نامه سرگشاده به آقای الخو ویدال کودراس، شماره 60، خیابان وتریس، بروکسل
جناب آقای کودراس،
از سفر غیر رسمی شما به پادگان اشرف که بقایای مجاهدین خلق را در خود جای می دهد، آگاه شدم.
و البته، شگفت زده شدم که چیزی درباره دیدار شما با مقامات عراقی، به عنوان نایب رئیس پارلمان اروپا، نشنیدم. شاید نیازی نمی دیدید تا درباره دل مشغولی های خود درباره این گروه تروریستی بیگانه با حکومت قانونی کشوری که از آن دیدار می کنید، بحث کنید. متأسفانه، ماهیت غیر رسمی دیدار شما از این گروه تروریستی شما را با بقایای رژیم صدام در عراق در یک صف قرار می دهد.
همچنین نامه ای را که بنیاد سحر در بغداد برای جناب عالی فرستاده بود، خواندم و افتخار دارم که از بنیان گزاران این بنیاد در سال گذشته در عراق بوده ام تا بتوانیم قربانیان این فرقه تروریستی را نجات دهیم.
آقای محترم،
نامه سرگشاده ای که بنیاد سحر برای شما فرستاد نیاز به شرح بیشتر ندارد امـــا لازم می دانم که به شما یادآوری کنم که حکومت عراق (که من مرتباً با آن تماس و مشاوره دارم) این گروهی را که شما این چنین به آن علاقمند هستید، بخشی و جزیی از ارتش سرکوبگر صدام می داند و مُِصر است که آن ها را از کشور خود اخراج کند.
حکومت عراق هیچ سودی و در واقع هیچ اجباری نمی بیند که با بخشی از ارتش خصوصی صدام که نه عراقی هستند و نه شهروند، همکاری کند. شما حتماً موافق هستید که این افـراد نمی توانند در عراق بمانند. ارتش امریکا بزودی کنترل امنیت استان دیاله را به حکومت عراق واگذار می کند و حکومت عراق نیز به دنبال اخراج گروه از کشورش می باشد.
شما بدون این که هیچ نماینده ای از سازمان های حقوق بشری جنابعالی را همراهی کند از کمپ اشرف دیدن کردید. از کمپ دیدن کردید بدون همراهی یکی از مقامات حکومت عراق و از کمپ دیدن کردید بدون آنکه حتی درباره گفته هایی که درباره آنچه واقعاً پشت درهای اشرف می گذرد، تحقیق کنید. هر آنچه قصد شما بوده است، مطمئناً هدفتان از دیدار، تحقیق درباره گفته هایی که در مورد جراحی های بی شمار غیر ضروری رحم که روی زنان اشرف انجــــام می شود، نبوده است. در غیر این صورت زحمت به همراه بردن یکی دو پزشک را به خـــود می دادید. شما حتی یک مترجم مستقل با خود نبردید (یا رهبران فرقه اجازه ورود افراد مستقل را نمی دهند؟)
آقای گرامی،
کوچک ترین کاری که شما می توانستید انجام دهید این بود که چند تن از والدینی که طی 25 سال گذشته اجازه دیدن فرزندانشان را نداشته اند، به همراه ببرید. یا می توانستید درخواست دهید که خطوط تلفنی برای برقراری تماس با افراد داخل کمپ تعبیه شود.
آقای ویدال کودراس عزیز،
آیا متوجه شدید که هیچ کودکی در کمپ وجود ندارد؟ آیا نمی دانید که این به دلیل آن است که رهبر فرقه ازدواج و روابط خانوادگی را ممنوع کرده است؟ آیا متوجه شدید که شهروندان « شهر اشرف » یونیفرم نظامی می پوشند؟ آیا « نفی خشونت » را در تناقض بــــــا « آموزش نظامی » نیافتید؟ آیا توجه نکردید که همه افرادی که اجازه داشتند نزدیک شما بیایند، یک چیز می گفتند و یک جور رفتار می کردند؟ آقای عزیز، شما یک سیاستمدار هستید. مطمئناً از هر کسی بهتر می دانید که اگر 10 نفر دارید که یونیفرم یکسان می پوشند، یک چیز می گویند، در یک زمان می خندند و در یک زمان فریاد می کشند، باید نیروی دیکتاتوری پشت سر آن ها باشد.
آیا ندید که « شهری » که از آن دیدن کردید، هیچ مهد کودک، مغازه، مدرسه، سینما، محضر ثبت ازدواج، تلفن همگانی و دفتر پستی ندارد؟
آقای عزیز، من واقعاً معتقدم که شما باید یک بار دیگر از کمپ دیدن کنید و این بار من آمادگی ام را اعلام می کنم که در خدمت شما باشم و همراهی تان کنم. و بالاخره این که تصور نمی کنم که شما را برده باشند تا مجموعه رهبری ضد هسته ای را که صدام حسین به مسعود رجوی هدیه کرده است، ببینید، مطمئن هستم که به شما اجازه نداده اند تا بخش « خروج » کمپ را دیدن بکنید، جایی که بیش از 300 نفر از افرادی که از گرفتن دستورات نظامی سرباز زده اند توسط فرقه زندانی شده اند.
آقای عزیز، بلافاصله پس از حمله امریکا به عراق در مارس 2003، مسعود رجوی، رهبر فرقه مجاهدین خلق، پنهان شد. پس از سه سال عدم ارتباط با دنیا، در سال 2006 بیانیه ای به نام او منتشر شد. در این بیانیه رجوی برنامه زمانی خود برای براندازی رژیم ایران اعلام کــرد: « ظرف دو سال آینده ». در آن زمان توجه کمی به او شد. رجوی این گونه ادعاهای بی معنی را
مکرراً طی 30 سال گذشته تکرار کرده است.
اطلاعاتی که از درون فرقه می رسند، با این وجود، نشان از آن دارند که ضرب العجل ژانویه 2009، بخشی از برنامه شیطانی تر رهبران فرقه است. در پی اعلام این تاریخ، هر عضو فرقه ملزم به امضای کاغذی شد مبنی بر آنکه سوگند یاد کند که تا ژانویه 2009 فرقه را ترک نخواهد کرد که بنابر اظهارات رجوی این تاریخ زمان سرنگونی رژیم است.
پیام رجوی اعلام می کند که هنگامی که ضرب العجل ژانویه 2009 رسید: « هر کس که بخواهد می تواند گروه را ترک کند، و من خودم آنهایی را که بی فایده هستند بیرون خواهم انداخت » کارشناسان اصطلاحات مخصوص فرقه مجاهدین خلق این جمله رجوی را قصد وی برای به مصیبت کشاندن پیروانش، تعبیر می کنند؛ قابل پیش بینی ترین سناریوها می تواند خودکشی های دسته جمعی در کمپ اشرف و یا حمله به مواضع بیرونی با ابعاد انتحاری در دیگر نقاط دنیا یعنی جاهایی که فرقه مجاهدین پایگاه دارد، باشد. و آن این است که عاملان « خالص » مجاهدین خلق مخالفان رجوی در اروپا را خواهند کشت و سپس خود را خواهند کشت.
گزارش سال 2006 وزارت خارجه امریکا درباره تروریسم، که مجاهدین را به عنوان گروهی تروریست با ویژگی های فرقه ای توصیف می کند، هشدار می دهد که: « بسیاری از رهبران و عاملان مجاهدین خلق، به هر حال در ابعاد گسترده ای باقی مانده اند و شعار عاملان باقیمانده مجاهدین خلق که اسلحه و آموزش بمب سازی از رژیم صدام حسین دریافت کرده اند باید شدیداً مورد نظارت قرار بگیرند. »
دوستان ما که در طی 5 سال گذشته موفق به فرار از کمپ اشرف شده اند، عمیقاً نگران رخ دادن سری دیگری از خودسوزی ها و حتی عملیات های انتحاری مشابه آن که اخیراً به دستور رهبران فرقه در سال 2003 رخ داد، هستند.
ما شدیداً نگرانیم که فرا رسیدن ضرب العجلی که مسعود رجوی قول داده است، افراد باقی در کمپ اشرف مجبور به خودسوزی دسته جمعی و یا کشتار دسته جمعی کسانی که دیگر از رجوی تبعیت نمی کنند، شوند.
جناب ویدال کودراس، از شما به عنوان فردی که به رهبران فرقه دسترسی دارید، به عنوان کسی که به درون فرقه دسترسی دارید و به عنوان کسی که توانایی و قدرت ایجاد تغییر را دارد خواهش می کنم که به ما کمک کنید:
1ـ دروازه های این کمپ را هر چه زودتر به روی نمایندگان سازمان های حقوق بشری، به ویژه پزشکان و روانشناسان مستقل بگشائید.
2ـ دروازه های این کمپ را به روی خانواده های افراد درون کمپ که برخی از آن ها عزیزان خود را بیش از دو دهه ندیده اند، بگشائید.
3ـ مکانی را برای پناهندگان (جایگزین تیف) برقرار کنید تا کسانی که نمی خواهند به خدمت به رهبران یک فرقه تروریستی ادامه دهند بتوانند فرار کنند.
4ـ امکان انتقال همه افراد کمپ اشرف از عراق به کشورهای امن اروپایی را فراهم کنید تا آن ها بتوانند دوباره ساکن شوند و به جامعه آزاد و عادی بازگردند.
به عنوان مقدمه دیدار درباره شما از کمپ اشرف، مایل هستم که با شما دیداری داشته باشم و توجه شما را به چند واقعیت اساسی و اطلاعات مهم درباره کمپ اشرف جلب کنم و موضع حکومت عراق نسبت به گروه را مورد بحث قرار دهیم چرا که شما ظاهراً به هنگام دیدارتان از کشور آن ها این موضوع را برای خود روشن نکردید.
مسعود خدابنده