
مجاهدین خلق سازمانی است که پایه، اساس و ساختار آن در تمام زمینه ها ایدئولوژی استبدادی و خط مشی و استراتژی و روابط آن بر مبنای نبود آزادی و بنوعی دیکتاتوری محض و اختناق و فشار و سرکوب نیروها با دنیای خارج از خودش بوده و با مکانیزمها و شگردها و با استفاده از ترس و زندانی نمودن نیروها در یک چهار چوب بسته تشکیلات و وابستگی به دامن ابرقدرتها و پایمال نمودن ارزش ها و حقوق اولیه انسان ها است.
ما جدا شده ها که سالها در آن سازمان بودیم و با پوست و گوشت خودمان در سازمان و مناسبات حاضر بودیم میدانیم چی بر سر ما گذشت و قربانیانی بیش نبودیم که عمرمان را در درون سازمان با جنایت و خیانت و پایمال نمودن حقوق به حق مان بسر بردیم و میتوانیم شاهدانی زنده و حاضر برای دادخواهی و عدالت جویی برای هر دادگاه بین المللی و وجدان انسان ها باشیم.
سازمان و رجوی بارها اعلام نموده است: اگر بین یک سپاهی و یک بریده مخیر باشیم برای کشتن، ما آن کس که بریده و مزدور می باشد را ترجیح میدهیم و آنان را در هر جای دنیا باشند ترور خواهیم کرد و این منطق یک سازمان تروریستی می باشد.
من در دادگاه فرمایشی که فرقه با حضور ابریشم چی و مهوش سپهری و عباس داوری برایم تشکیل داده بود اعتراض خود را بیان و آنان با شدیدترین وجه ممکن با من برخورد های روحی و روانی نموده و در آخر نیز با شکنجه جسمی موجب شدند انگشتان پایم شکسته و در چندین نقطه از دست و پایم جراحاتی ایجاد شود.
اینان همان برادران و خواهرانی بودند که دم از انقلاب برای رهایی خلق می زدند و خود را برتر از همه خلایق دانسته و دنیا را دعوت به آزادی و برادری و برابری می کردند!
جرم من اعتراض به نابرابری و تبعیض در مناسبات و اعتراض به برده داری نوینی بود که در سازمان وجود داشت! جرم من سوال از روابط سازمان با صدام حسین و پشت پا زدن سازمان به مردم و مملکت و خاک مقدس وطنم بود! جرم من دوست داشتن پدر و مادر و برادر و خواهر و کلا مردم ایران بود؟ آری در این تشکیلات مخوف ابتدا نیرو خود را شکنجه و اگر نیرو سازش نمی نمود سر به نیست و اگر نمی توانستند این کار را انجام بدهند آن نیرو را به استخبارات صدام تحویل می دادند تا موهای سر وی مانند دندان هایش در زندان صدام سفید و دیوانه و آواره گردد.
دوستان و یاران عزیز ترس سازمان از ما بخاطر این است که ما حقایق را درک می کنیم و می دانیم و سازمان میداند سخنی که از دل برآید لاجرم بر دل نشیند. حرف های ما مانند آبی است که بر آتش دروغین سازمان ریخته میشود و هویت واقعی سازمان را افشا و بر ملا می نماید.
ما میدانیم در درون سازمان چه جنایاتی صورت می گیرد و افکار جهانیان را آگاه ساخته و تلنگری بر اندیشه های دوستانمان در درون این سازمان خواهیم شد. انسان هایی که هنوز در درون سازمان با روش های دیکتاتور مآبانه اسیرند و نمیدانند میتوانند بپاخیزند و رهایی یابند و من در اینجا به رجوی و دیگر سران این فرقه میگویم ما را از ترور و کشتن ترسی نیست ، بگذار کسانی که شما را نشناخته اند و گرفتار شمایند آگاه نموده و نخواهیم گذاشت شما به اهداف پلیدتان برسید و با افشاگری و به دادگاه کشاندن شما و تا نابودی شما دست از فعالیت بر نداشته و خاری در چشمان بی فروغ شما خواهیم بود.
اردشیر درویش