چرا در فرقه رجوی بیماری سخت مختص اعضا است و سران دچارش نمی شوند؟

باز هم یکی دیگر از اعضای فرقه رجوی بر اثر بیماری فوت کرد و لکه ننگ دیگری بر کارنامه سیاه رجوی ها اضافه شد. در خبری که برای مرگ اعضا بر اثر بیماری در سایت فرقه درج می شود، تقریبا به صورت ثابت ذکر می گردد که متوفی یک دوره طولانی بیمار بوده است. سوال این است چرا چنین بیماری هایی که فرد را سالها درگیر می کند و در نهایت هم به مرگ ختم می شود، مختص اعضای فرقه است ولی رجوی ها و دیگر سران اصلی فرقه دچار این بیماری ها نمی شوند؟

به نظر من علت این است که از یک سو بیماری اعضا به دستور رجوی به رسمیت شناخته نمی شود و به اعضای بیمار رسیدگی نمی شود، در مقابل رجوی ها و دیگر سران فرقه همچون مهدی ابریشمچی، مهوش سپهری، فهیمه اروانی و . . . نه تنها از بهترین امکانات برخوردارند و بهترن غذاها را مصرف می کنند، نه تنها دست به سیاه و سفید نزده و از اعضا مانند برده برای انجام ساده ترین کارهای خود به بهانه اینکه وقت شان مهم است سوء استفاده می کنند، بلکه مستمر تحت رسیدگی پزشکی قرار داشته و از بهترین پزشکان و بهترین امکانات پزشکی بهره می برند.

در فرقه رجوی همه چیز متعلق به رجوی ها و معدود افراد معتمد آنهاست. تبعیض در این فرقه فراوان است و تفاوت های بسیار فاحشی بین امکاناتی که آنها دارند با آنچه در اختیار اعضاست وجود دارد.

اعضا باید کارهای سنگین یدی را انجام بدهند. در این فرقه حتی برای کارهایی که با ماشین آلات یا ابزارهای مناسب به سهولت و کمترین زمان انجام می شوند، اعضا را وادار می کنند تا آن کارها را با دست و فشار سنگین جسمی انجام بدهند. برای مثال در حالی که فرقه چندین لیفتراکت داشت، ما را وادار می کردند تا مهمات داخل زاغه ها را با دست جابجا کنیم که منجر به مشکلات جدی برای کمر و زانوهای بسیاری از اعضا شد. از سوی دیگر آنچنان وقت اعضا را پر می کنند که بدن ها بعد از فشار سنگین امکان استراحت و بازیابی انرژی را ندارد و در نتیجه بیشتر آسیب پذیر می شود. دلیل اینکه از ابزارها و ماشین آلات جدید استفاده نمی شد این بود که :

اولاً اعضا می بایست زمان خیلی طولانی تری به نسبت حالت استفاده از ابزار های پیشرفته را صرف کار بکنند و وقت شان بیشتر پر می شد.

دوماً چون اعضا بیشتر کار می کنند بیشتر خسته می شوند و کمتر فرصت فکر کردن پیدا می کنند.

در سوی دیگر اما، بیشتر وقت رجوی ها و سران اصلی فرقه به نشست هایی که در هوای گرم در زیر کولر و در هوای سرد در کنار بخاری برگزار می شود، می گذرد. تغذیه شان با بقیه اعضا متفاوت است و غذایی که آنها می خورند با غذای اعضا یکی نیست. برای مثال هادی شبانی یکی از جداشدگان از فرقه رجوی تعریف می کرد “وقتی در قسمت تدارکات و خرید قرارگاه اشرف کار می کردم، اقلامی همچون گوشت کبابی، رطب های تازه و بزرگ و . . . که در آن زمان در عراق بسیار گران بود توسط کانال های عراقی وارد قرارگاه اشرف می شد. رطب هایی که وقتی در دهان می گذاشتی بلافاصله آب می شدند. ما آن را تحویل می گرفتیم و به مقری به نام “معین” می بردیم. بار اول از دیدن این مواد متعجب شدم چون ندیده بودم به ما بدهند. به همین دلیل بعد از آن که آنها را در مقر معین به مسئول مربوطه تحویل دادم از او پرسیدم اینها برای کجاست؟ او به من جواب داد، شما کاری نداشته باشید. بعدها فهمیدم که این مواد برای رجوی ها و فرماندهان ارشد است.”

مورد دیگر که خودم شاهد بودم از این قرار بود که یک روز به من و یک نفر دیگر گفته شد برای کاری به اتاق حمیده شاهرخی (با نام مستعار افسانه) که فرمانده قرارگاه حبیب در منطقه بصره بود برویم. هوای آن منطقه خیلی گرم و به شدت شرجی بود و در آن هوا در حالی که افسانه و چند فرمانده محور زیر کولر بودند بقیه مشغول کارهای سنگین ساختمانی بودیم. وقتی وارد اتاق شدیم افسانه مشغول خوردن بستنی بود. برای ما عجیب بود چون به ما نداده بودند و نخورده بودیم. وقتی افسانه تعجب ما را دید متوجه شد که گاف داده است و به ما گفت “فکر نکنید خودم می خورم و به شما نمی دهم، من می خواهم این را چک کنم تا اگر خوب بود بگویم از بازار بخرند!”

این ها گوشه ای از دلایل مبتلا شدن اعضای فرقه رجوی به بیماری های سخت و سرحال بودن رجوی ها و دیگر سران فرقه است.

ایرج صالحی

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا