مجاهدین خلق؛ این جماعت عمیقا فرقوی از ابتدای انقلاب هم به درجات بالایی مروج خشونت بودند. اکنون هم که خوف از دست رفتن قدرت بلامنازع ارباب اعظم شان بیشتر از گذشته در دل های سیاه شان لانه کرده، اینها هم برمیزان ترویج تمام عیار خشونت افزوده اند و گویا میدانند که اگر لحظه ای از این کار ضدبشری خود دست بردارند، با افول بیشتر ارباب ، کار از دست شان میرود و بنابراین چه بهتر که عجله کنند و دستاورد موهومی را از این تعجیل بدست آورند !
این موضوع عیانی است که در ایران هم مانند اکثریت قریب باتفاق کشورهای جهان اعتراضات مردمی در مخالفت با این یا آن سیاست دولت های مربوطه وجود دارد .
اما ما تقریبا کشوری را سراغ نداریم که مثلا عده ای کارگر و کارمند درجایی تجمع کنند و بجای طرح اصلی مشکلاتشان، اقدام به دادن شعارهای سرنگونی طلبانه بدهند. بلکه خواست های عمدتا صنفی خود را مطرح کرده و بستگی با توازن قوای موجود در داخل کشور، به کمی ، قسمتی یا حتی تمامی خواسته هایشان دست می یابند واگر توفیق چندانی دراین رهگذر عاید شان نشد، دگرباره متینگ های اعتراضی ترتیب داده و تحقق مطالبات قانونی خود را تا رسیدن به آنها ادامه میدهند.
تظاهرات جلیقه زردهای فرانسه که جزو اقشار پایین جامعه و تاحدی طیفی از اقشار پایینی طبقه متوسط این کشور هستند، نمونه بارز اینگونه مطالبه گری هاست و ما در طول سالیان متمادی همواره ناظر بوده ایم که از دهان حتی یک معترض بیرون نیآمده که ما برای ترمیم دستمزدها و … ، میخواهیم حکومت چند صد ساله فرانسه را سرنگون کنیم!
در ایران هم گاه و گداری و بطور طبیعی این نوع تظاهرات و البته در سطحی پایین تر انجام میشود و افراد اصلی که واقعا درد صنفی و تنگی معیشت و مشکلات خود را به گوش مسئولین میرسانند و انصافا هم هرگز از چهارچوب مدنی خارج نمیشوند و معمولا برخوردی صورت نمیگیرد.
مشکل آنست که گروه های شبیه مجاهدین خلق چند نفری را به میان این تجمعات قانونی فرستاده و با تغییر شعارها، جو را متشنج و فضا را ” مجاهدینی ” میکنند ونتیجه این میشود که تجمع کنندگان ذیحق هیچ دستآوردی ازاین ” مجاهدینی” شدن اوضاع بدست نمیآورند و تنها خوراک تبلیغاتی برای سیمای ضدآزادی رجوی وتلویزیون های سه قلوی لندن ودیگر رسانه ها که بقای خود را درضعف ایران و دیگرانی که بنای تسلیم کامل در برابر اربابان این جراید ندارند ، تهیه میشود و همراه آن خرابی هایی بوجود میآید که معترضین اصلی و اولیه ، نه تنها سودی درآن ندارند، بلکه خود از زیان دیدگان اصلی این خرابکاری ها میباشند وپرواضح است که رهبران مجاهدین ضدخلق بنا به خصلت ماهوی شان چیزی جزاین نمیخواهند.
یعنی درحد مقدورات خود هم به کشور خود که به دشمن آن تبدیل شده اند خیانت میکنند وهم برای اجابت میل ارباب و اربابان، این معترضین ذیحق را در وضعیت اسفناک تری قرار میدهند تا رشد نکرده و طعمه مناسبی برای ارباب باشند.
با این توضیح مختصر، براحتی قابل درک است که چرا مجاهدین اینهمه ترویج خشونت را – که نتیجه آن وارد شدن ضررهای غیر قابل جبران برای کشور است – چاره درد خود میدانند و سعی وافر برای به انحراف کشیدن تحرکات قانونی و مردمی قسمت هایی از مردم ایران را دارند!
هوشیاری مردم و کشف نیات شوم دشمن خارجی و داخلی از جمله فرقه رجوی ، پاد زهر این فتنه گریهاست.
رضا اکبری نسب