ماجرای غم انگیز برادران شریفی، تنها نمونه ای از هزاران جنایت رجوی در حق اعضا است

رجوی ها محمد حمادی را هم اول بیمار و سپس اخراج کردند

ماجرای غم انگیز دو برادر شریفی ها را در سایت انجمن نجات مطالعه کردم که واقعاً قلب هر انسانی را از جنایت رجوی در حق این دو برادر به درد می آورد. من که واقعا متاثر شدم و به سهم خودم با خانواده رنجدیده این دو برادر سوخته در آتش فریب و جنایت رجوی ابراز همدردی کرده و از خداوند منان برایشان صبر آرزو دارم.

اما روایت این دو برادر را که خواندم به یاد محمد حمادی عضو خوزستانی جدا شده از فرقه افتادم. او هم به مدت حدود 17 سال عضو فرقه بود که بر اثر فشارهای روحی و روانی بارها از فرقه درخواست جدایی داده بود اما سران فرقه بجای پاسخ به خواسته اش بارها او را مورد اذیت و آزار قرار دادند و در نشست های موسوم به عملیات جاری کتک زدند. در جریان یکی از همین نشست ها مسئولین جیره خوار رجوی به سرش ضربه وارد می کنند و بعد از آن بدلیل فشارهای روحی منزوی و در اثر ان ضربه دچار سردر های مزمن می شود. اما مسئولین فرقه هیچ اهمیتی به بیماری او نمی دهند. محمد کم کم بر اثر فشارهای روحی و ضربه ای که به سرش وارد شده بود مبتلا به تومور مغزی می شود. در نهایت وضعیت او آنقدر وخیم می شود که مسئولین فرقه متوجه می شوند که او تومور مغزی گرفته و به زودی خواهد مرد. کار که به اینجا می رسد، سازمان به جای رسیدگی به بیماری اش، که خودشان مسببش بودند محمد حمادی را در سال 91 از لیبرتی اخراج می کنند.

حمادی از آنجا توسط مسئولین عراقی به هتل مهاجر منتقل می شود. محمد در آنجا بیماری اش تشدید می شود و برادرش او را برای درمان به ایران منتقل می کند. وقتی در ایران دکتر او را معاینه می کند با تعجب سئوال می کند چرا او را اینقدر دیر برای درمان آوردید ؟ خیلی دیر شده و دیگر نمی توان برایش کاری کرد و در نهایت محمد حمادی بعد از 12 روز که به ایران برمی گردد دار فانی را وداع می گوید.

ماجرای شریفی ها و حمادی ها  نمونه هایی از هزاران جنایات رجوی است . چه بسیار افرادی بودند که تاب تحمل فشارهای روحی که فرقه به آنها وارد می آورد را نداشتند و کارشان به خودکشی کشید.  افرادی هم بودند مثل نوح مجدمی و حسن مصفا که خود مسئولین فرقه به بهانه فرستادن به ایران قبل از میدان مین رها کردند و بر اثر اصابت با مین کشته شدند، برخی هم امثال ترابی ها در زندان فرقه بر اثر شکنجه های فراوان کشته شدند و تعدادی هم که فرقه نتوانست آنها را سر به نیست کند به زندان ابوغریب فرستاد تا در آنجا بدتر دچار مشکلات روحی شوند .

آری رجوی طی سالها با ایجاد سانسورهای خبری بر جنایات خود در کمپ اشرف سرپوش گذاشت. او هیچگاه نگذاشت پای خبرنگار مستقل و یا نهاد حقوق بشری به کمپ اشرف باز شود تا مبادا جنایاتی که در حق اعضای خودش روا می دارد فاش شود و متاسفانه جهانی از جنایات رجوی در کمپ اشرف خبردار نشد. ولی وعده خدا برای مجازات و به ذلت کشاندن رجوی حق است و قطعا تاریخ خواهد نوشت که رجوی چه موجود جنایتکاری بوده است.

در پایان یکبار دیگر به خانواده محترم شریفی و دیگر خانواده هایی که فرزندانشان در فرقه رجوی قربانی شدند تسلیت می گویم و برایشان آرزوی صبر و شکیبایی از خدای بزرگ دارم.

حمید دهدار حسنی

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا