باید به گذشته سفر کرد به سال 1377. سالی که رجوی آنرا سال آمادگی برای سرنگونی اعلام کرده بود و به قول خودش A 77 من در آن زمان در یگانهای زرهی بودم. فشارهای روانی زیادی وجود داشت بخصوص وقتیکه رجوی به هدفی که میخواست نمیرسید فشار را روی لایههای پایین زیاد میکرد و همه چیز را بگردن دیگران میانداخت. ولی هیچ وقت از خودش سئوال نمیکرد که این لقمهای که برداشته بزرگتر از دهانش است و این دیوار بلندتر از قد کوتوله او میباشد. لذا تمام تقصیرها به گردن دیگران بود.
خیلیها خسته شده بودند و در نشستهای تحمیلی شرکت نمیکردند و خواهان ترک اشرف بودند.
به یاد دارم فردی که در نشست شرکت نمیکرد چهار نفر از ردههای بالاتر به سراغ او رفتند و او را از چهار دست و پا گرفته به سالن نشست آوردند و ساعت های متمادی به او پرخاشگری کردند و ناسزا گفتند شاید که از موضع خودش عقبنشینی کند که در نهایت فرد گریه کنان پذیرفت در تشکیلات بماند .
در آن ایام محاکمات شروع شده بود. بخاطر دوستی و موضوعات دیگری از قبیل قبول نداشتن تشکیلات .
یک روز من با خانمی که فرمانده یگان بود کنتاکت پیدا کردم. او خیلی عصبانی شد فکر میکردم همه چیز تمام شده ولی این شروع یک داستان بود. فرمانده نیروی مقر ما در آن زمان محبوبه لشکری بود و محمود قائمشهر محاکمه پنج نفر یعنی من و چهار نفر دیگر از دوستانم که حالا از آن پنج نفر فقط یک نفر در تشکیلات رجوی باقی مانده است را یک به یک شروع کرد تا به من رسید. این خانم حالا نمیدانم کجاست چون در حمله 10 شهریور سال 1392 در اشرف مفقود شد و بعد رجوی گفت اینها را باید به عنوان شهید قلمداد کرد. جرم من چه بود ؟ فقط رفاقت با کسی که از دوران نظام وظیفه با هم بودیم. جرم محفل و یا به قول خودش خاری در چشم تشکیلات. بله او درست میگفت. خاری در چشم تشکیلات چون ما سر تعظیم فرود نمیآوردیم. به همین دلیل ما آدم بدی بودیم. بقول رجوی اینها تخریب کننده دستگاه تشکیلات هستند .
البته از قبل برای من سناریو چیده بودند و تعدادی را توجیه کرده بودند و خلاصه کنم عربده کشی شروع شد و همین منجر به درگیری فیزیکی شد که فکر کنم این خانم هرگز فکرش را نمیکرد و در نهایت گفت تو دو بار جایگاه من را زیر علامت سئوال بردی و این توهین به جایگاه من در تشکیلات بود.
اینچنین بود که رجوی ندانم کاری و خط و استراتژی غلط خود را در نهایت به گردن دیگران میانداخت و میگفت من و مریم اگر به تهران نرسیدیم مقصر شما هستید چون در انقلاب مریم کم مایه گذاشتید. همچنان که گفت ما اگر از تنگه چهارزبر عبور نکردیم مقصر مردان و زنانی است که به فکر زندگی بودند. رجوی یک دوجین از این سالها را اعلام کرد و در نهایت میگفت کاری ندارد تمدید میکنیم سال 1377 و سالهای بعد از آن همه شاهد چنین محکمه هایی بودند که چه سان انسانها را در حضور خودش و با سناریو از قبل طراحی شده توسط سران فرقه تحقیر میکردند اما کسانی بودند که در همان سالنهای نشست بر پوزه رجوی زدند و به او پشت کردند و دنبال زندگی رفتند.
علی هاجری