نگرشی کو تاه بر شو ی تلویزیونی سمیه محمدی سعید سلطانپور – تورنتو 29 دسامبر 2007 برابر با 9 دی 1386 دروغ گویی ها و کفر (حق پوشانی) مجاهدین اینکه مجاهدین بطور عام و رجوی بطور خاص، بجای پاسخ گوئی به نقض پیوسته حقوق بشر و اعمال خشو نت در آن تشکیلات سعی می کنند با آوردن افراد بی اطلاع و با ترفیع مقام دادن یک شبه (مجاهد شدن) جوانی که بی سوادی سیاسی و دانش اجتماعی وی و عدم آ شنائی اش با پروسه تشکیل و مبارزات سازمان عیان هست , قبل از هر چیزی نشان از عدم صداقت و کفر (پوشاندن حق) این جریان دارد. برخلاف جریان اولیه مجاهدین و بنیانگذارانش که برای عدالت اجتماعی مردم ایران با بهر ه گیری از اعتقادات اسلامی و ملی بر علیه استبداد شاه مبارزه می کردند و به تصرف قدرت سیاسی نمی اندیشدند ؛ رهبری وابسته و اشرافی فعلی سازمان و ضد فرهنگ ساز این جریان کفر آمیز (پوشاننده حق)، برای رسیدن به قدرت و تصاحب آن، تمامی مرزهای دوروئی و فرصت طلبی ماکیاولیستی را نیز مخدوش کرده اند. و اما نکته های کلی دروغ گویی های مجاهدین که از دهان سمیه در تواب شو تلویزیونی مجاهد 26 دسامبر برابر با 7 دی در شو تلویزیونی و پروژه تواب سازی گفته شد. 1. مجری برنامه سیمای رجوی اعلام می کند که ارتباط مستقیم با اشرف دارند. منتظر برقراری ارتباط میشود، سمیه ظاهر میشود. در یک مصاحبه غیر فرمایشی ؛ بطور طبیعی مخاطب بلافاصله بعد از مکث مجری و یا حتی در میان صحبت گزارشگر، شروع به صحبت کردن و پاسخ می کند. ولی در این شوی تلویزیونی سمیه منتظر پایان سوال حتی بعد از مکث مجری می شود یعنی سمیه سوال را بطور کامل می داند و منتظر پایان آن هست. زیرا هم سوال و هم جواب دیکته شده است و ارتباط مستقیم برنامه ریزی شده و هدفمند سیاسی است ون ه اطلاع رسانی. زیرامجاهدین اجازه مصاحبه سمیه با " استوارت بل " روزنامه نگار کانادائی که در 7 شماره "نشنال پست " در سال 2007 سرگذشت و ماجرای مصطفی محمدی و فرزندانش سمیه و محمد (برادرنوجوان نجات یافته از اشرف) را منتشر کرده بود را ندادند زیرا روزنامه نگا ر مسنقل) سوالا ت را برای روشن شدن حقایق می پرسد. 2. جرم مصطفی محمدی (پدر) و محبوبه همزه _ مادر – چیست؟ بر مبنای کدام قانون مدنی و فکری و انسانی در دنیای معاصر آمدن پد رو مادر ی با تفکری غیراز باورهای فرزندان برای دیدن و بردن فرزندشان (دراین مورد سمیه) ؛ جرم است؟ سمیه از کجا با قاطعیت حکم مزدوری پدرش را صادر می کند؟ وی که سالهاست با خانواده اش گفتگوئی نداشته است؟ منبع اطلاعات وی کیست؟ چرا مجاهدین مدرک آنرا منتشر نمی کنند؟ برای کسانی مانند ما که در روابط و مناسبات مجاهدین در دو مرحله (شورایی تا 60 و بعداز کودتای خزنده ورجوی بعد از 60) بوده ایم می دانیم که این تنها درقانون رجوی است که نشان دادن احساس فرزندی جر م است. ابراز عشق و علاقه به همسر و خانواده جرمی نا بخشودنی است. براستی اگر سمیه آنگونه که در شوی تلویزیونی؛ برنامه تواب سازی به ادامه بودن آگاهانه در پادگان اشرف و جنگ و رجوی عقیده دارد پس هراس مجاهدین چیست؟. "کبوتر جلد " به خانه بازخواهد گشت. زیرا می داند که زندگی کفتر باز به زندگی او بسته است و عشق دو طرفه ای وجود دارد. مجاهدین بخوبی می دانند که اشرف قفسی است که کبوتران طعمه ای هستند که باید در گرگان درند ه قربانی شوند تا ادامه حضوررهبری بغایت ارتجاعی و نوکر اجنبی مجاهدین ممکن شود.. مجاهدین بخوبی می دانند " کفتری که پرید ؛ دیگر پریده است " و هیچ پرنده ای به " گوانتاناما بی اشرف " باز نخواهد گشت. براستی تشکیلاتی که مدعی آزادی خواهی است و پایش هم روی مواضع و بنیان های فکری اش سفت است ویقول رهبرمفقود الاثرش در تمامی دنیا به رسمیت شناخته شده است از رفتن یک نفر چه غمی دارد؟. چرا از حضور یک پدر و مادر در جلوی پادگان اشرف سراسیمه می شود و کسانی را اجیر می کند تا آنانرا مورد ضرب و شتم و با اسلحه موردتهدید قرار بدهند.؟ پاسخ این است عشق پدران و مادران، انجماد فکری و عاطفی را ذوب خواهد کرد وپادگان نظامی مسخ شدگان اشرف با حضور پدر ان و مادران مانند " برف آب خواهد شد " و " خانه عنکبوتی " و شنی مجاهدین به مثابه "شجره خبیثه " را آب خواهد شست. اجازه بدهید تناقضات و دروغ گویی های مجاهدین در مورد عشق و عاطفه یک نمونه ای بیاورم. محمد سیدی کاشانی(از مسولان قدیمی و در اختیار کارگزینی وپاکسازی شده فعلی) در سالگرد تاسیس سازمان در سال 85 خاطره ای از عشق و عاطفه می آورد. وی می گوید: محمدآقا (حنیف نژاد) شروع به صحبت کرد و گفت: «ما تا امروز توی سازمان یک چیز کم داشتیم و این بود که هرکس تنها با مسئولش و هر مسئولی فقط با تحتمسئولینش رابطه تشکیلاتی و رابطه عاطفی داشت. حالا ما به نقطهیی رسیدهایم که میخواهیم عشق و عاطفه بین بچهها را گسترش بدهیم و در همه تار و پود سازمان جاری و ساری کنیم. چون همین عشق و عاطفه است که در شرایط سخت سازمان را حفظ میکند. عشق است که باعث میشود در لحظه ضرورت فرد خودش را فدای برادرش کند. و لازمه چنین مناسباتی مقدمتاً این است که بچهها تا آنجا که امکانش هست با همدیگر آشنا بشوند. با هم کوه بروند و برنامههایی از این قبیل.». داستان سمیه ها دلیلی بر افسانه بودن چنین خاطره ای و یا اثبات دگر دیسی ضد انسانی مجاهدین هست. وادارکردن اعضا به تحقیر دوستان و اعتراف به گناهان (کرده و ناکرده) در ملا عام درون اشرف حتی با فرهنگ اعتراف در کلیسای کاتولیک که از پشت دریچه انجام می شود هم سازگار ی ندارد. وادرار کردن هواداران به خود سوزی در دستگیری مریم رجوی که به منظورارعاب دولتها انجامید و چهره زشت این جریان را در افکار عمومی جهان نشان داد و باعث شد که سریعا دستور تشکیلاتی خودسوزی متوقف شود. مریم رجوی که برای اولین بار در عمرش 15 روزی در زندان پاریس گذراند ؛ علیرغم ادعاهایش ولاف در غربت زدن و ادا واطفار های چریکی ؛ پس از خروج ازز ندان چنان بریده بود که حتی یک کلام هم صحبت نکرد و تا مد تها هم از خط و نشان کشیدنو اظهار نظر برای دولت فرانسه خودداری می کرد. بنا کردن دستگاه تبلیغاتی و متهم کردن دیگران، عشق و عاطفه نیست بلکه نفرت و کینه ورزی است. 3. ضرب و شتم و طرح آدم ربائی مصطفی محمدی و محبوبه همزه (همسر مصطفی) توسط نیروهای نظامی آمریکا مستقرد ر پادگان نظامی اشرف کشف و ثبت شده است و ا ز طریق سفارت کانادا در اردن به وزارت امور خارجه کانادا منتقل شده است و اعلامیه کانون اندیشه و گفتگو و حقوق بشر نیز بر اساس گفتگوی کاردار سفارت کاناد ا در اردن خانم سونیا هوکایاس بوده است. گزارش کانون هم به نخست وزیر کانادا و مقامات وزارت خارجه کاناد نیزبرای پیگیری ارسال شده استو این موضوع مجاهدین را بشدت خشمکین کرده است. متهم کردن نیاز سلیمی و من صورت مسئله را که اتهامات جدی در مورد نقض حقوق افراد توسط مجاهدین هست را پاک نمی کند. مجاهدین بجای دشنام دادن بهتر است به حقوق بشر احترام گذاشته و ترور و خشونت را که حرکت غیر توحیدی و فرعونی است رها کنند. 4. اعتراف مجاهدین مبنی بر ضرب وشتم محمدی ها که از زبان سمیه عنوان شد که " همسایه های اشرف از فیلم گرفتن مصطفی محمدی ناراحت شده و با محمدی ها درگیر شده اند و دوربین آنها را گرفته اند. " سیاست فرار به چلوهست ولی همسایه های اشرف لطیفه ا ی بیش نیست. زیرا پادگان نظامی اشرف در وسط بر و بیابان در 20 کیلومتری خالص و د رچند کیلومتری جاده اصلی به بغداد و کردستان قرار دارد. و در همسایگی پادگان اشرف تا فرسنگها نه دهی و نه آدمی هست. ا ز کجا مجاهدین این همسایگان را کشف کرده ا ند و از کجا این همسایگان پیدا شده اند نمونه ای از شارلاتانیزم و کفر دستگاه رجوی است که موضوع تازه ای نیست.. صدام که به مراتب از رجوی با هوش تر بود دور تا دور اشرف را، با زبده ترین واحد چتربازو ضد هوائی و را تحت عنوان حفاظت از سازمان قرار د اده بود. دیگر مقرهای نظامی سازمان در محاصره لشکرهای زرهی (فیلق) عراق قرار داشت و لی در حقیقت صدام دیکتاتوری بود که به کسی حتی از عراقی ها هم اعتماد نداشت چه برسد به رجوی که خیانت به آزادی و استقلال و آرمانها ی مردم ایران و در یک کلام" وطن فروشی اش " در تاریخ معاصر دنیا و تاریخ پر تلاطم ایران اگر بی نظیر نبوده کم نظیر بوده است در کارنامه سیاه وی هست… هر چند مسعود رجوی با افتخا ردر نشست های داخلی سازمان ؛ این حفاظت را نشان اهمیت دادن به مجاهدین توسط صدام می دانست. در حالیکه سازمانی که مدعی سرنگونی یک رژیم بود چگونه نمی توانست از خود در خاک دشمن حفاظت کند؟ 5. در دنیای ماهواره و هواپیماهای بدون سرنشین جاسوس، درکشوری نا امن مانند عراق که هیچ کس در طول روز امید به بازگشت به خانه را ندارد فرستادن یک نفر برای فیلم برداری ی و توجیهاتی مانند فیلم برداری از اشرف جای سوال و تردید دارد. قاعدتا بایستی نیروهای آمریکائی و بلغاری بیشتر نگران خودشان باشند تا مجاهدین بدون اسلحه و تحت کنترل که مدت 4 سال است بدلیل بیکاری در ان قلعه متروکه هندوانه و صیفی می کارند کمتر کسی است که نداند تکلیف مجاهدین در اشرف نیست که تعیین میشود بلکه در معادلات لابی قدرتمند اسرائیلی ها درواشنگتن هست که تعیین میشود. اشرف ابزاری برای بده و بستانهای سیاسی دولتها هست و سالهاست که بی اختیار هست همانگونه که تکلیف رجوی که مدت 4 سال است پروند ه اش در بایگانی راکد دولتهای بیگانه مانده است، توسط بیگانگان تعیین می شود. باید به رجوی گفت: اول تکلیف خودت را معلوم کن، بیا بیرون برادری ات را ثابت کن و بگو در این مدت کجا بودی که اجازه نداری صدایت را و سیمایت را به پیروان خود نشان بدهی بعداطلب ارث ا ز ایران داشته باش. منابع مالی هزینه های مجاهدین و عدم پاسخگوئی رجوی
سازمان در اوج قدرت و تشکیلا ت 100 هزار نفری در سال 1360 که شرایط هنوز باز بود و استبداد کاملا حاکم نشده بود ؛ بسیاری از هواداران آزادانه به سازمان کمک می کردند و همه هزینه ها را برو بچه های بخش کارمندی و بازارو محلات تامین می کردند. در ان زمان بیشترنیروها در خانه های خودشان بودند و هزینه ای چندان نداشتند با این حال غذای واحدهای میلیشا سیب زمینی پخته و تخم مرغ وعدسی بود ؛ البته بغیر از رجوی و برخی از کادرهای مرکزی که " معده ای " بودند و در ستاد "علوی " و "انزلی " کباب می خوردند. در کردستان هم در سالهای 61تا 64 و عزیمت به عراق ؛ بعضی وقتها بچه ها به زور نان خشک گیرشان می آمد. با عزیمت رجوی به عراق ؛ درهای نعمت برروی مجاهدین گشوده شد و دلارها و دینارهای نقتی مردم محروم عراق ؛ سبب شد که مجاهدین رشد کنند و رجوی در پناه آن مخالفان راسرکوب و افرادی را در شورا بخرد تا وجه سیاسی برای خود بسازد. هر چند سالهاست که رجوی حدود 3تا 5 هزار هواداردر اروپا و آمریکا ی شمالی دارد وبا ادعای کمک مالی اینها، می تواند خرج 3800 نفر نظامی و پادگان را در عراق که سالانه بالغ بر 20 میلیون دلار است، داشتن تلویزیون و رادیو و روزنامه ی بدون آگهی ؛ چاپ اگهی های 100 هزار دلاری در روزنامه های آمریکا و خرج مهمانی های دائم به شیوخ و مردم فقیر و گرسنه عر اقی در پاد گان اشرف برای تبلیغات و دامن زدن به جنگ شیعه و سنی ؛ هزنیه های میلیون دلاری دفاع در دادگاه های آمریکا و اروپا و هزینه های سر سام آور اعضای شورا و مجاهدین در فرانسه را تامین می کند. راهکارهای مجاهدین و رجوی رجوی اخیرا با اعلا میه های تکراری و بی سر و ته , آرزوهای بر بادرفته ومالیخو لیائی جنگ طلبانه خود را برای روحیه دادن به تشکیلات فشل شده و بشدت بحران زده سیاسی و عقیدتی خود بیرون می دهد که بدنبا ل آن 7 شبانه روز جشن و پایکوبی در اشرف برگزار می شود. اشرف قبل از نیاز به عشق و عاطفه، نیاز به روانشناس دارد و از همه مهمتر نیازبه هوای تازه دارد برا ی بیداری و آگاهی تا واقعیت ها ی پیرامون این جریان در اشرف مانند بحران جنسی، فساد اخلاقی و مالی و شکست کامل سیاسی و عقیدتی را ببیند. اشرف قبل از هر چیز نیاز به آزادی خود دارد. مجاهدین و اشرف یکی از موانع اصلی در راه مردمسالاری و دموکراسی ازدرون مردم ایران هستند. زمان آن رسیده است که رجوی بجای داستا ن پردازی و متهم کردن این و آن، شخصا مسولیت شکست ها را به عهده بگیرد و به مساتل جدی در مورد نقض حقوق بشر؛.ضرب و شتم مخالفان و منتفدان، صورت هزیمه ها و کمک های دریافتی از دولتهای خارجی، همکاری با سازمانهای جاسوسی عراق در زمان صدام که به قیمت نابود شدن بر خی از اعضای مخالف سازمان منجر شد و نیز همکاری با سازمان امنیت آمریکا، سازمان امنیت اسرائیل و ترکیه , نقش رجوی دربوجود آمدن 30 خردادو آغاز کشتار دگر اندیشان توسط جمهوری اسلامی و ادامه کشتار و زندانی شدن و شکنجه هزاران هوادار و اعضای سازما ن و نیز نقش مستقیم رجوی و رهبری مجاهدین در ادامه جنگ ایران و عراق، را برای قضاوت تاریخ و استفاده آیندگان بیان کند. منابع: 1 (وَقَضَى رَبُّکَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِیَّاهُ وَبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَاناً إِمَّا یَبْلُغَنَّ عِنْدَکَ الْکِبَرَ أَحَدُهُمَا أ َوْ کِلاهُمَا فَلا تَقُلْ لَهُمَا أُفٍّ وَلا تَنْهَرْهُمَا وَقُلْ لَهُمَا قَوْلاً کَرِیماً، وَاخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَقُلْ رَبِّ ارْحَمْهُمَا کَمَا رَبَّیَانِی صَغِیراً) اسرا 23-24 2. اَن اشکر لى و لوالدیک الىَّ المصیر، و ان جاهداک على ان تشرک بى ما لیس لک به علم فلا تطعهما و صاحبهما فى الدّنیا معروفاً و اتَّبع سبیل من اناب الىَّ ثمَّ الىَّ مرجعکم فانبِّئکم بما کنتم تعملون 3. وَوَصَّیْنَا الْأِنْسَانَ بِوَالِدَیْهِ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ وَهْناً عَلَى وَهْنٍ وَفِصَالُهُ فِی عَامَیْنِ أَنِ اشْکُرْ لِی وَلِوَالِدَیْکَ إِلَیَّ الْمَصِیرُ) لقمان آیة:14 4. وَاعْبُدُوا اللَّهَ وَلا تُشْرِکُوا بِهِ شَیْئاً وَبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَاناً) نساء آیة: 36 5. (سَأَلْتُ النَّبِیَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ أَیُّ الْعَمَلِ أَحَبُّ إِلَى اللَّهِ قَالَ الصَّلَاةُ عَلَى وَقْتِهَا قَالَ ثُمَّ أَیٌّ قَالَ ثُمَّ بِرُّ الْوَالِدَیْنِ قَالَ ثُمَّ أَیٌّ قَالَ الْجِهَادُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ). بخاری_شماره حدیث496 6. معده ای –اصطلاحی بود که به کسانی که زخم معده داشتند اتلاق می شد و آنها بایستی کباب می خوردند.