شیراحمد روز رخ از اعضای سابق سازمان مجاهدین خلق در گفتگویی با انجمن نجات استان گلستان تجربیات خود از زمان حضور در مناسبات مجاهدین خلق را به اشتراک می گذارد. او در سال 1366 در منطقه سومار به اسارت نیروهای عراقی در می آید. حدود سه سال در اسارت نیروهای عراقی و در شرایط بسیار بدی سپری می کند: اردوگاه صلاح الدین اردوگاه مخفی بود که هیچ اثری از صلیب سرخ در آن نبود.
شکنجه های وحشتناک و شرایط بسیار بد زندگی در اردوگاه اسرا شیراحمد را تا آنجا پیش می برد که آرزوی مرگ کند تا شاید به این وسیله ازاین فشار و سختی های روزافزون و تمام ناشدنی رهایی یابد. در این زمان عوامل سازمان مجاهدین خلق که از این شرایط اسرا آگاه بودند با همکاری صدام حسین به میدان می آیند و سعی می کنند اسرا را با وعده شرایط بهتر و بازگشت به ایران فریب دهند و به اردوگاه خود منتقل کنند. روزرخ هم به امید آزادی و رهایی، به همراه عوامل سازمان راهی کمپ اشرف می شود.
روزرخ مطالبی را در مورد شرایط حاکم بر کمپ مجاهدین خلق بیان می کند. از نشست های مختلف تا گزارش نویسی ها و به تقابل کشاندن افراد با هم، تا سم پاشی و مغزشویی افراد بر علیه خانواده ها و سنگ پراکنی در مقابل خانواده هایی که برای دیدن عزیزان شان و کسب خبر به مقابل درب های کمپ اشرف آمده بودند.
عضو سابق سازمان مجاهدین خلق به طور اجمالی روند انتقال اعضای فرقه از کمپ اشرف به لیبرتی را هم توضیح می دهد و تجربیات و مشاهدات عینی خود را بیان می کند.
روزرخ که از دروغ ها و دور باطل فرقه مجاهدین خلق دلزده شده بود، بعد از انتقال به کمپ لیبرتی و در جریان مصاحبه کمیساریای عالی پناهندگان با اعضای سازمان ، درخواست جدایی خود را مطرح می کند: من در ابتدای مصاحبه با نماینده کمیساریا گفتم که من دیگر به داخل گروه برنمی گردم.
شیر احمد در پایان پیامی هم دارد برای دوستان سابق خود که همچنان در اسارت فرقه در آلبانی به سر می برند.