آلدو سولولاری، مدیر رسانه ای انجمن آسیلا در مطلبی که در سایت کریستال تی وی آلبانی درج شد درباره تجربه آشناییش با آسیلا و رسالت این انجمن می نویسد:
گاهی اوقات برای ایجاد یک ارتباط عمومی با یک مخاطب خاص، به تقویت چیزی برخورد می کنید که به مخاطبی که به آن تعلق دارد علاقه مند باشد یا نباشد.
برای شفافتر شدن این موضوع، آنچه میخواهم بگویم این است که مانند من و بسیاری از همکاران در ایجاد سرمقالههای مختلف یا ارتباط با مردم، برای برقراری ارتباط عمومی با موضوعات مختلف با این مانع مواجه هستیم. بسیاری از روزنامه نگاران و ناشران با پدیده معروف «سانسور» مواجه می شوند که در نتیجه عوامل مختلف داخلی و خارجی رسانه ها به وجود می آید.
از آنجایی که من اصطلاح “منافع عمومی” را لمس می کنم، این باید برای همه جالب باشد.
این مسئولیتی که اخیراً به من سپرده شد، جدا از اینکه بهرحال یک مسئولیت است، اما با نهایت لذت از انجام آن آنطور که باید، مرا بیشتر به صحبت در مورد موضوعی سوق می دهد که مورد علاقه همه ماست. موضوع خانواده، رفاه اجتماعی، حقوق بشر، سبک زندگی و پیامدهای منفی فرقه رجوی برای یک دموکراسی پوچ و دست نخورده، به ما کمک میکند تا اهمیت فراوان خانواده سالم را درک کنیم و چقدر خوش شانس هستیم که پدر و مادر خود را در نزدیکی داریم.
یادم می آید یک سال پیش اولین ملاقاتم در آسیلا بود که بیش از دو سال بود که برای نزدیک کردن جامعه ایرانی در آلبانی سخت کار می کرد.
در اولین ملاقاتم مثل بسیاری از شما که آنها را نمی شناسید، احساس تردید کردم، سؤالات و عدم قطعیت های زیادی داشتم.
من برای یک مصاحبه تلویزیونی رفتم و کمی بعد متوجه شدم که آنها به حمایت من و همه شما نیاز دارند.
از شهادت خود آنها فهمیدم که چگونه به آنها دروغ گفته می شود که سربازی با دلایل مثبت فرضی در اردوگاه مجاهدین خلق هستند و اندکی بعد در دامی افتادند که به ناحق با جانشان جبران شد.
بسیاری از مجاهدین خلق فرار کردند و در نقاط مختلف جهان پراکنده شدند. در آلبانی به گرمی از آنها استقبال می شود.
تا اینجا به عنوان یک پایان خوش تصور می شد. اما نه، ادامه یک داستان سیاه برای منافع شخصی فرقه رجوی بود. سازمان مجاهدین خلق مدعی شد که میخواهد سازمانی با اصول دموکراتیک علیه رژیم حاکم در ایران ایجاد کند، اما حقایق و شواهد زیادی در رسانهها منتشر شده است که تعداد زیادی از آنها شکنجه شدهاند.
آنها می خواستند ایران آزاد داشته باشند، اما روح خود را به خاطر سازش های تاریک مجاهدین خلق زندانی کردند.
مجاهدین خلق نیز در آلبانی در مانز هستند و هیچ یک از شهروندان ما آنها را ترد نمی کنند و آنها در زیستگاه خود زندگی می کنند. آنها به اینجا آمده اند تا در دموکراسی زندگی کنند.
دموکراسی در مانز بدون تلفن به این معناست که با اقوام خود ارتباط برقرار نکنند زیرا جرم است. بسیاری از آنها در رسانه ها شاهد اعمال انسان دوستانه ای بوده اند که با آنها انجام شده است.
آنها نمی توانند یک متر از مانز جلوتر بروند، نمی توانند خواسته های خود را برآورده کنند، نمی توانند شرایط اولیه حقوق دموکراتیک را تصور کنند، بدون اینکه ابتدا خواسته های خود را روی کاغذ بیاورند و هر آرزویی را که در دستان دولت است، از آن خود اعلام کنند. بسیاری از آنها در جستجوی عدالت و در جستجوی دموکراسی واقعی برای دیدن نور خورشید در خارج از یک اردوگاه، آنجا را ترک نموده و از گروه مجاهدین خلق فرار کرده اند.
باور کردن یک انتخاب است و من توانسته ام اشک های مادر ثریا عبداللهی را در کنفرانسی در آسیلا باور کنم، جایی که او گریه می کرد و ناامیدانه به دنبال ارتباط با پسرش بود که مجاهدین خلق او را از صحبت با اعضای خانواده اش منع کرده است.
من تصمیم گرفتم به شهادت برخی از آنها در اظهاراتشان به رسانه ها، درباره سرفراز رحیمی که مادرش را از دست داده و نتوانسته بود بوی عطر او را استشمام کند، باور کنم.
ترجیح دادم شهادت رحمان محمدیان را باور کنم که خیلی زود ناشر کتاب هایی با شهادت های زندگی قبلی خود در آسیلا شد.
من انتخاب کردم که به انجمنی اعتماد کنم که واقعاً با هدفی نجیب برای نزدیک کردن ایرانیان در آلبانی طبق یک پروتکل قانونی با هر ماده هنجاری و همچنین با اصول واقعی دموکراتیک است، یعنی آسیلا.
گاهی اوقات واقعاً دشوار است که زمان خود را بین رسانه ها و مشارکت در این امر اجتماعی جابجا کنم، اما هیچ چیز برای من مهمتر از انتقال صدای مادران و پدرانی نیست که می خواهند با فرزندان خود در آلبانی ارتباط برقرار کنند. من تصمیم گرفتم با قاطعیت باور کنم که درخواست صحبت با فرزندت که با این همه فداکاری بزرگ کرده ای، آنطور که رجوی در رسانه ها دروغ می گوید، شما را به یک فرد خطرناک و تروریست تبدیل نمی کند. پدر و مادر بودن نعمت است و خطری ندارد و توقف زندگی عادی خانواده جرم است. پیش شما اعلام می کنم که شاهد پیوند مادران با فرزندانشان خواهیم بود.
مادران عزیز، من شخصاً صدای شما در رسانه ها، تلویزیون و در هر فضای عمومی خواهم بود تا با صدای بلند بگویم شما انسان های فوق العاده ای هستید.
و به شما قول می دهم که همه چیز عادی خواهد شد. با ایمان به خدا به آنجا خواهیم رسید!
مدیر رسانهای آسیلا – آلدو سولولاری