خبر ساخته شدن مسجدی در کمپ اشرف سه موسوم به مسجد فاطمه زهرا، بار دیگر نظرها را به شیوه مواجهه مجاهدین خلق با مسئله دین جلب کرد. همچنین در طول ماه رمضان بسیاری از جدا شدهها به شیوه دینداری مسعود رجوی پرداختند، از جمله اینکه در تشکیلات مجاهدین خلق بسته به نظر مسعود رجوی، ساعت نماز و ماه روزه میتوانست تغییر کند. همچنین بارها در مطالب اعضای سابق آمده است که اعضا حق نداشتند شخصا به مطالعه قرآن بپردازند و حتی در جایی گفته شده است که: «مطالعه قرآن در مناسبات رجوی خط قرمز است». به نظر میرسد که لازم است یک گام عقب تر برویم و به کارکرد خدا به عنوان خالق کتاب مقدس در دینی که مسعود رجوی تبیین کرده است، بپردازیم.
چنانچه در همه اسناد فارسی و انگلیسی تکرار شده است ایدئولوژی سازمان مجاهدین خلق آمیزهای از اسلام و مارکسیسم است در حالیکه این دو مکتب یک اختلاف اساسی با یکدیگر دارند: وجود خدا. سران مجاهدین خلق سعی کردند در جزوههای «راه انبیاء» و «تکامل» این اختلاف را به شیوه خود توجیه کنند. محسن زال در کتاب «چریک مجاهد خلق» پس از تحلیل استدلالهای آورده شده در جزوهها و سخنان سران مجاهدین به این نتیجه میرسد که برای مجاهدین «مسئله اساسی در مورد خدا ، خدا پرستی و اصولا پرستش و باور به آفریننده متعال نیست، مسئله تلقیای است که انسانها از خدا دارند، یک مومن که به قوانین مورد نظر مجاهدین باور ندارد از خدا پرستی همان قدر دور است که یک ملحد بی باور به قوانین، و یک مارکسیست که به قوانین باور دارد به خدا نزدیکتر است تا مومنی بی باور به قوانینِ از نظر سازمان «عملی».»
زال در ادامه مینویسد: «مجاهد که به بالاترین مدار رسیده و تلقیاش از خدا کاملترین دریافت است، توانسته شکاف بین علمباوری و خداباوری را پر کرده و «موحد» را بر «عالِم» منطبق نماید. آنچه در این میان مهم است اینکه بدین ترتیب مجاهدین عملا خدا را بیکارکرد و بیمعنا میکنند. از این پس حذف خدا از مناسبات و از زندگی روزمره هیچ تغییری ایجاد نمیکند، چرا که قوانین کشف شدهاند و کار خودشان را میکنند و مسیر تکامل نیز در حال پیموده شدن است.»
او درباره دیدگاه مسعود رجوی به خدا، به «تولدی دوباره» نوشته لطف الله میثمی ارجاع میدهد: « در نوشتههای مسعود رجوی بود که ما با مارکسیستها هیچ اختلافی نداریم، هر دو علیه امپریالیسم مبارزه میکنیم. بعد که امپریالیسم از بین ما رفت، ما خدا داریم و آن ها خدا ندارند. ما چیزی داریم که آنها ندارند.»
بماند که امروز پس از گذشت نیم قرن از تاسیس سازمان مجاهدین خلق مبارزه مجاهدین با امپریالیسم به کلی ملغی شده است، در حالیکه امپریالیسم از میان نرفته است و هنوز بر جهان آقایی میکند و تشکیلات مسعود رجوی با تریبون زینت یافته به چهره مریم رجوی، به سادگی با امپریالیسم دست دوستی میدهد و خدمات متقابل به یکدیگر ارائه میدهد.
اما تلقی مسعود رجوی از خدا تغییری نکرده است. زال به صراحت در این باره مینویسد: «خدای او تا از بین نرفتن امپریالیسم از تاریخ بیرون ایستاده و به مثابه «نابود» است و بعد از نابود شدن امپریالیسم نیز معلوم نیست که این خدای نوظهور چه نقش و کارکردی خواهد داشت.»
در استدلالهایی که مجاهدین خلق درباره مسئله تکامل میچینند، خدا در حد سوژه باقی میماند. کنشگر و خودآگاه نیست و به باور زال «به یک عنصر در بازیهای زبانی تبدیل میشود که میتوان آن را به راحتی با عنصر دیگر عوض کرد. گویی خدا اسم مستعار قانون یا علت است.»
برای حفاظت از این استدلالها، تشکیلات مجبور است که راه اعضا به متن مقدس را ببندد و خود نیز به صورت گزینشی و دستچین شده از آیات خدا بهره برداری کند. نویسنده کتاب چریک مجاهدین خلق در این باره بیان میکند که از نظر سازمان کتاب مقدس مجموعهای از کوتاه نوشتههایی است که میتوان از آنها به طور گزینشی برای اثبات خواستههای خود استفاده کرد و نقاط تاریکی که با ایدههای سازمان نمیخواند و یا با آن در تضاد کامل است را توضیح نمیدهد. برای نمونه در مورد «آفرینش» که قرآن به صراحت و بارها به آن میپردازد، سازمان سکوت میکند چرا که ایده تکاملی که بر اساس فلسفه مارکسیسم چیده است را زیر سوال میبرد. در مقابل، سازمان ایده مبارزه مسلحانه را بارها از قرآن استخراج میکند. زال این شیوه مواجهه سازمان مجاهدین به تاویل متن کتاب مقدس را منتهی به دگماتیسم میداند چرا که از لحاظ روشی به تاریخ اسلام و متن کتاب مقدس وفادار نیست و در نتیجه تاب مقاومت در برابر نقد را ندارد.
به همین ترتیب، «وحی» تناقضی دیگر در آرا سازمان ایجاد میکند که رفع شدنی نیست و کشمکش میان اسلام و مارکسیسم را به آن سادگی که مسعود رجوی ادعا میکرد حل نمیکند و نهایتا مسجد نیز به مثابه محلی برای برقراری ارتباط با خداوند نیز از کارکرد خود خارج میشود.
این موضوع را به راحتی میتوان در متن خبری که رسانههای سازمان برای اعلام ساخته شدن مسجد منتشر کردهاند دریافت. مجاهدین بیش از آن که به کارکرد مسجد در دین اسلام بپردازند، آن را «نشانه و نمادی از اسلام رهاییبخش مجاهدین است و رو در روی رژیم و ضد اسلام آخوندها» می خوانند. در متن خبر هیچ نامی از خدا برده نمیشود و تنها به یک آیه از قرآن اشاره میشود که برداشت تروریستی مجاهدین را در طول پنج دهه فعالیت رقم زده است: «فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِینَ عَلَی الْقَاعِدِینَ أَجْرًا عَظِیمًا».
مریم رجوی نیز در سخنرانی خود در مقابل مسجد پرطمطراقی که مجاهدین با افتخار ساخت آن را حاصل «یک کار جمعی شکوهمند، مینیاتوری، تودرتو» اعلام میکنند، از خداوند هیچ نمیگوید. خدای مجاهدین خلق هنوز هم بیرون از تاریخ ایستاده است.
مزدا پارسی
سلام، به همه ی دوستان و اساتید، مقاله ی “کارکرد خدا در سازمان مجاهدین خلق” خیلی عالی و پر محتوا بود، درود به آقای مزدا پارسی و سایر اساتیدی که به نشر این مقاله همت کردند و به افشای محتوای ضد خدای فرقه ی مجاهدین خلق ، کمک شایانی نمودند. تشکر