ضمیمه ای بر "اسناد استقلال و سرفرازی مجاهدین و ارتش آزادی" – قسمت دوم
در ادامه انتشار فصل های 1-3، نقدی بر " اسناد استقلال و سرفرازی مجاهدین وارتش آزادی" معتبر ترین و ذیقیمت ترین سند باقیمانده از روابط پنهانی مجاهدین و صدام حسین، فیلم های مخفی مذاکرات مسعود رجوی و روسای سازمان اطلاعات و امنیت عراق است.
از آنجا که تا کنون منابع مالی،تسلیحاتی و تجهیزاتی مجاهدین پنهان مانده بود.اینطور بنظر می رسید که مجاهدین بهای ماندگاری خود در عراق را از جیب خویش پرداخته اند! اما اسناد با قیمانده از حکومت صدام حسین خط بطلانی بر ادعاها و تصاویری است که تا کنون مجاهدین نشان داده و یا منتشر کرده اند.
در نقد و بررسی "اسناد استقلال و سرفرازی مجاهدین"، نوارهای ویدئویی بجا مانده از حکومت صدام حسین و کتاب وخاطرات افراد منتقد و جدا شده برای روشن شدن حقایق، مورد استفاده قرار گرفته است که در این قسمت بعنوان "گوشه ای از منابع مالی مجاهدین در عراق" منتشر می گردد.
ابواحمد: قربان! این مشکل به دلیل تأخیر بودجه و یکسری تأخیر در پرداخت هزینه بهوجود آمد. اقدامات ما کامل است و نقص ندارد؛ بقیة مسائل با ارتش است. ما به ارتش پیشنهاد دادیم که یک بودجه و حساب جاری در اختیارشان قرار دهیم تا تعمیرات ما تداوم پیدا کند و متوقف نشود.
ابواحمد: ارتش در تعمیرات و تجهیزات ناقص خود، سرش خیلی شلوع بود، قربان!…
رجوی: خواهش میکنم اگر برایتان امکان دارد این بند را کاملاً بخوانید.
حبّوش: در ماه مه سال 2000 آقای رئیسجمهور تصویب کرد که بودجة سازمان [مجاهدین خلق] یک میلیارد و هفتصد و پنجاه و دو میلیون دینار است که برای ساختن نهادهای زیرساختاری سازمان اختصاص مییابد. این یک بحث حسابداری است و من اطلاع ندارم به چه نحوی است. پس میخواهید معوّقة سال 2000 و بودجة اختصاصی برای تعمیرات خودروهای زرهی را به بودجة سال 2001 انتقال بدهیم. این یک اصل حسابداری است؛ مدیرکل حسابداری را دعوت کنید و یا با او تماس تلفنی بگیرید تا من با او صحبت کنم.
حبّوش به فردی که میخواهد با مدیرکل حسابداری تماس بگیرد، میگوید: «چرا خوابآلود و بیرمق هستید؟ اگر خوابت میآید برو بخواب، اینجا در این جلسة مجاهدینخلق آدم خوابآلود نمیخواهیم.»
از مدیرکل حسابداری سؤال کنید که اگر پولی در حساب داریم، تماس بگیرد. بگویید اگر پول داشته باشیم، آیا میتوان آن را به بودجة جدید سال 2001 انتقال داد یا خیر؟
با مدیر کل حسابداری تماس میگیرند و از او سؤال میکنند که بودجة اختصاصی معوّقه برای تعمیر خودروهای زرهی مجاهدین خلق، به بودجة سال 2001 انتقال مییابد یا از دست میرود؟ مدیرکل حسابداری جواب میدهد که از بین میرود! حبّوش میگوید: «به عدنان مدیرکل حسابداری بگو بیاید اینجا.»
ما به او خواهیم گفت لیستی از پرداختهای گذشته را تهیه کند تا ببینیم کجا معوّقه بوده است، چرا پرداخت نشده و بقیة پول نزد او باقی مانده است؛ و چرا خودروهای زرهی را تعمیر نکردند؛ و چهقدر از آن خرج هزینه شده و چهقدر باقی مانده است. به او بگویید حتماً با لیست بیاید تا مورد محاسبه قرار گیرد.
حبّوش (خطاب به ابواحمد): این مسئلة بودجه را باید قبلاً حل میکردید، نه اینکه در این جلسه مطرح شود. برویم سراغ بند دیگر.
رجوی: پس جنابعالی بر اجرای این بند موافقید؟
حبّوش: بگذارید مدیرکل حسابداری حاضر شود تا بررسی کنیم. یکسری مسائلی هست که همانطوری که شما از آن رنج میبرید، من هم رنج میبرم. قانون دستوپای ما را بسته است. مدیر حسابداری که آمد، من طبق قانون با او صحبت خواهم کرد تا این اشتباه و اشکال در سال 2001 تکرار نشود.
(رو به همراهان) مدیر کل حسابداری آمد؟
رأفت: بله قربان! آمد. بگذارید قبل از اینکه پاسخهای برادر مسعود را بشنویم. مدیرکل حسابداری داخل بیاید.
فرد موصوف (موسوم به «رأفت») وارد میشود؛ رجوی از جا بلند میشود، به سراغ او میرود و ضمن روبوسی با او میگوید: «تمام زحمات ما بر گردن شماست». سپس ابریشمچی جای خود را به مدیر کل حسابداری (عدنان) میدهد.
حبّوش: از بودجة سازمان مجاهدین برایم بگو؛ چه مبلغی برای آنها اختصاص داده شده است؟
عدنان: قربان! مبلغ یک میلیارد و هفتصد و پنجاه و دو میلیون دینار بودجة ماهانه به اضافة بودجههای دیگر…
حبّوش: چقدر از این بودجه هزینه شده است؟
عدنان: فقط سیصد و پنجاه میلیون (000/000/350) دینار برایشان باقی مانده است.
حبّوش: اینها یک کمبود بودجه در تأمین هزینة تعمیر خودروهای زرهی دارند؛ آن هم به دلیل اینکه ارتش به تعهّدات خود عمل نکرده است. این سیصدو پنجاه میلیون دینار باقی مانده به خزانة دولت بازگردانده خواهد شد؟
عدنان: این مبلغ را به عنوان ذخیره در حساب بانکی نگهداشتهایم تا چنانچه تا تاریخ 31 دسامبر 2000 / 10 دی 1379 چکهایی آمد، آن را از حساب بکشیم.
حبّوش: بابت تعمیر خودروهای زرهی آنان چهقدر به حساب ارتش واریز کردهایم؟
عدنان: فقط برای تعمیرات، یک میلیارد و بیست و هشت میلیون (000/000/028/1) دینار واریز کردیم.
حبّوش: همه تعمیرات را انجام دادند؟
عدنان: خیر قربان! مورد به مورد تعمیر میکردند و ما پول را واریز میکردیم. البته یکسری تعمیراتی را انجام دادهاند که منتظریم تا فاکتورهای آن را برایمان ارسال نمایند تا هزینة آن را پرداخت کنیم. یک هفته پیش یکسری فاکتور هزینة تعمیرات به مبلغ چهارصد میلیون (000/000/400) دینار برایمان آمد که ما آن را به بودجة سال 2001 میلادی اضافه میکنیم.
حبّوش: وقتی که فاکتورهای هزینة تعمیرات برایتان میآید، آیا از جایی تأیید میشود که این خودروها واقعاً تعمیر شده یا خیر؟
عدنان: بله قربان! تشکیلاتی وجود دارد که این را تأیید میکنند.
حبّوش: آیا آمار دادهایم که ارتش چهقدر تعمیرات انجام داده است؟
رأفت: بله قربان! آمار داریم ولی بنا به دستور آقای رئیسجمهور به ارتش، چهار مرحلة بسیج تعمیرات خودروها و تجهیزات ارتش انجام شد و به دلیل این ترافیک بود که تعمیرات اینها به تعویق افتاد.
حبّوش: حرف من این است که آیا ما پول را واریز کردهایم ولی تعمیر صورت نگرفته است؟
عدنان: بله قربان! ما پیشاپیش پول را واریز کردهایم و فاکتورهای آن پس از تعمیر برایمان ارسال میشود؛ چون ترسیدیم بودجه تمام شود.
حبّوش: من پیشنهاد دارم که یک مقدار پول برای ارتش واریز کنیم.
عدنان: اگر بخواهید 300 میلیون یا 250 میلیون دینار به عنوان احتیاط ذخیره باقی بماند.
حبّوش: شما 250 میلیون دینار واریز کنید و بعد از 31 دسامبر 2000 فاکتورهای آن را بیاورید. ما با این صورت به خزانة دولت یا ارتش کلک میزنیم. البته این کار قانونی است!
رجوی (با خنده): واقعاً قانونی است؟!
حبّوش: و این، اضافه بر یک میلیارد و بیست و هشت میلیون (000/000/028/1) دینار است که برای تعمیرات شما اختصاص داده میشود.
رجوی: اجازه میدهید یک جمله بگویم؛ هفتصد و پنجاه و دو میلیون (000/000/752) دینار که پرداخت شده است، معوّقة سالهای گذشته بوده است؛ سیصد و پنجاه زرهی ما در سالهای قبل تعمیر شده است. وقتی که از ارتش سؤال میکنیم، میگویند: سرویس اطلاعاتی به ما پول نداده است…
حبّوش (خطاب به ابواحمد): آیا آنها تانک دارند؟
ابواحمد: بله قربان! تانک چیفتن و تی 53…
رجوی: در ماه مه آقای رئیس سرویس گفتند که یک میلیارد و هفتصد و پنجاه و دو میلیون
(000/000/752/1) دینار نزد شماست.
عدنان: اختصاص داده شده است.
رجوی: هفتصد و سی و دو میلیون (000/000/732) دینار معوّقة سالهای گذشته 1999 به قبل است؛ پس یک میلیارد و بیست میلیون (000/000/020/1) باقی میماند. من الآن از آقای رئیس سرویس این را خواستهام؛ شما هم به من جواب بدهید. (مسعود رجوی متن عربی سند درخواست را میخواند):
نرجو تطبیق السّیاق الذی اتّبع الصّرف المخصّصات الخاصّ بالبنی التحیّ نفسه بشأن صرف المخصّصات المصدسق علیها لعملیات التّصلیح ایضاج؛ و ذلک یعنی حال المخصّصات المتبقیّ من عام 2000 و المخصّصات المصدسق علیها لعام 2001 الی حساب المنظّمه حتّی بحری ما یلی: اوّلاً انجاز التّصلیحات المدرّع1 منجّز1 خلال عام 2000 خلال شهری کانون الثّانی [ژانویه] و شباط [فوریه] عام 2001 تصلیح. ثانیاً تحدید حصّ المدرّعات فی کلّ معسکرات «الخاص»، «الکوت» و «ابوغریب»؛ و الّتی یبلغ مجملها 20 مدرّع شهریاً اضاف الی تصلیح 5 مدرّعات فی کلّ المعسکرات الاثخری؛ و ذلک حسب السّیاق الّذی کان ساریاً خلال السّنوات السّابق.
خواهشمند است همانگونه که برای تأسیسات زیربنایی سازمان بودجهای اختصاص یافته بود، از بودجة کلی تصویب شده، بودجهای جهت تعمیرات موردنیاز سازمان نیز اختصاص یابد؛ و این بدان معناست که پول باقی مانده از بودجة سال 2000 به علاوة کل بودجة سال 2001 به حساب سازمان واریز گردد تا اقدامات ذیل انجام شود: اوّل انجام تعمیرات زرهی که قرار بود در سال 2000 میلادی انجام شود، در ماههای ژانویه و فوریة سال 2001 صورت گیرد. دوّم اختصاص دادن سهمیة تعمیرات زرهی برای پادگانهای «خالص»، «کوت» و «ابوغریب»، ماهانه 20 دستگاه زرهی و برای سایر پادگانها تعمیر 5 دستگاه زرهی در ماه، آن هم طبق روالی که در سالهای گذشته عمل میشد باشد.
رجوی (به زبان عربی از عدنان مدیرکل حسابداری سؤال میکند): از جنابعالی سؤال میکنم: آیا میشود در رابطه با تحویل گرفتن بودجة اختصاصی تعمیرات زرهی به همان نحوی عمل کنید که در تحویل دادن بودجة تأسیسات زیربنایی عمل کردید؟
عدنان: منظورتان این است که کل بودجه را درجا تحویل بگیرید؟
رجوی: بله…
حبّوش: به شما میگویم که یکسری پول معوّقه از سال 1999 دارید. بودجة سال 2000 تنها توانست بدهی قبلی ما را پر کند. آنچه باقی مانده، برای تعمیرات زرهی کافی نیست!
عدنان: قربان! الآن لیست هزینة چهارصد میلیون (000/000/400) دیناری بهدستمان رسید.
رأفت: هنوز ارتش خیلی به ما بدهکار است. خیلی از پولهای تعمیر را پیشاپیش دادهایم ولی هنوز تعمیرات لازم را انجام نداده است.
داوری (به زبان عربی): همانگونه که مطّلع هستید، امسال بسیج تعمیراتی نبوده است؛ فقط تعمیرات جاری بود که بر اساس همان سهمیة ماهانه است. 5/4 میلیون دینار برای تعمیرات پادگان «اشرف» اختصاص یافته بود و چهار پادگان دیگر هر کدام یک میلیون دینار در ماه بودجة تعمیراتی دارند؛ یعنی جمعاً 5/8 میلیون دینار برای کل پادگانها در ماه؛ که اگر ضربدر 12 ماه بکنیم، کمتر از 100 میلیون دینار میشود.
حبّوش: من خلاصة کلام شما چند نفر سمیر، عدنان و علیرضا (داوری) را متوجه شدم. همین الآن وزیر دفاع را برایم بگیرید. این مطلبی است که آقای رئیسجمهور از من سؤال میکند و من باید پاسخ دقیق داشته باشم. شما سه نفر نزد آقای وزیر دفاع بروید و موارد خودتان را هم دقیقاً از قبل آماده کنید. او [وزیر دفاع] نیز متخصصین ذیربط خود را آماده میکند و [شما با آنها] دربارة لیستهای تعمیرات بحث و بررسی کنید؛ تا باقی ماندة هزینهها مشخص شود و حساب برای بودجة سال 2001 دستمان باشد.
عدنان: قربان! برای سال 2001 یک بودجة یک میلیاد و هفتصد و پنجاه و دو میلیون (000/000/752/1) دیناری اختصاص دادیم؛ به علاوه، 400 میلیون دینار هم که لیستهای آن به دستمان رسیده بر بودجة سال 2001 اضافه کردیم.
تلفن زنگ میزند؛ ظاهراً وزیر دفاع پشت خط است. حبّوش بلند میشود و همه به تبع او بلند میشوند.
حبّوش: سلام قربان! خسته نباشید. بابت رژه به شما تبریک عرض میکنم. در حقیقت من مشغول رسیدگی به موضوع مجاهدین هستم؛ بخصوص بحث تعمیرات. چیزی که از جنابعالی میخواهم، این است که اشکالاتی در مسئلة تعمیرات و محاسبات مالی مربوط به آن وجود دارد که با کمیتة سه نفرهای که من تعیین کردهام و افراد ذیربط در وزارت دفاع جلسهای تشکیل دهید و این مسئله را حل و فصل کنید. موضوع، تعمیرات و مقدار تعمیرات است؛ آخر در پایان امسال تعمیرات در سطوح مطلوب نبوده است. وقتی که بنده وارد جزئیات میشوم، مشاهده میکنم که یکسری اشکالات در مسئلة پرداخت هزینه و انجام تعمیرات وجود دارد. برخی از پولها قبل از انجام تعمیرات به حساب شما واریز شده است و با همة اینها نتایج تعمیرات در سطح مطلوب نبوده است. اعتراض روی کیفیت تعمیرات نیست بلکه روی تعداد دستگاههایی است که باید تعمیر میشد. در این مسئله بهترین فرد شخص شما هستید که مسئله را یکسره کنید. چه وقتی را برای فردا مناسب تشخیص میدهید تا دوستان نزد شما بیایند؟… خیلی خوب است. من از شما تشکر میکنم. فردا سه نفر میآیند؛ رفیق سمیر، عدنان مدیر کلّ حسابداری و دو نفر از گروه ما. فردا برادر مسعود چه ساعتی بیایند؟ میخواهم مسعود مطمئن بشود که فردا شما نیز در آن جلسه حضور دارید…
حبّوش: خیر؛ من جواب میدهم که بله یا خیر. مورد درخواست دهم تجارت است که سهمیة 18 میلیون بشکه نفت برای هر 6 ماه جهت فروش میباشد برای من نامه و دستور استاد عزّت ابراهیم را مشخص کنید.
رجوی: استاد طه خودش به من گفت و دستور سید الرئیس نیز هست.
حبّوش: ما در سال چهقدر برای مجاهدین نفت در نظر گرفته بودیم؟
رجوی: 5 میلیون بشکه در سال بوده است.
حبّوش (خطاب به افسران مخابرات): به سید الرئیس نامه بنویسید، مبنی بر اینکه برادر مسعود رجوی درخواست سهمیة بیشتری دارد.
رجوی: ما برای هر بشکه 30 سنت میگیریم که 10 سنت آن هزینة جاری میشود و از این 18 میلیون ببینید چه چیزی عاید ما میشود…
حبّوش: در نامه توضیح دهید که از فروش 5 میلیون چهقدر عاید مجاهدین میشود و این گروه نیاز به فلان مبلغ دارند که اگر 18 میلیون داده شود، فلان مبلغ عاید آنها خواهد شد.
رجوی: از وزارت نفت و توافقات آنها ذکر شود.
حبّوش: دو درخواست دیگر داریم که تهیة امکانات پتروشیمی و صدور آنها به خارج از عراق و فروش آنهاست.
رجوی: گفتند دستور مخابرات باشد.
حبّوش: چه کسی گفته است؟
افسر مخابرات: قربان! این مورد محصولات پتروشیمی و صدور آنها به خارج از عراق…
حبّوش: من قانون این را میخواهم.
یکی از افسران مخابرات: قربان! این موضوع مربوط به دفتر عزّت ابراهیم میشود که با وزیر نفت دارند.
حبّوش: یعنی دستور و قانون آنهاست.
افسر مخابرات: بله قربان! عزّت ابراهیم و دفتر رئیس جمهور اجازة صدور مواد پتروشیمی را توسط شرکت «العنقاظ» به خارج دادهاند؛ طی نامة 518 مورخة 22 آوریل 2001؛ و صدور این مواد توسط وزارت صناعت و نفت است؛ و وزارت صناعت هم موافق است.
حبّوش (خطاب به افسران مخابرات): درخواست استعلام از دفتر رئیس جمهور مبنی بر این مورد تهیه و ارسال شود.
رجوی: خود شما قبلاً موافقت کرده بودید…
حبّوش: بله؛ اما استعلام شود بهتر است، احتیاطی است که باید انجام شود. یک مورد قبلاً به دستور عزّت ابراهیم [الدّوری] انجام شد و شکایت نامه برای سید الرئیس رفت و به دست ایشان رسید. برای احتیاط استعلام شود بهتر است.
رجوی: آخر شما قبلاً گفته بودید…
حبّوش: بله؛ من در این خصوص اطلاعی ندارم؛ استعلام شود بهتر است.