خود سوزی ها با دستور مستقیم راس فرقه بوقوع پیوست
قانون فرانسه دو نفر از کادرهای ارشد مجاهدین و نزدیک به رهبری مریم رجوی در پاریس را به جرم زنده سوزاندن تعدادی آدم ساده لوح و تهی شده از واقعیت ها محاکمه و محکوم خواهد کرد، در این خصوص اولین موضع گیری فرقه تروریست آقای رجوی بعد از اینکه ناچار به پذیرش این محاکمه و محکومیت می شود، آنرا به نفع رژیم اسلامی ایران می داند و با شانه خالی کردن از زیر جرم به جهت تبرعه قاتلین، سوزاندن آدمهای چشم و گوش بسته و نگونبخت را اعتراض به رفتار زشت قانون و دولت وقت فرانسه عنوان می کند!
اما این بار راه فرار و سوراخ موشهای فرار از واقعیت و انکار همه چیز از فرقه تروریست ها سلب شده و فیلم مستند در این خصوص که قاتلین و سفیران مرگ رجوی ها را نشان می دهد که با اخذ بنزین از پمپ بنزین و رساندن به افراد جو گیر شده و در حالت غیر عادی موجب قتل آنها و جزغاله شدن و از حالت عادی خارج کردن کاراکتر چند تن از آنها شده اند.
لازم به ذکر است که رهبری فرقه مجاهدین خود اعلام و اعتراق کرده استراتژی آنها روی خون و فدا (سوزاندن زنده زنده) سوار است و این گونه اعمال بطور سیستماتیک و به عنوان یک ایدئولوژی پذیرفته است لذا متهم ردیف اول در این سوزاندن ها رهبری مجاهدین است، چون همه ی مرگ ها حاصل خط و خطوط و اوامر فرموله شده ای دست اوست.
در رابطه با نقش رهبری در این تراژدی های زنده سوزاندن جسم انسانها بعد از تراژدی کشتن روح آنها لازم بود، مطلبی را تحت عنوان جرم زنده ماندن و زنده بودن در فرقه مجاهدین در زیر بیاوریم،
جرم زنده ماندن و زنده بودن
در تئوری و اصول تشکیلاتی باند رجوی زندگی و زنده بودن اعضاءِ فقط زمانی معنی دارد که برای رهبری فرقه باشد و در غیر این صورت باطل است، رجوی به مریدانش می گوید: همه وظیفه دارند بخاطر من عمرشان را تمام کنند وقتی سر فصل مقاومت شکنی و پروسه خوانی در سازمان مطرح شد (سال 1994) رجوی رسماً اعلام کرد که هر عضوی در عملیات بوده و اکنون زنده است لاجرم جرم بزرگ تشکیلاتی و انقلابی مرتکب شده و هواداری که در زندان ایران بوده و توانسته جان سالم بدر ببرد اینها جان خود را به خطر نیانداخته در نتیجه این پروسه زنده ماندن این طیف از اعضاءِ ناروا و ناحق است.
رجوی از این طریق فهرستی از این افراد فرصت طلب که به قول او به ناحق زنده مانده اند تهیه و از آنها می خواهد خودشان را برای مرگی که رجوی از آنها می خواهد آماده کنند، در همین رابطه اغلب درخواست های دیکته شده مبنی بر آمادگی برای فدای جان خود به هر نحوی که سازمان و رجوی بخواهد می کنند، منجمله خودسوزی، عملیات انتحاری و… مریم نیز در جلسات فرقه ای هم صدا با مسعود اعلام می کند هر ایرانی که در خارج از کشور زندگی می کند حیات و زنده بودنش مدیون سازمان آنهاست. چون سازمان تنها به عنوان سپربلا در مقابل رژیم ایستادهف لذا همه ایرانیان زندگیشان را به سازمان و رهبری بدهکارند! مسعود به نوعی خدای آنهاست و حق حیات و جان به گردن مردم دارد، پس لبیک به او برای فدای جان و انتحار وظیفه مبرم و اجتناب ناپذیر است.
خودسوزی و انتحار در ذهن افراد با یک فعالیت مالی و سیاسی مقایسه شود و نه بالاتر چون در تشکیلات همه کارها و فعالیت ها چندان تفاوتی با هم ندارند از پذیرایی در سلف سرویس تا فدای جان همه بایستی در راستای اهداف مسعود باشد و صرفاً خواسته او را تحقق بخشد، اما در خصوص خودسوزی و عملیات انتحاری اگر شخص یا اشخاصی این عمل را انجام دهند، اما طبق خواسته و طرح رهبری نباشد، یک جرم و خطای تشکیلاتی محسوب می شود و تحت عنوان نقض ضابطه در پرونده فرد ثبت شده و کوچکترین ارزش تشکیلاتی برآن نمی گذارند. بر این اساس و مقررات طرح شده از طرف رجوی خودسوزی های اعضاءِ که در اعتراض به دستگیری مریم بانو در فرانسه به وقوع پیوست همگی طبق طرح های از قبل تعیین شده و کاندیداهای آن نیز مشخص و خواست رهبری فرقه بوده اند ورنه هیچ انسان آزاده و عاقل و بالغی برای بازداشت همسر یک دیکتاتور خودسوزی و انتحار نمی کند.