در قسمت قبل گفتم که تعداد مرگ و میر در بین جداشدگان از فرقه مجاهدین خلق و اعضای گرفتار در این فرقه تفاوت فاحشی دارد! و تلاش نمودم تا توضیح دهم که به چه دلیل چنین تفاوت فاحشی وجود دارد و دو دلیل را شرح دادم که عبارت بودند از “رجوی ها بیماری اعضا را به رسمیت نمی شناسند” و این که “نیازهای عاطفی و غریزی اعضای فرقه سرکوب می شود”. در ادامه به دلایل دیگر می پردازم.
3- تحقیر مستمر اعضا و ایجاد فشار روانی سنگین
رجوی ها اعضای فرقه را مستمر تحقیر می کنند. آنها اعضا را متهم به این می کنند که غرق در مسائل فردیت و جنسیت هستند. برای آن که اعضا دلهره و ترس داشته باشند و بدانند که تحت کنترل هستند، هر شب نشستی موسوم به “نشست عملیات جاری” برای همه لایه های تشکیلاتی برگزار می شود. هر عضو باید حداقل هفته ای یکبار در این نشست ها سوژه بشود. اعضا چون نمی دانند در کدام شب سوژه خواهند شد مدام استرس دارند که آیا امشب نوبت آنهاست که سوژه بشوند یا نه؟ کسی که سوژه می شود باید فاکت های انتقاد از خود که برخی اوقات تعداد آن را نیز مسئولین مشخص می کردند (مثلاً 40 فاکت) را روزانه بنویسد. وقتی کسی سوژه می شود نه تنها حق دفاع از خود را ندارد بلکه مریم رجوی می گفت که حتی اگر انتقاد دروغی هم به شما کردند شما باید آن را اثبات کنید!! رجوی ها چون از نشست عملیات جاری برای کنترل اعضا استفاده می کنند، با این مکانیزم ها می خواهند هیچ شکافی در این کار نباشد. کلیه افراد حاضر در نشست موظف اند بعد از آن که سوژه فاکت هایش را خواند علیه سوژه موضع بگیرند و صحبت کنند و الا متهم می شوند که با سوژه رابطه محفلی دارند و خودشان سوژه خواهند شد.
علاوه بر اینها، برای تحقیر بیشتر و برای اینکه اعضا را متهم کنند که مشکل جنسی دارند و برای رهایی از آن محتاج رجوی ها هستند، هر هفته جمعه نشستی موسوم به “غسل هفتگی” برگزار می شود. در این نشست اعضا باید در بین جمع آنچه که “فاکت جنسی” گفته می شود را بخوانند و حتی باید خواب خود را بیان کنند. به این ترتیب اعضا به شدت تحقیر می گردند.
در مقابل، اعضای جداشده در هر کشوری که هستند مثل بقیه شهروندان آنجا ملزم به رعایت قانون بوده و در آن چارچوب می توانند هرگونه که خود صلاح می دانند برای زندگی خویش تصمیم بگیرند. مجبور نیستند هر روز را با این استرس که آیا امشب سوژه هستم یا نه سپری کنند. مجبور نیستند در بین جمع مسائل خصوصی خود را بیان کنند و حریم و حرمت ها را بشکنند. نه کسی را تحقیر می کنند و نه اجازه می دهند کسی آنها را تحقیر کند. با تلاش و همت خود، شخصیت حقیقی خود را به دیگران نشان می دهند و به آن افتخار می کنند.
4- خستگی و فشار شدید جسمی
رجوی ها برای آن که اعضای فرقه فرصت فکر کردن نداشته باشند تمام وقت اعضا را با کار و نشست پر می کنند. در ستاد هر یگان برنامه ای چند ماهه برای هر فرد به صورت ساعت به ساعت ریخته می شود تا مبادا کسی وقت آزاد پیدا کند و به مسائل و مشکلات فکر کند. برای مثال از قبل مشخص می کنند که دو ماه بعد در ساعت 10 تا 12 صبح فلان عضو باید چه کاری را انجام بدهد.
علاوه بر شرکت در نشست های مختلف، وقت اعضا با بیگاری پر می شود و اعضا نباید فرصت فکر کردن داشته باشند. در پاییز سال 1375 وقتی مریم رجوی از فرانسه به عراق بازگشت، نشست عمومی برگزار کردند. در آن نشست گفت: “در نشست های انقلاب که با برادران شما در فرانسه داشتم، آنها تجربه جدیدی کسب کرده بودند و می گفتند وقتی زیاد کار می کردند و خسته می شدند، هنگام خواب فرصتی برای فکر کردن به مسائل ضد انقلابی (انقلاب ایدئولوژیک – طلاق) و مسائل جیم (به مسائل جنسی به صورت مخفف جیم گفته می شد) نبود. من بلافاصله بعد از بازگشت به عراق به فرماندهان تان ابلاغ کردم که ساعات “در اختیار خود” شما را منتفی کنند (در آن زمان از ساعت 6 عصر پنجشنبه تا ساعت 9 صبح جمعه در اختیار خود داشتیم تا به کارهای فردی مان از قبیل لباس شویی، استحمام و . . . برسیم) و آنقدر از شما کار بکشند که شب مثل جنازه روی تخت های تان بیافتید تا فرصت فکر کردن نداشته باشید، چرا که اگر فکر کنید به چیزهای ضد انقلابی (ضد انقلاب ایدئولوژیک) فکر می کنید”. به این ترتیب از آن روز رسماً فکر کردن در مجاهدین خلق یک کار ضد انقلابی شد.
بیگاری کشیدن از صبح و قبل از خوردن صبحانه شروع می شد. هر عضو باید یک کاری غیر از مسئولیت تشکیلاتی یا نظامی خود داشته باشد که به آن “مسئولیت دوم” می گویند و کارهایی از قبیل جارو زدن خیابان، رسیدگی به باغچه ها و . . . را در بر می گیرد. قبل از صبحانه هر فرد باید نیم ساعت را صرف مسئولیت دوم بکند. بعد از صبحانه دستور کار روزانه که از قبل مشخص شده است به اعضا ابلاغ می شود و همه باید طبق آن کار کنند. بعد از ابلاغ دستور تا زمان ناهار اعضا مجبور به کار کردن هستند و در این بین یک ربع وقت برای خوردن میان وعده دارند که به آن “دهی” می گویند. بعد از نهار با فاصله بسیار کم بار دیگر کار شروع می شود و تا غروب ادامه دارد و در این فاصله یک ربع وقت برای خوردن میان وعده دارند که به آن “پنجی” می گویند. غروب همه باید در ورزش عمومی شرکت کنند حتی افراد بیمار برای آن که تحت کنترل باشند و فرصتی برای فکر کردن نداشته باشند نمی توانند در آسایشگاه بمانند و باید پشت سر کسانی که می دوند، راه بروند. بعد از شام وقت افراد با نشست های اجرایی و نشست عملیات جاری پر می شود. دوباره کاری و حتی سه باره کار از مسائل عادی تشکیلات است چون سلامت اعضا مهم نیست بلکه مهم پر کردن وقت شان است.
هر چهارشنبه اعضای یگان ها تحت امر ستادها هستند. یکبار تحت امر قسمت پشتیبانی بودیم. بعد از مراجعه به قسمت مربوطه به ما گفتند می بایست دوتا از زاغه هایی که مهمات توپ در آنها قرار دارد را تخلیه کرده و گلوله ها را به دو زاغه دیگر منتقل کنیم. کار بسیار سنگین و خسته کننده ای بود که چند هفته طول کشید. در فرقه مجاهدین خلق برای آن که وقت اعضا بیشتر پر بشود از تکنیک های جدید استفاده کمتری می شود. به همین دلیل خبری از لیفتراکت هایی که داشتند نبود و مجبور بودیم جعبه های سنگین گلوله های توپ 130 م. م را با دست جابجا کنیم. در جریان این جابجایی چند نفر از یگان ما دچار مشکل کمر و زانو شدند. بعد از چند هفته کارمان به اتمام رسید اما وقتی چهارشنبه بعدی برای تحت امری رفتیم به ما گفتند طرح عوض شده و باید گلوله ها را دوباره به زاغه های قبلی برگردانیم!
در مقابل، اعضای جداشده چنین شرایطی ندارند. برای گذران زندگی خود و خانواده های شان کار می کنند اما مجبور نیستند تمام وقت کار کنند آن هم بیگاری های بی مزد. برای زندگی خود برنامه ریزی دارند تا از زمان بهتر استفاده کنند و نه برای آن که تحت کنترل باشند. به کارهای خود و مسائلی که دارند فکر می کنند تا از تجارب ناشی از موفقیت ها و شکستهای شان استفاده نمایند.
مواردی که بر شمردم به نظر من مهمترین دلایل بالا بودن مرگ و میر در بین اعضای گرفتار در فرقه هستند و چنانچه عضوی خود را از چنگال رجوی ها برهاند از این موارد در امان خواهد بود.
ایرج صالحی