من قربانی بمب گذاری مجاهدین خلق شدم

زهرا صالحی دختر 20 ساله ای که انفجار بمب مجاهدین خلق دستش را قطع کرد

زهرا صالحی، از جمله افرادی است که در بمب گذاری های سازمان تروریستی مجاهدین خلق مصدوم شد و برای همیشه دستش را از دست داد. او در زمان حادثه دختری 20 ساله، شاد و در عنفوان جوانی بود. این حادثه تمام زندگی او و خانواده اش را تحت تأثیر قرار داد.

صالحی در گفتگو با میزان، جریانات روز حادثه را روایت می کند: صبح روز ۲۸ مرداد سال ۱۳۶۵ زمانی که عازم محل کارم بودم، در میدان فردوسی دچار حادثه شدم؛ من یک عابر پیاده بودم که بر اثر یک انفجار دچار جراحت شدم؛ جریان حادثه منجر به جراحت من از این قرار بود که مجاهدین خلق در خودروی کنار یک دفتر هواپیمایی در میدان فردوسی بمب گذاشته بودند؛ زمانی که من از کنار خودرو عبور می‌کردم، این بمب را منفجر کردند؛ ترکش این بمب باعث شد من دست راست خود را از ناحیه زیر کتف از دست بدهم.

شدت انفجار بسیار زیاد بود و همه‌جا دچار حریق شد؛ شیشه‌های ساختمان‌ها شکست و دود وغبار به هوا بلند شد؛ بر اثر آن انفجار تروریستی ۱۶ نفر در دم به شهادت رسیدند؛ ازجمله شهدا و آسیب‌دیدگان خانواده‌ای بودند که از بوشهر آمده بودند تا برای رفتن به مشهد بلیط بگیرند؛ همه افراد این خانواده بر اثر انفجار آسیب دیدند؛ دختر این خانواده در بیمارستان کنار من بستری بود و این جزء خاطراتی است که هیچ‌گاه از یاد نمی‌برم.

صالحی، بیان کرد: در کنار دفتر هواپیمایی حادثه‌ دیده یک ساندویچی بود و من بعد از حادثه فکر می‌کردم گاز این ساندویچی منفجر شده است؛ حتی به ذهنم هم نمی‌رسید که بمبی منفجر شده باشد؛ من پس از انتقال به بیمارستان متوجه شدم که قربانی یک انفجار تروریستی شده‌ام و این اتفاق یک بمب گذاری بوده است.

وی با بیان اینکه شوکه شدن باعث شد حتی عکسی از زمان جراحت خود نداشته باشد، گفت: من دختر جوان و شادی بودم که در زمان بستری شدن در بیمارستان ۲۰ ساله شدم؛ دوره بستری بودنم در بیمارستان بسیار سخت گذشت؛ خانواده و برادرم تلاش کردند که بهترین درمان را برای من فراهم کنند؛ آن‌ها تلاش کردند حتی من را برای درمان به خارج از کشور اعزام کنند، اما، چون شدت ضایعه زیاد بود، پزشکان مخالفت کردند و گفتند زمان برای درمان سریع از دست می‌رود.

جانباز ترور در تشریح روند درمان خود، گفت: درمان در بیمارستان با پیوند دستم ادامه یافت، پیوند رگ‌های خونی انجام شد، اما موفقیت‌آمیز نبود؛ بعد از یک هفته دستم سیاه شد و پزشکان ناچار شدند دستم را قطع کنند.

وی درباره زندگی در سال‌های پس از جراحت، اظهار کرد: من و همه بازماندگان ترور مجاهدین خلق شکایت مشترکی داریم؛ ما زندگی جوانی و آینده خود را از دست دادیم؛ ما جانباز‌های ترور اگرچه جان خود را از دست ندادیم، فقط زنده ماندیم و اما زندگی نکردیم؛ ما از جوانی و زندگی هیچ چیزی نفهمیدیم.

صالحی در بخشی دیگر درباره برگزاری دادگاه رسیدگی به جنایت‌های مجاهدین خلق، گفت: انتظار دارم مجاهدین خلق به اشد مجازات برسند؛ امیدوارم همان طور که مجاهدین خلق به ملت ایران رحم نکردند، دادگاه هم در قبال آن‌ها رأفتی نداشته باشد و آن‌ها را به مجازاتی که مستحق آن هستند، برسانند، زیرا آن‌ها جوانی، سلامتی و زندگی ما را هدف قرار دادند

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا