در تشکیلات و مناسبات فرقه ای سازمان مجاهدین خلق هر آنچه هست فقط آموزش های ایدئولوژیک با محتوای فرمانپذیری و اطاعت بی چون و چرا از رهبر عقیدتی و آموزش های نظامی (قبل از خلع سلاح) و نشست های شستشوی مغزی است. طبق دستور رجوی رهبر فرقه، مقوله زن و زندگی حائل مبارزه سیاسی – عقیدتی و موجب فساد افراد میگردد. از این رو تجرد، ممنوعیت ازدواج، طلاق های اجباری و عدم ارتباط با خانواده معیار و شالوده سازمان مجاهدین خلق است. آنها زن زندگی و خانواده را کانون فساد و مانع رسیدن به اهداف سازمان قلمداد می کنند.
بارها رجوی در نشست های متعدد این ممنوعیت و محرومیت را لازمه پایداری سازمان دانسته است. تفکیک جنسیتی در تشکیلات، طلاق های اجباری مکتوب و عملی، دوری کودکان از پدران و مادرانشان و اعزام آنها به صورت گروهی به پایگاه ها و خانه های تیمی در کشورهای غربی گواه این مطلب است. به عبارتی میتوان گفت راز ماندگاری فرقه رجوی، مردگانی افراد در برابر زندگانی و نشاط میباشد و حتی نیروهای مقیم اروپا نیز از این مقوله استثنا نبوده و مردگانی در پایگاههای اروپایی وجود داشت.
در مقابل افراد زمانی که به زندگی و آزادی بر می گردند، نمادهای مردگانی را دفن کرده و به سراغ تشکیل خانواده می روند. اما رجوی با لجن پراکنی، اعضای جداشده تشکیلات خود را سست عنصر و ضعیف جلوه میدهد.
آقای ولی الله غفاری یکی از افرادی است که موفق شد حصارهای فرقه را کنار بزند و پا به دنیای آزاد بگذارد. او که توسط حمله نظامی مشترک سازمان مجاهدین خلق و صدام حسین توسط نیروهای رجوی در حالت بیهوشی به اسارت در آمده بود، ۲۰ سال از طلایی ترین دوران عمر و جوانی خود را در قرارگاه های تشکیلات رجوی و در رسته حمل و نقل ماشین آلات سنگین سپری نمود. وی پس از جدایی در سال ۱۳۸۴ و بازگشت به وطن موفق به ازدواج و تشکیل خانواده گردید. او که طعم تلخ مردگی و اسارت را سالها در تشکیلات فرقه رجوی کشیده است حال با رسیدن به زندگی واقعی و تشکیل خانواده بار دیگر نشاط و جوانی درونی خود را بدست آورده است. آری زندگی و امید در جامعه نقطه مقابل مردگی و ناامیدی در درون تشکیلات فرقه است.
آقای غفاری با حضور خود به همراه خانواده در دفتر انجمن نجات استان البرز و همایش سراسری خانواده بزرگ انجمن در تهران که پنج شنبه 26 آبانماه برگزار شد به همراه دیگر دوستان و اعضای جدا شده این نوید را به اعضای گرفتار در فرقه رجوی دادند که برای زندگی هرگز دیر نمی باشد. ایشان اظهار داشت سن فقط یک عدد است و حس زندگی و امید پادزهر مردگی ونا امیدی است و این امید از تیرانا تا تهران ادامه دارد.
ناصر رضایی