رجوی رهبری فرقه ضد انسانی مجاهدین بعد از قتل عام شهریور 92 در اسارتگاه اشرف در پیام 27 شهریور خود اعلام کرده پای یک مجاهد به خارج از عراق نخواهد رسید و همه بایستی در عراق برای اثبات حرف او و استراتژی در عراق ماندن تا آخرین نفر خود را به کشتن دهند.
او مدعی شده همه مریدانش روز اول امضای خون و جان خود را به رهبری داده اند و این رهبری است که تصمیم می گیرد این جان و خون ها را کجا، در چه زمان و چگونه خرج کند و رهبری هم تصمیم گرفته همه باید در عراق کشته شوند و غیر از این نیست. این درحالی است که خودش مدت ده سال است در فرار است.
رجوی در سال 60 برای حفظ جان خودش مجوز داشت که تمامی بدنه تشکیلات را به کوره بریزد و خودش به فرانسه فرار کند او در این مقطع برای مشروع کردن فرار حفظ جان خود را حفظ تمامی مقاومت و مبارزه توجیه کرد و شیره سر نیروهای خود مالید و برای بیمه کردن این فرار و بستن دهان همیشگی نیروهایش عاشورای سالانه با نام همسر اولش اشرف راه اندازی کرد تا بگوید کسی حق حرف زدن ندارد و بهای آن فرار را از خون خانواده خودم پرداخت شده است.
رجوی بعد از تحت تعقیب بودن در فرانسه در سازش با دشمن در حال جنگ با مردم ایران سازش رسمی کرد و به عراق فرار کرد و دهان همه را با ضرورت مقاومت توجیه نمود و این بار هم فرار برای او مصلحتی و خدشه ناپذیر شد.
رجوی در جنگ ده سال پیش و اشغال عراق مریم را به فرانسه فراری داد و خودش هم به نقطه نامعلومی فرار کرد و این نیروهای بدنه تشکیلات بودند که طعمه و محکوم به له شدن در زیر هامرهای عراقی و یا گوشت دم توپ و موشک و خمپاره در عملیاتهای ساختگی رهبری خود شده اند.
اینک هم رجوی در اوضاع بحرانی و کشت و کشتارها در اشرف و لیبرتی خودش کماکان مجوز فرار و مخفی شدن در سوراخ موش را دارد. اما یک لحظه فکر و عقب نشینی که همانا تصمیم عاقلانه هر انسانی است را بر مریدان خود در عراق حرام و ضد ارزش کرده است.
بایستی به افراد و اعضای رده های فرقه رجوی گفت دیگر چگونه می خواهید خیانت رهبری به شما اثبات شود؟ مگر اینها برای شما کم بوده؟ دیگر می خواهید تا کی به شما بگویند دسته کور و کر و لال ها و گوسفندان بی اراده؟ وقت آن است که حرکتی کنید و خودتان باشید.