سازمان مجاهدین خلق تاوان خیانت به مردم را پس میدهد

این روزها با اخبار و تحولات و اتفاقاتی مواجه میشویم که نشان میدهد بخت با سازمان مجاهدین یار نیست و علیرغم انتظار واهی که خودشان داشتند هر روز بیشتر از روز قبل به قهقرا میروند.

برای درک بهتر از موضوع به عقب برمیگردیم و ریشه های این شکست ها و قهقرا را بررسی میکنیم .

در انقلاب شکوهمند مردم ایران علیه نظام شاهنشاهی، عموم مردم به رهبری آیت الله خمینی ایمان و اعتقاد داشتند و موج عظیم مردم گوش به فرمان این رهبر علیه نظام حاکم قیام کردند و بساط حاکمیت را برچیدند .اگر بزبان ساده و به دور از واژه ها و اصطلاحات آکادمیک و ایسم ها بخواهیم صحبت کنیم، با قاطعیت تمام مردم ایران از این انقلاب حمایت کردند و رهبری انقلاب را با جان و دل قبول داشتند .

لذا اگر چه سازمان مجاهدین خلق و برخی گروهها از جمله چریک فدایی و…. با هر تعداد و قد و قواره ای در این حرکت مردمی شرکت داشتند، اما عیار انقلابی بودن و مردمی بودن آنها در این عرصه محک میخورد که واقع بین باشند و وقتی مردم ایران انقلاب و رهبر آن آیت الله خمینی را با جان و دل میخواهند و حمایت میکنند آنها نیز به تبعیت از خواستگاه مردم همراه باشند و اهداف و خواستگاه سیاسی ایدئولوژیک خود را مبتنی بر این واقعیت پیش ببرند .

اما از آنجائیکه سازمان مجاهدین خلق و برخی گروههای چپ عملا در اعتقاد عمیق به خلق و منافع مردم هیچ وجه اشتراکی نداشتند لذا منافع گروهی و کیش شخصیت رهبری را بر شعارهای خلقی ترجیح دادند و طولی نکشید مسلحانه در مقابل مردم ایستادند .
نمونه های این تقابل منافع با مردم و رهبری انقلاب دقیقا درگیری های آمل توسط برخی عوامل چپ، اتفاقات 30 خرداد و ترورهای کور و کشتار هواداران انقلاب و مردم بی گناه توسط سازمان مجاهدین خلق بود .

اما در مورد سازمان مجاهدین خلق که موضوع اصلی این مطلب است .

تعارض منافع سازمان مجاهدین و سران آن بطور خاص مسعود رجوی، عدم اعتقاد به خلق و منافع خلق، عدم درک و شعور انقلابی در تحلیل شرایط و خواستگاه مردم، ناتوانی در تحلیل مشخص از شرایط مشخص موجب شد که مسیر را خلاف منافع مردم، خلاف مسیر انقلاب و رهبر انقلاب طی کنند.

بیعت و اتحاد با بنی صدر که توسط مردم و رهبری انقلاب کنار گذاشته شد، بیعت با صدام که دقیقا علیه مردم و کشور و تمامیت ارضی در حال جنگ و نابودی زیر ساخت های کشور بود. کشوری که هنوز جراحت ناشی از سرنگونی شاه از پیکرش التیام نیافته بود و امور کشور بعد از انقلاب به آرامش قطعی نرسیده بود .

حال با اشاره به تعارض قطعی و بی چون و چرای سازمان مجاهدین خلق با مردم ایران و منافع این ملت و خواستگاههای آنان، مسیر حرکت سازمان مجاهدین خلق نیز دقیقا بر خلاف منافع و مصالح مردم به سمت قهقرا پیش رفت و امروزه نتیجه و تبعات آن را دیدیم و هر روز بیش از پیش شاهد هستیم .

استقرار در عراق و مشارکت در جنگ علیه مردم ایران و نتیجه و دستاورد های آن :

شکست مفتضحانه در عملیات فروغ جاویدان، تخلیه خفت بار پادگان اشرف و رفتن به آلبانی، مفقود الاثر شدن مسعود رجوی که از سعادت دیدن مردم محروم شد، اخراج مریم رجوی و ممنوع الورودی او به آلبانی و زمزمه اخراج از آلبانی و رفتن به کانادا و دورشدن هرچه بیشتر از ایران، شکایت قریب به هزاران نفر از خانواده های قربانیان ترور، شکایت بیش از 250 نفر از جداشدگان و قربانیان شکنجه های روحی و جسمی تشکیلات مجاهدین و صدور حکم محکومیت و پرداخت غرامت، اعلام جرم سیستم قضایی کشور علیه 104 نفر از افراد رده بالا و فرماندهی این تشکیلات و اخیرا بیانیه اتحادیه اروپا که اعتراض پارلمان اروپا به روش های متقلبانه مجاهدین خلق را در پی داشت و اعتراف اعضای پارلمان اروپا مبنی بر اینکه گروه تروریستی مجاهدین در سالهای گذشته با استفاده از روش های گوناگون مانند پرداخت مبالغ هنگفت و روش های متقلبانه تلاش کرده است تا حمایت سیاستمداران غربی را به نفع خود جلب نماید .

و این اولین بار است که یک نهاد رسمی اروپایی به فریبکاری های سازمان مجاهدین برای جذب سیاستمداران و سوءاستفاده از نام آن پرده برداری میکند .
و همه و همه این موارد پازلی در حال تکمیل شدن را نشان میدهد که ایستادن در مقابل منافع و مصالح مردم و اگر دقیق تر بگوییم با فریب و مردم خواهی و مردم پناهی مبتذل دقیقا خیانت به مردم است و تاوان سنگین و جبران ناپذیری را در پی دارد که سازمان مجاهدین از سالهای اخیر پی در پی این ضربات را دریافت نموده و مراحل پایانی اضمحلال و فروپاشی را میگذرانند.

علی مرادی

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا