سازمانهای تروریستی که به دلایل همسویی با منافع ملی تصمیم می گیرند از مبارزه قهر آمیز و مسلحانه دست بکشند، این فرصت به آنها داده می شود تا خواسته ها و اهداف سیاسی خود را از طریق روشهای مسالمت آمیز دنبال کرده و به انجام برسانند. گروه ها و سازمانهای شناخته شده تروریستی که مدعی هستند مبارزه مسلحانه را ترک کرده اند پیش از آنکه با حرفهایشان ارزیابی شوند با اعمالشان در مورد آنها قضاوت خواهد شد. گروههایی هستند که به آنچه می گویند پایبند می مانند و آشکارا در نزد افکار عمومی جهان اعلام می کنند تا دنیا در مورد آنها قضاوت کند. بر خلاف آنها، گروه هایی هستند که ادعاهای اعلام نشده ولی نقل شده آنها مبنی بر اینکه از فعالیتهای تروریستی دست برداشته اند، بیشتر بر این قصد است تا از قضاوت عادلانه فرار کنند نه اینکه با انتخاب فعالیت های غیر قهر آمیز به اهدافی که آنها را به حق میدانند برسند.
نیروی داوطلب اولستر (UVF)، گروه شبه نظامی ایرلندی است که فعالیتهای خود را از سال 1966 آغاز کرد. از همان ابتدای شکل گیری، شاکله آن گروهی مسلح بود و با اعلام جنگ علیه ارتش آزادی بخش ایرلند، یاد آور شد که سازمان آنها "متشکل از پروتستانهای کاملا مسلحی است که خود را وقف این هدف کرده اند". طبق گزارشهای موجود این گروه در طول دوره چهل ساله فعالیتهای مسلحانه اش، مسئول مرگ بیش از 550 نفر بوده است. صرف نظر از اهدافی که دنبال می کرد، کابوس و هراس ناشی از تهدیدهای تروریستی گروه باعث شد تا در زمره گروه های تروریستی ثبت شود. گر چه این گروه 13 سال پیش اعلام آتش بس کرده بود، اما اعضای آن به خاطر 20 کشتار دیگر مورد ملامت قرار گرفته اند. بهر حال، با صدور اطلاعیه ای رسمی گروه اعلام نمود که:
"از ساعت 12 نیمه شب سوم ماه می 2007 نیروی داوطلب اولستر و گروه کماندوی دست قرمز نقشی غیر مسلح و غیر نظامی در پیش خواهند گرفت".
تبدیل وضعیت از گروهی تروریستی به سازمانی غیر مسلح شامل اقدامات دیگری است که گروه در اطلاعیه خود به آنها اشاره میکند:
"هر گونه عضوگیری متوقف شده، هدف گیریها متوقف و اطلاعات از رده خارج گردیده، تمامی واحد های فعال غیر فعال شده اند…".
این اطلاعیه گویای درکی معقول از حقیقت سیاسی نوینی است که جهان دیگر میدانی برای اعمال خشن و تروریستی نمی باشد، بلکه درب بر روی فعالیتهای مبتنی بر اصول دمکراتیک باز است به شرطی که گروه های دست کشیده از تروریسم واقعا به آنچه می گویند عمل کنند. سازمان مجاهدین خلق ایران نیز گروهی است تروریستی که تاریخچه چهل ساله آن گویای اعمال خشونت آمیز و کینه توزانه ترین اقدامات تروریستی علیه مردم ایران است. آمار دقیقی از شمار قربانیان خشونتهای تروریستی آن در دست نیست ولی تعداد آنها به دهها هزار نفر می رسد. انجمن هابیلیان اعلام کرده است که اینانجمن لیست 12000 نفر از قربانیان ترورها و کشتارهای سازمان مجاهدین را جمع آوری کرده است. پس از پیروزی انقلاب ایران و شکست سازمان در رسیدن به اهداف جاه طلبانه خود، سازمان علیه دولت تازه تأسیس ایران اعلام جنگ نموده و سران آن به فرانسه گریختند.پس از مدتی با چاپ کتابچه ای 54 صفحه ای با عنوان "مقاومت به پا میخیزد"، سازمان به ذکر و تبلیغ عمده عملیاتهای نظامی خود در سال 1987 اقدام کرد که حاوی جزئیات بیش از 20 عملیات تروریستی است که تیم های عملیاتی آن در مناطق و شهرهای مختلف ایران انجام دادند. در این عملیاتها که سازمان از آنها به عنوان افتخارات خود یاد می کند، تیمهای تروریستی سازمان صدها نفر از مقامات ایرانی و شهروندان غیر مسلح را به خاک و خون کشیدند. گزارشات وزارت امور خارجه آمریکا در رابطه با سازمان مجاهدین خلق ایران که در سال 1994 منتشر گردید ارایه کننده مختصری از تاریخچه خونین سازمان است، گر چه ناگفته ها بسیار است.
پس از رانده شدن از فرانسه در سال 1986، رهبران سازمان دعوت صدام را پذیرفتند و او هم برای آنها پایگاه نظامی، تجهیزات و آموزش نظامی تدارک دیده و کمکهای مالی بسیاری را برای آنها در نظر گرفت. با استقرار در نزدیکی مرزهای ایران، گروه های عملیاتی سازمان این فرصت را به دست آوردند تا به طراحی عملیاتهای تروریستی پرداخته و با نفوذ به داخل مرزهای ایران عملیاتهای خود را اجرا کنند. بزودی آنها در رأس مزدوران صدام قرار گرفتند و رژیم صدام این مزدوران را برای سرکوب خونین شیعیان و کردهای عراقی که علیه صدام به پا خاسته بودند به خدمت گرفت. اما این پایان سقوط و انحطاط سازمان نبود. در حالیکه سازمان ناامیدانه تلاش می کرد تا از بن بست سیاسی که گرفتار آن شده بود نجات یابد، با تغییرات بنیادین، سازمان از گروهی سیاسی به فرقه ای با زیر بنای فکری تروریستی تبدیل گشت. تهدید بالقوه اعضای تروریستی سازمان که در خدمت دیکتاتوری صدام بودند و علاوه بر آنها، آزادی عمل شمار بسیاری دیگر که در کشورهای غربی بیشتر به عنوان اعضای فرقه ای خطرناک شناخته می شدند، باعث ثبت نام سازمان در لیست گروه های تروریستی وزارت امور خارجه آمریکا گردید. این لیست در تاریخ 30 آوریل 2007 با بازنگری مجدد منتشر گردید ولی همچون سالهای گذشته نام سازمان همچنان در لیست باقی ماند.
نمونه های عملیاتهای تروریستی- فرقه ای سازمان در کشورهای اروپائی در ژوئن سال 2003 به اجرا در آمد. پس از اینکه نیروهای ضد تروریستی فرانسه 164 نفر از عضای مظنون مجاهدین خلق از جمله مریم رجوی را به اتهام "فعالیت های تروریستی، ارتباط با سازمان تروریستی و همیاری مالی در فعالیتهای تروریستی" دستگیر کرد، بلافاصله پس از دستگیری، اعضاء و هواداران سازمان در اعتراض به دستگیری رهبر فرقه به خیابانهای پاریس و چندین شهر دیگر اروپایی ریخته و تعدادی از آنها اقدام به خود سوزی کردند. سر انجام این مشعلهای انسانی دولت فرانسه را وادار کردند رهبر فرقه را آزاد کند.
شدر ماه می 2002، شورای اتحادیه اروپا در راستای اجرای قطعنامه 1373 شورای امنیت در مقابله با تروریسم نام سازمان را در لیست گروههای تروریستی خود ثبت نمود، کاری که قبل از آن انگلستان در ماه مارس 2001 انجام داده بود. در پی این اقدام، تمامی دارایی های سازمان مسدود گردید. سازمان نیز در اعتراض به اقدام شورای اروپا، در 26 جولای 2002 به طرح شکایت علیه شورا در نزد دادگاه بدوی اروپا اقدام نمود. در این شکایت و در تلاش برای پیروز شدن در این دعوی، سازمان مدعی شد که گروه "و تمامی اعضای آن از ژوئن 2001 آشکارا دست از فعالیتهای نظامی کشیده و در حال حاضر سازمان دارای ساختاری مسلح نمی باشد". آنچه مسلم است واهی بودن این ادعا است، زیرا که موارد بسیار و آشکاری از اجرای عملیاتهای نظامی و حملات موشکی و انفجار بمب در داخل ایران پس از این ادعا به دست سازمان انجام گرفته است. مهم اینکه مدارک دال بر این اقدامات سازمان پس از ژوئن 2001 توسط خود سازمان و به عنوان گزارشات رسمی در ارگان رسمی سازمان با نام نشریه مجاهد به چاپ رسیده است.
این مدارک، همراه با خودسوزی های سال 2003، به وضوح گویای آن است که سازمان بر خلاف ادعای خود نه تنها دست از اقدامات تروریستی بر نداشته بلکه قصد ترک آن را هم ندارد. اگر سازمان حقیقتأ در ادعای خود در پیش گرفتن مبارزه ای غیر مسلح که حق طبیعی تمامی سازمان های سیاسی می باشد، صادق است پس چرا اطلاعیه ای رسمی، همانند گروه ایرلندی، در اعلام ترک فعالیتهای تروریستی صادر نمی کند؟
در صورتیکه سازمان رسمأ اطلاعیه ای مبنی بر دست برداشتن از فعالیتهای تروریستی صادر نکند، پوشش فریبنده طرفداری از دمکراسی رهبران آن در کشور های غربی نه تنها کار ساز نبوده بلکه عمر آنرا بسیار کوتاه خواهد نمود. کسانی که مدعی طرفداری از ایجاد دمکراسی در ایران هستند ابتدا باید خود اصول دمکراسی را بپذیرند. گروهی که هنوز پایگاه نظامی آن در عراق، یعنی پایگاه اشرف، با جمعیتی بالغ بر 3400 نفر که بر خلاف میل خود در آنجا نگه داشته می شوند، فعال است به هیچ وجه بر طبق اصول دمکراسی که در غرب به تبلیغ آن مشغول است عمل نمی کند. علاوه بر آن، اخیرأ شاهد آن هستیم که سازمان تظاهرات و گردهمائی هایی را در تعدادی از پایتخت های غربی سازماندهی و راه اندازی کرده است تا نام خود را از لیست گروههای تروریستی اتحادیه اروپا خارج کند. این تقاضای سازمان در صورتی قابل بررسی خواهد بود که سازمان رسمأ موضع خود را در دست کشیدن از فعالیتهای تروریستی اعلام کرده و پایگاههای نظامی و عملیاتی خود را منحل کند.
طرفداران اروپایی سازمان مجاهدین، به ویژه از بین پارلمان انگلستان همچون لرد تاورن، راجر گیل، برایان بینلی، و لرد کربت، نیز بایستی توجیهی برای حمایت از گروهی تروریستی که با پوشش طرفداری از دمکراسی حمایت آنها را به هر دلیل سیاسی خریده است ارائه کنند. دلایل ثبت سازمان مجاهدین به عنوان گروهی تروریستی به هیچ وجه جای سوال ندارد. اگر حامیان این گروه براستی در راستای به ثمر رساندن اهداف صلح آمیز، که طبعا مورد پسند افکار عمومی نیز می باشد، حرکت می کنند، بهترین کاری که می توانند بکنند این است که سازمان مجاهدین را ترغیب کنند تا همانند گروه ایرلندیUVF رسما دست از فعالیت های تروریستی بردارد. بی شک این آزمایشی است هم برای سازمان و هم حامیان آن تا در عمل ثابت کنند که به آنچه ادعا کرده اند ایمان دارند.
مجاهدین دبلیو اس، سی و یکم می 2007