در قسمت قبل نوشتم که با گذشت زمان مشکلات و تناقضات در بین همه و بخصوص مسئولین سازمان که تقریباً تمامی آنها متاهل هم بودند، زیاد می شد. رجوی بسیاری از مسئولین سازمان را به دلیل نپذیرفتن مریم یا بحث طلاق از مسئولیت های شان برداشت و رده آنها را ملغی کرد و آنها را در رده های رزمنده و هوادار قرار داد که پایین تر از عضو قرار داد. در این رابطه به وضعیت محمد حیاتی، محمدعلی جابرزاده و رضا مرادی اشاره کردم. حال به ادامه بحث می پردازم.
رجوی با ترفند انقلاب طلاق و معرفی مریم به عنوان مسئول اول سازمان و معرفی خودش به عنوان رهبر عقیدتی، نه تنها همه رقیبان خود یعنی مسئولین مرد و قدیمی سازمان را کنار زد بلکه کاری کرد که ابهت و جایگاهی که آنها در ذهن نیروهای سازمان داشتند بریزد و شخصیت شان را خُرد نمود.
او همچنین با این ترفند کاری کرد که نیروهای سازمان با معرفی یک حائل مشخص (همسر واقعی برای متاهلین و برای مجردین کسی که در ذهن داشتند) خود را در شکست عملیات فروغ (مرصاد) و قفل بودن ارتش آزادیبخش در عراق به عنوان مقصر معرفی کرده و دیگر از این بابت نه تنها نمی توانستند رجوی را مورد سوال قرار دهند بلکه خود را مدیون او بدانند زیرا بدلیل وابستگی به حائل مانع از پیشبرد خط و استراتژی و بردن او به تهران شده بودند!
با شروع بحث های انقلاب طلاق رجوی ها همه را وادار به گزارش نویسی حتی درباره روابط زناشویی خودکردند و به این ترتیب وارد جزیی ترین مسائل خصوصی زندگی نیروهای مجاهدین خلق نیز شده بودند.
رجوی برای آن که سلطه خود را بر نیروها بیشتر نماید، چند حرکت دیگر هم انجام داد. یکی از این حرکات که با سوء استفاده از اعتقادات دینی مجاهدین انجام شد، مطرح کردن بحثی به نام “بحث امام زمان” از سوی رجوی بود. وی در نشستی با حضور تعدادی از مسئولین مجاهدین این بحث را کرده بود و در ادامه به ترتیب سطح تشکیلاتی بقیه نیروها فیلم آن نشست را باید می دیدند. رجوی در این نشست با توضیحاتی درباره زندگی امام زمان (عج) و تاریخچه نواب ایشان و سوء استفاده از این حدیت که “زمین خدا هیچگاه بدون حجت نخواهد ماند”، تلویحاً خودش را نایب امام زمان (عج) معرفی کرد و حتی رو به حاضرین گفت: “نانش را می خوردید، لباسش را می پوشید اما حقش را بجا نمی آورید”. در واقع او علیرغم بیگاری کشیدن از همه داشت منت هم می گذاشت که غذا و لباس نیروها را تامین می کند! با این بحث او می خواست با برانگیختن احساسات مذهبی در بین نیروهای مجاهدین جایگاه خودش را محکم تر از قبل نموده و مانع از باز شدن ذهن دیگران درباره خودش بشود.
حرکت بعدی او وقتی بود که دید موضوع انقلاب طلاق آنطور که او فکر می کرد پیش نرفت و حتی بعضی انقلاب کرده ها پس از مدتی پشیمان می شوند. در این مقطع او بحثی را تحت عنوان “امضای کسر رهایی” مطرح کرد. کسری که صورت آن نفس و مخرج آن خون بود. منظور رجوی این بود که از آن پس خون و نفس همه نیروهای مجاهدین در اختیار او و مریم قرار دارد. صورت این کسر یعنی “نفس” به این معنا بود که زندگی مجاهدین در اختیار مریم قرار دارد و اوست که مشخص می کند مجاهدین چه کار بکنند و چگونه آن را انجام بدهند. مخرج کسر (خون) معنی اش این بود که خون اعضای مجاهدین در اختیار رجوی است و اوست که تعیین می کند مجاهدین کِی و چگونه بمیرند. به این ترتیب اعضا مانند برده هایی در اختیار رجوی قرار گرفتند که نه تنها اختیاری درباره زندگی خود نداشتند بلکه مُردن و نحوه آن را نیز می بایست رجوی تعیین می کرد.
رجوی پایه ای ترین حقوق زندگی و روش های بر طرف کردن نیازهای عاطفی و غریزی را از اعضای مجاهدین خلق گرفت تا بتواند به جاه طلبی های پایان ناپذیر خود ادامه دهد. بحث های انقلاب طلاق تا اواسط مرداد سال 1369 در مجاهدین ادامه داشت و بیشتر نیروهای تا سطح عضو وارد این بحث شده بودند. با شروع بحث انقلاب طلاق، در لایه های مختلف نشست انقلاب برگزار می شد و از آن پس ملاک این که افراد خوب هستند یا نه، این بود که آیا در نشست به طرفداری از انقلاب طلاق و مریم رجوی حرف می زنند یا خیر. به افرادی که در نشست ها چاپلوسی می کردند، حتی اگر در کار اجرایی ناتوان بودند رده های بالاتری داده می شد. در نتیجه کم کم فرهنگ چاپلوسی و تملق گویی رواج یافت و بر مناسبات مجاهدین خلق کاملاً حاکم شد. همچنین در آن ایام گزارش نویسی نیز رواج بیشتری یافت و منجر به فشارهای بیشتری بر نیروها شد. اجباری بودن طلاق و فشارهای ناشی از آن در کنار فشار ناشی از شرکت در نشست ها و گزراش نویسی و انتقادات مستمر باعث شده بود تعدادی از نیروها که در بین آنها از مسئولین هم بودند از سازمان جدا شوند.
در مرداد 1369 و با حمله عراق به کویت شرایط تغییر کرد و رجوی ناچار شد موقتا بحث های انقلاب طلاق را متوقف نماید. بعد از پایان عملیات نیروهای آمریکا و متحدینش در عراق و برقراری آتش بس بین طرفین، شرایط برای ادامه شارلاتان بازی رجوی تحت عنوان انقلاب ایدئولوژیک مجددا مهیا شد.
موضع انقلاب طلاق (انقلاب ایدئولوژیک) را در اینجا به پایان می برم و در فرصت بعدی ادامه این مبحث را برای آشنایی هرچه بیشتر خوانندگان با فریبکاری ها و اقدامات ضد انسانی که رجوی ها تحت عنوان انقلاب ایدئولوژیک انجام دادند را بیان خواهم کرد.
ایرج صالحی