خط سرخ و پروژه حقوق بشری سازمان مجاهدین

خط سرخ و پروژه حقوق بشری سازمان مجاهدینبن بست های سیاسی و استراتژیکی مجاهدین خلق کماکان به جای هر گونه اتخاذ راه حل های عقلانی کماکان منجر به تشدید چپ روی های کودکانه از سوی مجاهدین شده است. این رویکرد بیش از هر چیز تاکتیک منسوخ شده فرار به جلو را تداعی می کند. در شرایطی که مشروعیت مجاهدین بیش از هر زمان دیگر در اشل های جهانی و بین المللی و حتی در نزد سایر اپوزیسیون با بحران روبرو است، مجاهدین بر اساس یک سنت دیرینه اصرار دارند از موضع بالا این ایزولاسیون را خنثی کنند. تاکید پیام 12 تیر رجوی و بیانیه مرداد ماه سال جاری شورای ملی مقاومت متمرکز شدن روی خط سرخ و مرزبندی مجاهدین و شاخص بندی آن با جریانات اپوزیسیون و حتی ایرانیان مقیم خارج حاکی از این معنی است که مجاهدین با طرح صورت مسئله های فرعی و بی اهمیت در واقع مجال چالش های اصولی و بحران های پیش رو را با جنگ زرگری خنثی می کنند.

برای سازمانی که کماکان نامش در لیست گروه های تروریستی ابقاء و در کنار آن ابعاد تازه ای از مناسبات درون تشکیلاتی و متکی به مولفه های فرقه ای اش رفته رفته شک و تردید های جدی در میان حامیان غربی اش ایجاد کرده، این تنظیم رابطه با فضای پیرامونی بیش از هر واقع بینی و عقلانیت سیاسی حاکی از سردرگمی و استیصال می کند. تعیین تکلیف مجاهدین برای سایر جریانات اپوزیسیون و حتی شهروندان عادی مقیم غرب برای ساده ترین تصمیمات و اقدامات شخصی از جمله تردد ساده به ایران و به جهت دیدوبازدیدهای معمول و خانوادگی تازه ترین شاخص و مرزبندی مجاهدین برای تعیین خادم و خائن است. اینکه در این فقره مجاهدین از چه ناحیه ای احساس خطر می کنند و ناگزیر شعاع دایره خودی و غیرخودی را تنگ تر می کنند، موضوع مستقلی است که طبعا باید به آن پرداخته شود، اما این مقوله بیش از هر چیز ابتلا غیر قابل درمان مجاهدین به توهمات تاریخی شان را مورد تاکید قرار می دهد. مجاهدین با این فقره موضع گیری ها عجالتا خود را مرکز ثقل و میزان مشروعیت هر تصمیم و رفتاری ولو در حوزه های شخصی و سلیقه ای قرار می دهند.

محمدعلی توحیدی در برنامه ارتباط مستقیم 7 شهریور امسال شاخص های دیگری از مرز به اصطلاح سرخ سازمان مجاهدین خلق را تبیین کرد. قبلا صرفا این مرزبندی معطوف به انتقادات و افشاگری های اعضای جداشده از سازمان مجاهدین خلق بود که به زعم مجاهدین تمامی در خدمت به جمهوری اسلامی و به عنوان بخشی از پروژه بی اعتبار کردن مجاهدین در غرب روی آن متمرکز و تنظیم شده بود. در بیانیه شورای ملی مقاومت بمناسبت بیست و ششمین سالگرد تاسیس آن حجم قابل ملاحظه ای از این بیانیه اختصاص به این موضوع داشت. استفاده از واژه های کلی از جمله خیانتکار و خائن و… حداقل این معنا را تداعی می کرد که منظور، اعضای جداشده و جریان هایی است که نسبت به عملکرد و مواضع سیاسی و ایدئولوژیک مجاهدین زاویه و انتقاد دارند. اما اظهارات محمدعلی توحیدی در این برنامه ابعاد دیگری از این مرزبندی را مورد تاکید قرار داد. صرفنظر از تمامی شاخص هایی که قبل از این مجاهدین روی آن متمرکز بوده اند، اینبار صرف تردد پناهندگان سیاسی و ایرانیان مقیم غرب به ایران به عنوان زیرپاگذاشتن خط سرخ و لاجرم اطلاق واژه خائن و خیانتکار مشخص شده است. توحیدی در این رابطه می گوید:

"پناهنده سیاسی که می رود ایران و می آید این خیانت است."

شاخص دیگری که توحیدی روی آن تاکید داشت دفاع از منافع ایران در مواجهه با هر گونه تهدید نظامی و تحریم های خارجی بود. توحیدی تاکید داشت هر کس به هر بهانه و از جمله دفاع از منافع ملی و مصون داشتن مردم از آسیب های ناشی از حمله نظامی و تحریم های اقتصادی با اعمال فشارهای بین المللی علیه ایران مخالفت کند، مرز سرخ را رد کرده و در نتیجه خائن و خیانتکار محسوب می شود. توحیدی در این رابطه مدعی شد:

"آنکه در قلم و قدم از رژیم به عنوان ایران یاد می کند و این ادعا که طرح های اتمی مربوط به منافع ملی است و در نتیجه نباید آنها را افشا کرد و یا در جهت برقراری روابط ایران با کشورهای دیگر تلاش کند، شرکت در این مناسبات یعنی مخدوش کردن مرزبندی."

به زبان ساده تر یعنی اینکه هر کس تن به همسویی مجاهدین در اعمال تحریم و تهاجم نظامی به ایران ندهد و حتی در مقام اپوزیسیون به دنبال راه حل های عقلانی و دیپلماتیک برود، در زمره خائنین و خیانتکاران است. نکته ظریف تر در تبیین این شاخص ها نفی هر گونه فضای گفتمان و دیالوگ برای طرح نقطه نظرها و انتقاد به عملکرد مجاهدین است. توحیدی صراحتا می گوید به صرف پایبندی به دمکراسی و گفتمان کسی حق انتقاد به مجاهدین و شورا را ندارد. و این نیز یعنی مخدوش کردن مرزبندی. در این رابطه می گوید:

"بهانه کردن مخالفت برای مخدوش کردن شورا خیانت است."

هجمه تبلیغاتی مجاهدین در رابطه با ایران، در عمل نتایج معکوسی به بارآورده است و این بعنی بی اعتباری دستگاه تبلیغاتی و رسانه ای و در نهایت بی اعتنایی ایرانیان ولو مخالفین جمهوری اسلامی نسبت به هجمه های تبلیغاتی مجاهدین در غرب می باشد. بازگشت افرادی از جمله خانم هشترودی و الهه و استاد لطفی به ایران پس از قریب سه دهه پناهندگی سیاسی در غرب و اظهارات آنان در رابطه با وضعیت ایران که دقیقا در نقطه مقابل ادعاهای سازمان مجاهدین خلق قرار دارد، و همچنین اظهارات ابراهیم خدابنده و جمیل بصام حاکی از میزان آسیب پذیری تبلیغاتی مجاهدین در این عرصه می کند. این اما به معنی تائید تمام و کمال شرایط داخلی ایران نیست، اما به هر حال در نقطه تقابل با ادعاهایی است که تلاش می کند با اغراق و سیاه نمایی مطلق، پروژه به اصطلاح حقوق بشری خود را در سطح بین المللی پیش ببرد. چندی پیش مجاهدین طی مقاله ای در یکی از سایت های خود حتی مدعی شده بودند خانم الهه در زیر شکنجه و در زندان اوین ناچار به نوشتن آخرین نامه خود و اظهار ندامت از گذشته شده است. این ادعاها از سوی مجاهدین در عین مضحک بودن اما اهمیت القاء این فضا در نزد ایرانیان مقیم خارج را مورد تاکید قرار می دهد. در راستای چنین نگرشی است که تبیین خط سرخ و شاخص بندی آن برای مجاهدین تا تردد ساده یک ایرانی به خاک اجدادی اش و حتی به نیت دیدار با بستگان و بازگشت دوباره به غرب تنزل و به همان میزان اهمیت پیدا می کند.

امید پویا، مجاهدین دبلیو اس، هشتم سپتامبر 2007

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا