بار دیگر در فروردین ماه حوادث نوزدهم فروردین 1390 در ذهن هرکسی که به نوعی با مجاهدین خلق مرتبط بوده است، تکرار میشود. در این روز غمبار نفرات تشکیلات مجاهدین خلق به تحریک سران فرقه رجوی در فرایندی برنامه ریزی شده بدون سلاح برای مقابله با نیروهای مسلح عراق فرستاده شدند. 36 تن کشته شدند و شمار بسیاری مجروح شدند که از آنها عدهای برای همیشه معلول شدند.
شمار قابل توجهی از افراد کشته شده در آن «پروژه شهید سازی»، جوانان زیر سی سال بودند. این نشان میدهد که در شرایطی که ساختار مغزشویی فرقه افراد را به سمت فدای جان خود سوق میدهد و خون دادن را تنها راه حفظ تشکیلات میداند، تحریک عواطف بیشتر در قشر جوان موثر واقع میشود. از جوانانی که در حوادث روز نوزدهم فروردین 1390 به کشتن داده شدند به افراد زیر میتوان اشاه کرد: فائزه رجبی 20 ساله، نسترن عظیمی 26 ساله، مهدیه مددزاده 32 ساله، صبا هفت برادران 29 ساله، زهیر ذاکری 35 ساله، حنیف کفایی 29 ساله و آسیه رخشانی 28 ساله.
از میان این جوانان چهار نفر را میتوان در زمره کودک سربازان شمرد. صبا هفت برادران، حنیف کفایی و آسیه رخشانی در زیر سن قانونی به عضویت ارتش به اصطلاح آزادی بخش مجاهدین در آمدند. این افراد از فرزندان مجاهدین بودند که در سنین کودکی به دستور مسعود رجوی از والدین خود جدا شدند و به خارج از عراق قاچاق شدند. صبا در سال 1377 هنگامیکه 16 ساله بود از آلمان به اشرف آورده شد و لباس رزم پوشانده شد. حنیف کودکی و نوجوانی را در سوئد نزد خانوادههای گوناگون سپری کرد تا 21 سالگی در مقر مجاهدین در اوور سوردواز به تشکیلات خدمت میکرد و نهایتا به دستور سران سازمان به عراق بازگردانده شد و آسیه را در سن 15 سالگی از امریکا به اشرف بردند. زهیر اما از کودک سربازانی بود که افتخار سازمان است چرا که حاضر نشد همراه دیگر کودکان قاچاق شود و در سن 14 سالگی اسلحه خود را از شخص مسعود رجوی هدیه گرفت.
این کودکانی که از سنین غیرقانونی با موضوعاتی چون فدا، شهادت و مرگ در راه رهبری تربیت شدند، بهترین نیروها برای اجرای پروژه کشتهسازی بودند. با این وجود، کشته شدن آن ها تنها انتخاب خودشان تحت ساختار مغزشویی نبود بلکه حاصل تعللهای عمدی در امدادرسانی و ارائه خدمات پزشکی نیز بود.
در جلسه اول کودک سربازان سابق مجاهدین خلق در کلاب هاوس به طور ویژه به نحوه کشته شدن صبا هفت برادران اشاره میشود. امیریغمایی به فیلم مشهوری اشاره میکند که صبا را پس از تیرخوردن در حال جان دادن نشان میدهد درحالی که هیچ خدمات بهیاری و پزشکی دریافت نمیکند و صرفا از او فیلمبرداری میشود.
امروز رسانههای تبلیغاتی مجاهدین خلق نهایت بهرهبرداری را از نام این افراد میکنند در حالی که اگر آن ها زنده مانده بودند احتمالا امروز در سن پختگی و بلوغ بیشتر، به خیل کودک سربازان سابقی که علیه سازمان قد علم کرده اند میپیوستند.
مزدا پارسی
خدا لعنت کنه سازمان و که فقط بخاطر منافع خودشون از جون و عمر افراد در هر شرایطی فقط استفاده کرده و بدون هیچ تاوانی که بده یا جوابگو باشه