فرقه خطرناک و مخرب رجوی با اینکه میداند که فرار مفتضحانه از عراق در سال 1395 توسط اقدامات وسیع و خستگی ناپذیر خانواده های گرفتار و اراده جدی دولت عراق دایر بر اعمال حاکمیت مشروع بر اراضی خود محقق شد، با این حال کماکان ادعا دارد که این فرار در حکم یک هجرت بزرگ بوده و در سلسله پیروزی های همیشگی این فرقه مخرب و کنترل کننده ذهن قرار دارد.
با این ادعا، مجاهدین استحاله یافته و تبدیل به خطرناک ترین فرقه جهان شده، بار دیگر با وضوح تمام به اثبات میرسانند که بدلیل اعلام پیروزی بخاطر شکست هایش، فرقه تمام عیار از جنبه تمام نقاط منفی این نوع فرقه هاست!
رجوی ها هرچه در مورد رانده شدن به آلبانی بگویند، نمی توانند حقایق را کتمان کنند.
من شخصا به عینه شاهدم که بر اثر کارشکنی های مدام مسعود و مریم رجوی، رانده شدن نیروهای این ام الخبائث دو سال طول کشید. آنها به کمک لابی های ضد مردمی و ضد ایرانی خود با مطرح کردن اینکه باید نیروهای عراق اطراف اشرف را خالی کرده و نیروهای کلاه آبی آمریکایی بجای آنها مستقر گردند و همراه آن سلاح سنگین و ادوات ضدهوایی به ساکنان اشرف و لیبرتی داده شود تا در امنیت کافی در عراق (جوار خاک میهن) بمانند ، نهایت کوشش خود را بکار بردند و سرانجام در مقابل فشار خانواده های ذیربط و تلاش های دولت عراق، ناچار تن به این فرار مفتضحانه دادند!
انگیزه وخوشحالی خانواده ها در مورد اخراج اعضای مجاهدین از عراق این بود که فرزندانشان در عراق نا امن نمانده و گرفتار تیرهای غیبی نگشته و کشته نشوند و دولت عراق هم بعنوان یک دولت به وظیفه ذاتی خود- ممانعت از وجود یک دولت کوچک دیگر در خاک خود- چاره ای جز کمک به این فرار نداشت!
مجاهدین قلابی رجوی بی جهت ادعا میکنند که بصورت سازمانی عراق را ترک کردند.
چرا که شرط دولت آلبانی نه تامین زندگی دسته جمعی برای اعضای باند رجوی، بلکه عبارت از این بوده که تک تک این اعضاء که شستشوی مغزی شده بحساب آمده و انسان های طبیعی نیستند باید توسط روانکاوان و مددیاران اجتماعی مورد معاینه و تحت درمان قرار گرفته و به زندگی انسانی بازگردند و سپس با آموزش مهارت های کاری لازم ، در کشورهای مختلف جذب بازار کار شده و به زندگی شبیه زندگی تمام انسان ها روی بیآورند.
ساده تر اینکه شکل قبول اعضای نگون بخت باند رجوی، ابدا صورت گله ای نداشته و مقرر بود که تک تک این انسان های مفلوک، بعد از درمان بیماری وحشتناک پروسه مغزشویی بخود آیند تا موفق شوند که سررشته زندگی خود را راسا برعهده گرفته و فارغ از داشتن آقا بالاسر، بقیه زندگی خود را درقد و قواره شایسته یک انسان سپری کنند.
البته دولت آلبانی بعد از مدت کوتاهی به این تعهدات خود که مورد ستایش و استقبال ما خانواده های ذیربط هم قرار گرفته بود، پشت پا زد و اجازه داد که مناسبات ضدانسانی گذشته و زندگی گله ای در این تشکیلات ادامه داشته باشد که بعد از گذشت سالها و تجاربی که دولت آلبانی در این مورد کسب کرد، خوشبختانه نشانه های لازم والبته هنوز ناکافی در تغییر این سیاست های در خدمت مسعود و مریم رجوی مشهود است، بعمل آورد و ماها هم بنوبه خود تشکر خود را از دولت آلبانی اعلام کرده و توقع داریم که این روند با نظارت بیشتر بر اقدامات جنایتکارانه باند رجوی تداوم بیشتری داشته باشد و مخصوصا دولت آلبانی با صدور روادید ترتیب ملاقات اعضای خانواده ها با فرزندانشان را فراهم آورد.
نکته جالب در یکی از نوشته های باند رجوی، اشاره به این است که مجاهدین گرفتار حبس خانگی شده اند!
این ادعا اگر چه درست است اما بطور یکجانبه ای مطرح شده و اصل قضیه عبارت از این است که این اعضای فلکزده، صرفا و صرفا توسط رهبران سازمان حبس خانگی شده و ارتباط شان با دنیای خارج بطور کلی قطع است و فرقه مخوف و مستبد رجوی از این بابت باید از خود گلایه کند!
رضا اکبری نسب – از اعضای خانواده های اسرا و قربانیان رجوی