیع از طریق پروسه مغزشویی بود."(8)
در تکمله همین اظهارات بیژن نیابتی صراحتا تاکید می کند که انقلاب ایدئولوژیک درونی مجاهدین 1- محصول شکست های استراتژیک سازمان از خرداد 60 تا 64 و 2- جهت جلوگیری از هر گونه ریزش و انشعاب به واسطه همین شکست ها بوده است. وی در کتاب خود ضمن پروسه خوانی شکست های متوالی سازمان در طی سال های یاد شده و عواقب اجتناب ناپذیر آن که مشخصا تلاشی تمامیت سازمان و در خوش بینانه ترین فرض انشعاب پیش بینی می کند، می نویسد:
"برای حفاظت انقلاب از تعرضات ارتجاعی و استعماری، هیچ راهی جز مصون کردن و واکیناسیون سازمان رهبری کننده آن در مقابل انشعاب و نهایتا تلاشی وجود ندارد."(9)
با احتساب موارد مرور شده در دو مقاله مذبور می توان اینگونه نتیجه گیری کرد.
1- به استناد مبانی تئوریک سازمان که اشاره رفت، جدایی، انشعاب و افشاگری در مقابله با هر گونه انحراف و عدول از اصول ایدئولوژیک و سیاسی و مشخصا رهبری شورایی (سانترالیزم دمکراتیک) در زمره حقوق دمکراتیک و مفروض شده تلقی شده است.
2- انقلاب ایدئولوژیک درونی مجاهدین و نفی سانترالیزم دمکراتیک مورد اذعان مجاهدین بوده و بر این اساس جدایی از سازمان امری طبیعی و قابل پیش بینی بوده است.
3- موجودیت و موضوعیت انقلاب ایدئولوژیک محصول انحرافات و شکست های استراتژیک سازمان بوده که تلاش شده با اتوریته رجوی راه را بر هر گونه انشعاب و نقد از درون بسته نماید.
4- اتهامات مجاهدین به جداشدگان از اساس بی پایه و در راستای فرار از پاسخگویی به انتقادات و بحران های درونی اتخاذ شده است.
منابع
1- بررسی امکان مرکزیت دمکراتیک یا تفاوت شک علمی و غیر علمی در امر تشکیلات. انتشارات سازمان مجاهدین خلق. 1358. ص 54.
2- همان.
3- همان. ص 59.
4- همان.
5- مجاهدین در آینه تاریخ. نوشته مهندس علی اکبر راستگو. انتشارات خارج کشور. ص 259.
6- نشریه مجاهد شماره 242.
7- نگاهی دیگر به انقلاب درونی، اندکی از درون، اندکی از برون. انتشارات خاوران. خارج کشور. ص 35.
8- روانشناسی خشونت و ترور. نوشته مسعود جابانی. انتشارت خارج کشور. ص 87 و 90.
9- نگاهی دیگر به انقلاب درونی، اندکی از درون، اندکی از برون. انتشارات خاوران. خارج کشور. ص 21.
بهار ایرانی، سایت مجاهدین دبلیو اس، سیزدهم می 2007