رجوی بعد از فروپاشی دولت عراق و محاصره شدن نیروهایش در اشرف عملاً شکست را پیش رو می دید. او سعی کرد ابتدا عشایر و بزرگان قبیله های عراقی را با پر کردن شکم و جیب شان به خود نزدیک کند تا بتواند عاملی برای ماندن در عراق پیدا کند اما بعد از مدتی شاهد بودیم که اینکار هم جواب نداد و نه تنها کسی به کمک رجوی ها نیامد بلکه مجبور شدند با خفت و خواری اشرف را ترک کنند.
در این سالها رجوی شعارش این بود که تنها آلترناتیو حکومت ایران است ولی بعد از انتخابات سال 88 و آغاز اعتراض به نتیجه انتخابات، رجوی به یکباره رنگ عوض کرد و لگد به تمام اصول و شعارهایی که به ظاهر معتقد به آن بود، زد و در نشست عمومی که بعداً انعکاس بیرونی پیدا کرد ریل مبارزه خیالی خود را عوض کرد و به سمت بچه شاه رفت و با دریدگی خاص خود و با شعار جبهه همبستگی ملی در مورد بچه شاه عنوان داشت: “عملکرد پدر را به جای پسر نمی نویسند و چه خوب است که آقای رضا پهلوی سلطنت را کنار بگذارد و جمهوری را انتخاب کند و نام نیکی از خود بر جای بگذارد”.
اما این همه داستان نبود رجوی هر چقدر سعی کرد و رنگ عوض کرد، به خاطر ماهیت فرقه ای که داشت موفق نشد و پس زده شد. رجوی دریافت با وارد شدن در این داستان باید شاهد ریزش نیرو و مسئله داری اعضا شود، به همین خاطر دوباره به سر خط فردیت خود یعنی معرفی نمودن خودش به عنوان تنها آلترناتیو رسید .
چرا رجوی در آن مقطع تصمیم به این کار گرفت او که هرگز حاضر نیست قدرت را به کسی دیگری بدهد چرا وارد این وادی شد؟ رجوی خوب می دانست در داخل کشور هیچ پایگاهی ندارد و همه او را به خیانت و وطن فروشی می شناسند به همین خاطر فکر کرد از این طریق می تواند به غرب پیام بدهد که آمدن بچه شاه به ایران مشکلی ندارد.
تز و اندیشه رجوی همیشه این گونه است هدف وسیله را توجیه می کند و در این مسیر می توان برای رسیدن به قدرت دست به هر خیانت و جنایتی زد. اکنون رجوی افسار پاره کرده و هر روز پاچه یکی را می گیرد و برای غرب دم تکان می دهند که این همه خوش خدمتی ما برا غرب چه نتیجه ای داشت؟ چرا ما را به حساب نمی آورید! این داستانی است که رجوی خوب می داند هیچ آینده ای ندارد و به همین خاطر برای اینکه به حیات ننگین خود ادامه دهد و نیروهای فریب خورده خود را نگهدارد هر روز انواع حمایت ها را مطرح می کند و یا فیلم هایی را در اشرف 3 درست کرده و به جای ایران به خورد نیروهایش می دهد تا آنان باور کنند که در ایران خبری است!
اگر در سایت های فرقه رجوی چرخی بزنیم در می یابیم از یک طرف به غربی ها گیر می دهند و از طرفی دیگر به خانواده ها و جدا شده ها تا نشان دهند که هنوز زنده هستند اما ماهیت و حرکات اخیر فرقه رجوی ها نشان از رو به مرگ بودن ایدئولوژی آنان است و این می تواند پیام آور شادی برای باقی اعضای در بند فرقه باشد تا شاید بتوانند از چنبره دروغ های رجوی رهایی یافته و زندگی جدیدی را تجربه کنند .
هادی شبانی