مطلبی نوشته بود عبدالباری عطوان سردبیر «القدس العربی» نشریّه ی عرب زبان فلسطینی یی که در لندن منتشر و در سراسر جهان پخش می شود، در کمتر از دو ماه پیش از این، در نشریّه اش.
در آن زمان، هنوز:
ـ جرج بوش از «جنگ جهانی سوّم» ی که قصد دارد با تجاوز به ایران به راه بیاندازد، سخن نرانده بود؛
ـ اولمرت به فرانسه نیامده بود تا به گفته ی سازمان وحدت یهودی فرانسه برای صلح «موعظه ی جنگ با ایران را بخواند… و از سکّوی فرانسه برای متقاعد کردن دولت های غربی برای حمله به ایران استفاده کند» (۲)
ـ زهرا، پزشک جوان، که گویا از فعالان جنبش ضدمردمی و رفورمیستی و فریبکارانه ی «کمپین یک میلیون امضا» برای «بقای رژیم ولایت فقیه» هم بود، در ستاد امر به معروف و نهی از منکر حکومت سالوس و ریا و زر و زور و تزویر به قتل نرسیده بود؛
ـ جنبش های اجتماعی که به وسیله ی دشمنان مردم و ترکش خورده های دو خرداد و مزدوران رنگارنگ رژیم با اتکّا به نیروی توده ها و نه «پیشتازان قهرمان خلق» انجام می گیرد و خاک در چشم توده ها می پاشد، به اوج امروزی خود نرسیده بود؛
ـ علی اصغر حاج سیّد جوادی (و یا «سیّد» آنطور که، مثل خیلی از دوستانش، ما بچه های قدیم کیهان او را می نامیدیم) به عنوان یک «غدّار قلم به دست»، نامه ی سرگشاده یی به «منصور حلآج» زمان یعنی رییس دانشگاه کلمبیا ننوشته بود و در آن نگفته بود که ملّت ایران در مبارزه برای سرنگونی رژیم به قیّمانی مثل جنابعالی و دوستان اسراییلیتان و جرج بوشتان و زندان گوانتانامویتان نیازی ندارد؛ و از همین رو علاوه بر صفت همیشگیش «عموجان فرومایه» در یک هجوم دسته جمعی و سیستماتیک و مستمر و همه جانبه، به القابی جدید از قبیل «خر پیری که می خواهد در طویله ی آخوند ها قیمت خودش را بالا ببرد» و «بیشرم و حقیر و پست و مردمفروش و دلقک سیاسی و بی غیرت و رذل و غنی شده در منجلاب آخوند های رذل و جانی، و مردک بی وجدان» و الخ، مفتخر نشده بود که:
«نامه اش را باید آخرین تقلاهای نسل ابتر او و درواقع عصاره ی حقه بازی بقایای میانه باز و منقرض تلقی نمود» چرا که «نشان دادن و آدرس دادن همزمان وهم عرض چندین و چند دشمن در آن واحد، بعد ازگذشت اینهمه سال هیچ مفهومی به غیراز دربردن و از زیر ضرب خارج کردن دشمن اصلی تاراج حرث ونسل ملت ایران یعنی رژیم آخوندی ندارد…» (۲۲ بهمن) و مجید شریف «خائن مزدور» و محمد مختاری و محمد جعفر پوینده که با مراجعه به وزارت ارشاد خاتمی برای تشکیل کانون نویسندگان، مرز های سرخ را درنوردیده بودندند و به خدمت ضد خلق در آمده بودند، «چشم بندی» نکرده بود (۵) و یا:
«زهر تولید شده در آزمایشگاه های رژیم اشغالگر آخوندی علیه اپوزیسیون برانداز رژیم آخوندی را بسوی این اپوزیسیون در برونمرز شلیک» کرده است، و کارش به آنجا رسیده است که ببینیم: «در پوشش دفاع از “استقلال”،”هویت” و “تمامیت ارضی ایران” در برابر خطر جنگ (بخوان حمله ی نظامی آمریکا و متحدین این کشور علیه رژیم پلید و پلشت آخوندی!)، از ایرانیان داخل و خارج کشور خواسته است که بر سرشت اهریمنی و ضدایرانی رژیم جمهوری اسلامی و جنایات بیشمار و پیوسته ی آن علیه ایران و ایرانی ” چشمشان را ببندند و صمیمانه در جهت مبارزه و مقابله با آن خطر حرکت کنند.” » و… (۷) نوشته شود که:
«اکنون نامبرده به فرانسه سفر کرده تا افکار عمومی را نسبت به آثار مخرب تحریمهای اقتصادی برحکومت ایران، ببخشید بر ملت ایران، روشن سازد. ایشان چنین گفته اند: ما مخالف حمله نظامی به ایران هستیم. ضمنا فکر می کنیم که شما باید آقای سارکوزی را تشویق کنید تا به منافع ملی فرانسه بیشتر فکر کند. من از طرف مردم ایران اعلام می کنم که اگر به ایران حمله شود مردم مقاومت خواهند کرد و به آن جواب خواهند داد. ما نه تنها با بمباران یا حمله نظامی به ایران مخالفیم، بلکه با مجازاتهای اقتصادی و تحریم اقتصادی ایران مخالفیم زیرا این کار صدمه زیادی به مردم می زند.»
و درنتیجه علاوه بر دشنام های مستمر قبلی، به او نصیحت نشده بود که:
« شرمت باد ای عروسک دست ملایان… شرمت باد که مایه شرم و ننگ هرحقوقدان و فعال حقوق بشر هستی.» و… (۲٨ مرداد و دخالت بیگانگان در آن را فراموش نکرده و توجیه گران چنین مداخلاتی را نخواهد بخشید.
«هم میهنان! در هر محل، شهر و روستا که هستید، با تشکیل نهادهای خودجوشِ مستقل در برابر جنگ و جنگ طلبان ایستادگی کنید.» (۱۸۸ سفیر فرانسه که فرانسه را در سراسر جهان نمایندگی می کنند اعلام کرد که اگر ایران از جاه طلبی های خود دست بر ندارد، خود را در معرض بمباران قرار خواهد داد.
نشانه ی سوّم
در مجمعی از روزنامه نگاران فرانسوی، همین چندی پیش، سیمور هرش، به آنان اطّلاع داد که تصمیم حمله به ایران، پیشاپیش اتّخاذ شده است؛ و در این امر، حرف آخر را دیک چینی، معاون جنگ طلب بوش می زند؛ و رابرت گیتس، وزیر دفاع آمریکا، که از عواقب شوم حمله ی نظامی به ایران آگاه است، به زودی استعفا خواهد داد.
نشانه ی چهارم
نیکلا برنز، در نشریّه ی نیویورک تایمز در مصاحبه با رژه کوهن گفته است:
ـ اکثر کشور های منطقه، دولت ایران را یک دولت آشوبگر و حامی تروریسم می دانند؛ و آن را خطری برای ثبات منطقه تلقّی می کنند… این کشور ها، و مخصوصاً «شیخ نشینان نفتی» فهمیده اند که ایران خطری بیشتر از اسراییل است.
[و البتّه برای رعایت انصاف باید گفت که استثنائاً نیکلا برنز حق دارد. چون اسراییل، هیچ وقت از زمان تأسیسش تا کنون، کوچکترین خطری برای شیوخ منطقه نبوده است و نخواهد بود. چون قتل عام کودکان و نوجوانان و جوانان و پیران و مردان و زنان فلسطینی و لبنانی و حمله به بیمارستان ها و مهد کودک ها و خانه های گلی و کاهگلی و خیمه های پاره پاره ی فلسطینیان و لبنانیان، مزه ی بیشتری برایش دارد. و البتّه نباید فراموش کرد که این کارها همه اش به خاطر تحریکات نیرو های مقاومت فلسطینی و لبنانی است؛ و هرکس که در این موضوع تردیدی دارد اگر دستش به قدیم الاستخدام های موساد نمی رسد، می تواند از جدیدالاستخدام هایشان بپرسد.]
نشانه ی پنجم
آمریکا مسأله ی قرار دادن سپاه پاسداران حکومت ایران را در لیست تروریستی مطرح کرده است؛ و همزمان به ادّعا های خود در مورد کمک حکومت ایران به گروه های مقاومت عراق در مواردی که منجر به تلفات جانی برای سربازان آمریکایی می شود افزوده است.
[کشته شدن به طور متوسّط صد عراقی در هر شبانه روز به وسیله ی نیرو های آمریکایی و تروریست های القاعده که در اماکن عمومی و غیر نظامی بمبگذاری می کنند، البتّه موضوع پیش پا افتاده یی است. پیش پا افتاده تر از تجاوز به دختر بجه های دوازده ساله و کشتن خودشان و پدر و مادر و برادرشان وبه آتش کشیدن همه ی آن ها و از اینجور سرگرمی های طفلک سربازان و فرماندهان آمریکایی در دیار غربت عراق امروز و احتمالاً در صورت جنگ زمینی یی که مژده ی آن پیشاپیش داده شده، در دیار غربت ایران فردا.]
نشانه ی ششم
عربستان سعودی، قراردادی به مبلغ نا قابل پنج میلیارد دلار با یکی از مؤسّسات حفاظت خصوصی و استخدام مزدور جنگی، در آمریکا منعقد کرده است که سی وپنج هزار نفر را برای مراقبت تأسیسات نفتی عربستان آموزش دهد.
یک سال پیش، القاعده طرحی را برای حمله به تأسیسات نفتی عربستان سعودی آماده کرده بود که با شکست روبرو شد. امّا حکومت ایران احتمالاً بر عکس القاعده امکان این را دارد که با هواپیما و یا پرتاب موشک های شهاب این کار را انجام دهد.
و این، یکی از بهانه های آمریکا شده است برای نگاهداری ضدّ موشک های موسوم به پاتریوت همراه با مستلزمات آن، در منطقه، و به خصوص در کویت.
نشانه ی هفتم
آمریکا بسیار عجله دارد که در پاییز امسال یک کنفرانس صلح، با شرکت اهود اولمرت و محمود عباس [آژان آمریکا و غرب به گفته ی رابرت فیسک (۱۱) و مشوّق قطع آب و برق و غذا و دارو درمان در حدود یک و نیم میلیون نفر از هموطنان خود در نوار غزه به وسیله ی اسراییل] ترتیب دهد که طی آن، او و اولمرت به یک تفاهم اصولی برای تشکیل یک دولت فلسطینی [احتمالاً تا پایان قرن حاضر، و با همان وضع و شکل و شمایلی که «وحدت یهودی فرانسه برای صلح» پیش بینی کرده است (۱)
www.ghoghnoos.orgkhabarkhabar04ujf-231007.html
(۳) تمام سایت های ریز و درشت و رسمی و نیمه رسمی مجاهدین، زیر نظر و مسئولیّت آقای مهدی ابریشمچی، و آقای محمد علی جابرزاده که خانم ایران رهامی هم نامیده می شوند، در پی انتشار نامه ی علی اصغر حاج سیّد جوادی به رییس دانشگاه کلمبیا
(۶ و ۸) همان سایت ها در یکی دو روز اخیر
۵ – عنوان مطلب اخیر آقای ایرج مصداقی
۹ ـ نامه ی اخیر جمعی از خانواده های شهیدان دو نظام
(۱۱)
http://www.ghoghnoos.orgkhabarkhabar03warschawski-l.html
(۱۲)
http://www.ghoghnoos.orgkhabarkhabar04ujf-231007.html