سازمان مجاهدین خلق که از آغاز انتقال به عراق و بیعت با صدام و تشکیل ارتش به اصطلاح آزادیبخش به عنوان پیاده نظام ارتش عراق به تانک و توپ ها و سلاح های عاریه ای صدام مغرور شده بود، همواره خود را در اوج میدید و ادعاها و شعارها، تحلیل ها و اهداف خود را بر مبنای همین احساس غرور کاذب تنظیم میکرد و به زعم خودش تا لحظه سرنگونی صدام خود را در اوج میدید. پخش تصویر مریم رجوی با گوشی های تلفن نظامی در گوش و فرمان آتش به پیش برای شروع عملیات نمونه و مصداق بارز این کبر و غرور تصنعی و کاذب بود . اما با ورود ارتش آمریکا به عراق و سرنگونی پدر خوانده و دژ تسخیر ناپذیر رجوی ، تمام کرک و پشم و یال و کوپال رجوی و ارتش به اصطلاح آزادیبخش فرو ریخت .
در آغاز تن به تسلیم و بالا بردن پرچم در مقابل سرلشکر آمریکا داد و به همه نیروها فرمان تسلیم داد.
به تدریج تحت تسلط و هژمونی افسران آمریکایی قرار گرفتند و باز کورسوی امیدی داشتند تا این بار به عنوان پادو و نیروی نیابتی آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایفای نقش کنند اما غافل از اینکه این همان امپریالیزم است که سالها شعار مرگ بر او را سر میدادی و بسیار زرنگ تر و پیچیده تر از آن است که عنان و اختیار را به شما بسپارد و اساسا در این بازی به شما سهمی عطا کند و در نهایت تنها در نقش پادو و خبر چین آمریکا پذیرفته شد .
چرخ گردون اما از تاریخ سرنگونی صدام بر مراد رجوی نچرخید و مسیر قهقرا را بسرعت در حال طی کردن است. از اشرف به لیبرتی و از لیبرتی به آلبانی و آنجا از اسکان در آپارتمانها تا ایجاد چهار دیواری پادگانی و زندان گونه طوری که در اوج زرنگی کلاهش را سفت بچسبد تا باد نبرد.
در عرصه سیاسی اما اوضاع خیلی خراب تر از این است .
جایگاه سازمان مجاهدین خلق حتی در بین جریانهای اپوزسیون و اپوزسیون نما مانند جریان رضا پهلوی و افراد و برخی که به اروپا پناه برده و ادای اپوزسیون را در میاورند بسیار پایین و مورد تمسخر قرار گرفته و حتی در تلاش علیه نظام ایران نیز وحدت ندارند و برخی افراد خارج نشین در تجمعات چند نفری نیز مجاهدین را خائن مینامند و اجازه تکرار شعارهایشان علیه نظام را نمیدهند .
کشورهای آمریکا و اروپایی بخصوص فرانسه که مامن قدیمی آنها بود حالا اجازه رفت و آمد و برگزاری جلسه به آنان را نمیدهد .
از همه مهمتر برگزاری جلسات دادگاه در تهران و محاکمه 104 تن از رهبران و سران سازمان بخاطر جرائم و خیانت هایشان چه به کشور و وطن ، چه قتل و کشتار و ترورهای بی رحمانه که شاکیان خصوصی در دادگاه نشسته و خواهان مجازات آنها هستند .
این دادگاه اگر چه بنظر با تاخیر انجام شده اما با عزمی جزم برای محاکمه عادلانه سران مجاهدین و مجازات آنها تا مرز درخواست استرداد و تحویل گرفتن آنها از کشور های محل اقامت کوتاه نخواهد آمد که این موضوع تمامیت سازمان را در ترس و اضطراب فرو برده است.
سازمان مجاهدین و شورای موسوم به مقاومت ملی که سالانه جلسات خود را تشکیل میداد و به جمعبندی فعالیت ها و دستاورد های حتی تصنعی خود میپرداخت و برای سال آینده خط و خطوط جبهه موسوم به مقاومت را تعیین میکرد حال در حد و اندازه ای کوچک و ترسو و منفعل شده که بالاترین دستاوردش سخنرانی محسن رضایی ( حبیب ) در پاسخ و واکنش به پخش فیلم کودک سربازان صورت گرفته یعنی آنقدر قد و قواره سازمان مجاهدین و به اصطلاح شورای ملی مقاومت کوچک و بی مقدار و ضعیف شده که تنها توانش این است که پاسخی برای پخش فیلم کودک سربازان بیابد. تازه این ذره ای از کوه بزرگ جرم و جنایات رجوی در حق نیروهای خودش میباشد تا چه رسد به خیانت هایش علیه ملت ایران و پس دادن تاوان آن خیانت ها . !!!
از جمله دغدغه های اصلی و مهم های ذهنی سران فرقه رجوی نگهداری همین تعداد باقیمانده نیروهای گرفتار در داخل تشکیلات است .
همچنین بسیج نیرو و توان خود برای مقابله با چند نفر به اندازه انگشتان دست که بعنوان انجمن نجات در کشور آلبانی زندگی و فعالیت میکنند.
این افراد تنها از توان و انرژی خود در جهت افشای چهره رجوی و فرقه او ، کمک به افراد جداشده استفاده میکنند و البته با کمترین بضاعت مالی و با کار و فعالیت روزمره امرار معاش خود را نیز میگذرانند .
اما تنها با صداقت و توان خود آنچه در خلال سالیان اسارت در فرقه رجوی توسط سران این سازمان بر آنها گذشته برای افکار عمومی و مردم کشور آلبانی روشنگری میکنند که سازمان مجاهدین تحمل شنیدن یک واحد آن را ندارد و از آنجایی که در حضیض ذلت و خواری به سر میبرند و از آنجاییکه در ضعیف ترین موقعیت تاریخ تاسیس این سازمان هستند تنها به سختی قادر هستند یک خط در میان فقط علیه جداشدگان چنگ و دندان نشان دهند و همه مخالفین خود را اتهام مزدور نظام و وزارت اطلاعات بزنند و این جریان در انتهای خط و اهداف خیانت بار خود باید بطور روزانه منتظر بمانند تا تاوان جنایات و خیانت های خود به ملت ایران و حتی اعضای سابق خود را پس بدهد .
علی مرادی