مسعود رجوی بهتر است به جای جنگ طلبی، راه ارتباط خانواده ها را باز کند

چند روز پیش یک سیاهه منتسب به مسعود رجوی را خواندم. چیزی که از درکش عاجز ماندم این بود که این همه جنگ طلبی و این همه مختصات دادن به هر جا و هر کس برای چیست و چرا؟

تلاش کردم کامل بخوانم و همچنین مروری بکنم که سازمان مجاهدین خلق و سایرین در خصوص احیانا وقوع جنگ در خاورمیانه چه موضعی دارند. بدون اغراق و بدون قصد و غرض سیاسی باید بگویم که مسعود رجوی را تنها طرف طرفدار جنگ دیدم.

طی یک مرور کوتاه در خصوص احتمال آغاز جنگ گسترده در خاورمیانه، مشاهده می شود که تمامی کشورها، فارق از این که طرفدار کدام طرف باشند و چه موضعی داشته باشند، تلاششان بر حفظ صلح و آرامش و اجتناب از هر تصمیم عجولانه بوده است، و همه کشورها و ارگان ها تأکید به خویشتنداری طرف های قضیه و بحرانی تر نکردن شرایط دارند. از دبیرکل سازمان ملل متحد گرفته تا حتی ابرقدرتهای جهان یک وجه مشترک دارند و آن توصیه به پرهیز از جنگ و پرهیز از تشدید تضادها در منطقه است.

سیاست سران سازمان مجاهدین خلق از دیرباز جنگ افروزی و دعوت به جنگ طلبی و ایجاد جنگ بوده است. فرمان های آماده باش برای شورش گری در داخل خاک ایران که البته تابحال مردم ایران نه تنها اهمیتی به آنها نداده اند بلکه حتی مشاهده گردیده ابراز انزجار هم نموده اند. مردم ایران بخاطر اینکه رجوی هزاران خانواده را با به اسارت کشیدن عزیزان شان و چشم انتظار گذاشتن مادران و پدران داغدار شکنجه کرده است از او و از فرقه اش نفرت دارند.

در خلال احتمال بروز جنگ گسترده در خاورمیانه، رجوی و سازمانش تمام عیار دنبال این بودند و هستند که طرف ها را تحریک به وارد شدن در جنگ نمایند و البته ایران را بعنوان مقصر اصلی این جنگ نشان دهند. مسعود رجوی رسما متکلم وحده این جنگ افروزی شده و پشت سرهم فرامین آتش زدن و آتش افروزی در داخل خاک ایران را صادر میکند. اما او فراموش کرده یا اینکه عقلش دیگر قد نمیدهد و ای بسا نمیخواهد بیاد بیاورد که دیگر در داخل و خارج از ایران مرده و فراموش شده و اگر هم کسی او را بخاطر بیاورد جز خیانت و جنایت خاطره ای از او ندارد.

از سال 1367 درست پس از 36 سال، با به اسارت گرفتن هزاران تن از جوانان از همان سالها، که حالا دیگرهر کدام مثل خودم فرد مسنی شده اند، نمیدانم تا چه روزی میخواهد خانواده را برای نیروهای اسیر و گرفتار در اردوگاه خود دشمن معرفی کند و تا کی به کار کثیف مغزشویی اعضای خود ادامه بدهد و تا کجا فریبکاری نماید.

مسعود رجوی پس از آسمان را به ریسمان بافتن و کلی گویی و کلی بافی و تولید مشتی کلمات بی سر و ته و بی محتوا و زدن بر طبل جنگ، تازه برای مردم به دلسوزی هم می پردازد.

اما او حین این همه کلمات و سخنان تکراری، فقط به یک سوال پاسخ نداده است و آن اینست که آیا خود مسعود رجوی متوجه نشد که تاکنون کسی به حرفهایش توجه نکرده و حتی اشاره ای هم به وجود او در این معادلات نشده است.

به اصطلاح آماده باش کانون های شورشی و شورشگران برای قیام و سرنگونی !!! شاید برای هزارمین بار باشد که اتفاق می افتد اما رجوی وقیح تر از آنست که بپذیرد که واقعا به لحاظ سیاسی و اجتماعی مرده است و بهتر است در گور خودش آرام بگیرد.

می پرسم که این اعلام آماده باش برای کیست و با کدام نیروهای فرضی دارد صحبت می کند؟

اگر منظور نیروهای داخل کشورست که مسعود رجوی جز لعن و نفرین و جز کینه و نفرت سرمایه و اندوخته دیگری در داخل ایران ندارد.

اگر منظور ساکنان کمپ مانز در آلبانی است، چنانچه بعد مسافت را هم کنار بگذاریم، چنین توانی در افرادی با متوسط سنی 60 سال بدون کمترین امکانات مشاهده نمی گردد.

رجوی تاکنون صدها بار نقطه عطف اعلام کرده ولی همیشه نتیجه منفی گرفته است. صدها فتح مبین مطرح کرده ولی شکست مفتضحانه نصیبش شده است.

البته یک نقطه عطف کیفی و حقیقی وجود دارد و آنهم 30 خرداد سال گذشته یعنی زمان بازرسی پلیس آلبانی از کمپ مانز و واکنش احمقانه فرقه رجوی بود که ماهیت قانون گریز و فرقه ای سازمان مجاهدین خلق را برای همگان و خصوصا افکار عمومی آلبانی روشن کرد و سپس این سازمان به قهقرا رفت.

خیلی از اسرای فرقه رجوی بودند که پدر و مادرشان، مثل خود من، از دنیا رفتند و حسرت دیدار یا شنیدن صدا یا حتی مشاهده یک نامه از عزیزشان را با خود بردند.

خیلی ها آنقدر در فراق عزیزانشان گریه کردند که چشمانشان آسیب دید و نابینا شدند اما به وصال نرسیدند چون رجوی جنایتکار مانع آن بود.

هم اکنون اشک پاک و آه جانسوز مادران و پدران بخوبی دامن کثیف رجوی را گرفته است و از این پس بیشتر و بیشتر به یمن حمایت خانواده ها و تلاش انجمن نجات در ایران و در دیگر کشورها خصوصا در آلبانی خواهد گرفت. دیر نیست روزی که خانواده ها بتوانند فرزندان خود را به آغوش بکشند. مسعود رجوی اگر صلاح خویش و فرقه اش را می خواهد باید به جای جنگ طلبی، راه ارتباط خانواده ها را باز کند.

حمید آتابای

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا