سران فرقه رجوی بهتر از هر کس دیگر می دانند که دهه هاست ارتباط خود با مردم ایران را قطع کرده اند و از این رو دچار ایزوله کامل شده اند. آنها به خوبی به این امر واقفند که حرفشان در بین مردم خریدار ندارد و این وضعیت برای یک جریان سیاسی – درصورتی که بتوان باند رجوی را یک جریان سیاسی و آنهم با حداقل استانداردها پذیرفت – حکم نابودی را دارد.
اما این فرقه تبهکار از دهه ها پیش دریافته که یک جریان سیاسی که طبعا باید متکی به حمایت مردم باشد نیست و از این رو تمام تخم مرغ هایش را در سبد نامطمئنی که تداوم تروریسم اقتصادی جنایتکارانه بر علیه مردم ایران نامیده میشود، قرار داده و چون طرفی از این برنامه اش نبسته، تنها و تنها به اشغال نظامی کشور چشم دوخته است که شاید دری به پاشنه بخورد و آب و نانی را بدست آورد.
باند رجوی مانند عروسی که رقص بلد نیست و کجی زمین را مقصر میداند، برای توجیه شکست هایش ادعا دارد که مثلا این خانواده های اسرای خودش بوده که با جمع شدن در پشت درهای اشرف و درخواست ملاقات از او چهره شیطانی ساخته و ضربه بر او وارد کرده و مانع اجرای کارهایش شدند و این خیلی عجیب است.
چرا که اگر ریگی برکفش رجوی وجود نداشته باشد دلیلی بر ندادن ملاقات وجود نداشت و گماشتگان دست اول رجوی میتوانستند با قبول انجام این ملاقات ها که طی آن آسمان به زمین نمی رسید، نگذارد یک چهره شیطانی از او در خاطر اعضای خانواده های گرفتار نقش ببندد.
رجویست ها در نوشته های خود مطرح میکنند که دشمنان آنها، آنها را به ایجاد یاس درجامعه متهم میکنند که این یکی انصافا حرف درستی است. چرا که تمرکز اصلی دشمنان خارجی ما و ستون های پنجم متعدد آنها بر پاشیدن بذر یاس و نا امیدی بین مردم ایران است و صد البته انسان مایوس و افسرده قادر به حل معضلاتی نیست که گریبانگیر نه تنها ما، بلکه تقریبا کل جامعه بشری است و این معضلات عمدتا توسط نظام سلطه و تابعیت که رجوی ها نقشی بسان یک سخن چین بدبخت و هیزم کش در آن مشغول به کار است، بر جهان تحمیل شده و من بعنوان یک انسان خوشبین همواره امیدوار بوده و هستم که این پدیده شوم را هم پایانی است.
مجاهدین رجوی برای قوت قلب دادن بخود و مخصوصا برای فریب گروگان های رجوی و کمک به تداوم اسارت چندین دهه ای آنها مدعی میشوند که این شیطان سازی ها برعلیه آنها نتیجه عکس میدهد و اتفاقا جوانان سمپاتی بیشتری به فرقه رجوی نشان میدهند!
بسیار خوب!
شما گفته اید که مراجعه خانواده ها و درخواست ملاقات از طرف آنها، از مجموعه اقدامات شیطان سازی برعلیه مجاهدین است. حال که میگویید که این سکنجبین صفرا میافزاید و بر میزان مقبولیت شما در بین جوانان می افزاید، چرا درب اشرف 3 را برروی خانواده ها باز نمیکنید که هم آنها را راضی کنید و هم بر میزان مقبولیتی که خودتان بهتر ازهرکس میدانید چقدر است، بیافزایید؟ اما حقیقت عبارت از این است که در تیتر این یادداشت آمد و آن چیزی نیست جز آنکه قبول باید کرد که تمام بدبختی های شما از عمل به توهمات و آرزوهای مالیخولیایی شخص مسعود رجوی بوده و شما تشنه لبان بر گرد جهان نچرخید!
نوید