نامه عبدالحسین یگانه به خواهرش طیبه یگانه در کمپ آلبانی

طیبه جان سلام، حالت چطور است؟

خواهر جان. همیشه برایت آرزوی بهترین ها را داشتم، همیشه از غمهایت غمگین بودم و از شادیهایت شاد. از روزی که از پیش ما رفتی، جای خالی ات اذیتم می کند، اما برایت خوشبختی را آرزو کردم. روزی که فرزندت فاطمه را بدنیا آوردی مادر بودنت را تبریک گفتم. من می دانم خیلی دلت می خواهد با خانواده ات تماس بر قرار کنی اما اجازه تماس را به شما نمی دهند .

خواهرم چرا خودت را سالها دست کسانی سپردی که شما را زندانی کردند و از دنیای بیرون ارتباط شما را قطع کردند. زندگی در کنار خانواده لذت خاصی دارد. الان شما بایستی در کنار دخترت فاطمه می بودی. فاطمه به تو نیاز دارد. ای کاش می توانستم به فاطمه سری بزنم. فاطمه از کودکی محبت مادری را به چشم ندیده است و به شما نیاز دارد. کمپ مجاهدین را رها کن و خودت را نجات بده و برو در کنار دخترت زندگی کن.

به امید آن روز

برادرت عبدالحسین

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا