در قسمت قبل بحث محرمیت را که مسعود رجوی بعد از انقلاب طلاق مطرح کرد، با هم مرور کردیم و برای نمونه از افشاگری های بتول سلطانی درباره رابطه جنسی رجوی با زنان شورای رهبری با واسطه گری مریم رجوی مطالبی بیان شد.
ایشان در بازگویی خاطراتش می گوید: وقتی از مریم رجوی شنیدم که باید در آن حوض رقص رهایی را اجرا کنم، حالت عجیبی داشتم. ترس و دلهره و فشار روانی داشتم به طوری که کنترل خودم را از دست دادم و از خودم سوال می کردم منظور از رقص رهایی چیست؟ حس فضولی نسبت یه این موضوع پیدا کردم و تلاش کردم تا واکنش مسئول آن موقع خودم که فائزه محبت کار بود را ببینم. بالاخره زمان موعود فرا رسید من به همراه تعداد زیادی از اعضای زن شورای رهبری در مقر فرمانده و رهبر کل یعنی مسعود رجوی در پایگاه بدیع زادگان در منطقه ابوغریب بغداد حاضر شدیم. بعد از یک ساعت انتظار یکی از مسئولین دفتر فرماندهی که مسئول امور اداری و خدماتی مسعود و مریم رجوی بود نزد ما آمد و یک بسته حاوی حوله و لوازم حمام و آرایش بین حاضرین توزیع کرد و گفت هر کس از شما که بدون حمام رفتن و عطر زدن به اینجا حاضر شده باید استحمام کند و عطر بزند و در نهایت پاکیزه باشد خانم سلطانی می گوید من از خودم در آن لحظه سوال کردم که هدف از این کارها چیست؟ آیا مسعود می خواهد ما را عریان ببیند؟ چرا این همه بر استحمام فوری و خصوصا در این مکان یعنی در مقر مسعود و مریم رجوی اصرار می ورزند؟
خانم سلطانی میگوید: پس از اینکه همه آماده شدند وارد یک سالن شدیم که درون آن ملافههای سفید پهن بود و دو مبل در کنار یکدیگر همراه با یک کیک چند طبقه قرار داشت. بعد از چند دقیقه هیاهویی به پا شد و مسعود و مریم رجوی وارد آن سالن شدند و مسعود لباس راحتی و در واقع لباس خانگی به تن داشت و جوراب به پایش نکرده بود و مریم بی حجاب و با موی آراسته حاضر شد. مسعود بر روی مبل نشست و مریم هم در مبل دیگر و در کنار او نشست. سپس بلند شد و پشت سر مسعود ایستاد. یکی از خانم ها به او گفت چرا نمینشینی؟ مریم با لبخند گفت: «من این مبل را برای شما و همسران دیگر مسعود خالی گذاشتم . سلطانی میگوید که از عبارت “همسران دیگر مسعود” و از کشف حجاب دیگر زنان عضو شورای رهبری غافلگیر شده بود.در آن لحظات قلبم به شدت میتپید و نمیدانستم که نقشه دقیقا چه بود و مراحل بعدی آن چیست. فکر می کردم که قرار است میزان سرسپردگی ما به رهبرمان و میزان تعهد ما به عهدی که با او بستیم و اعلام آمادگی ما برای ازدواج با او مورد محک قرار بگیرد .
سپس در یک نقشه احتمالا از پیش تعیین شده مسعود از مریم پرسید : مریم اینها چه می خواهند و چرا آن ها را به اینجا آورده ای؟
مریم رجوی پاسخ داد: به اینجا آمدهاند تا مراسم ازدواج بین شما و آن ها اجرا شود. مگر نگفتم که هر زنی باید راه مرا در پیش بگیرد؟
ادامه دارد…
محمد رضا گلی