دستگاه تبلیغاتی رجوی بعدازدیدار با صدام دربغداد باکپی برداری ازروزنامه های دولتی عراق در بوق های تبلیغاتی خود دمیدند که رهبری عراق استقلال سیاسی-نظامی وایدئولوژیکی مجاهدین را به رسمیت میشناسدتا بدینوسیله افشاگریهای جریانات واحزاب سیاسی خارج ازکشور راکه عزیمت مجاهدین به عراق را بمثابه مرگ سیاسی آنها تحلیل میکردند خنثی کنند.ازهمان ابتدانیز برای کسانیکه با ماهیت طبقاتی وبافت حکومتی وحزب بعث وتاریخچه تصفیه حسابهای خونین داخلی آن آشنا بودندامرمشتبه نبود که صدام جنایتکار حاضر به تقسیم قدرت باکسی نیست.اما برای اینکه یکطرفه به قاضی نرویم و قبل ازهرگونه پیشداوری به تجزیه وتحلیل تک تک این محورها می پردازیم تا به عمق دروغ گویی وتبلیغات رسوایی فرقه رجوی درعمل پی ببریم.
الف:استقلال سیاسی
رجوی هیچگاه نتوانست بعنوان یک سازمان مستقل دربرابر حمله نظامی عراق به کویت علیرغم اینکه دود آن به قول خودش به چشم مقاومت ومردم ایران رفت موضع بگیرد و این اقدام تجاوزکارانه رامحکوم کند برعکس سعی کرد که درنشست های داخلی نیروهارا چنین توجیه کند که حمله نظامی عراق به کویت ناشی از فشارهای دولت های مرتجع عرب وبخصوص عربستان وکویت وباحمایت امریکا بوده است.رجوی همچنین از این پارافراتر گذاشته وتعیین نخست وزیر برای کویت ازطرف صدام رابه اوتبریک گفت ودرملاقات های خصوصی بامسئولین سیاسی عراقی از کویت بعنوان استان دیگرعراق نام میبرد.تحت تاثیر همین شرایط صدام که قبل ازآن آتش بس باایران راپذیرفته ودیگربه ایران بمثابه دشمن اصلی نمی نگریست وبدنبال گشودن جبهه جدیدی درخاک کویت بودتمامی تبلیغات سازمان وازجمله رادیو مجاهدراتعطیل نمودتابرعلیه ایران دست به تبلیغات نزنند.رجوی در توجیه این اقدام دولت عراق گفت فعلاوموقتا مسیر صاحبخانه ازما جداشده وصاحبخانه چون نمیتواند دردوجبهه بجنگد خواهش کرده که تافتیله تبلیغات برعلیه رژیم راپایین بکشیم.
دربُعد نظامی نیز سازمان بخاطر اینکه دولت عراق اعلام کرده بودکه حضور نیروهای سازمان درمرز میتواند دولت ایران راتحریک کند.تمام نیروهایش رابه قرارگاه فراخواندو عملا دولت عراق تمامی فعالیت های سیاسی-تبلیغاتی ونظامی سازمان راتعطیل کرد.به هنگام بازگشایی سفارت ایران درعراق دولت عراق مقررات منع ترددبه آن منطقه را صادر کردونیروهای سازمان حق ورود به آن مناطق رانداشتند.از بُعد اجتماعی نیز برقراری رابطه با مردم عراق به جز آن دسته از مردم که عضو حزب و یا جزءنیروهای مخابرات بودند واز طرف دولت توجیه شده بودند ممنوع بود.تمامی مراجعات برای عکاسی وگرفتن عکس به یک مغازه محدود می شد.از میان دهها عضو مجاهدین فقط تعداد کمی کارت عدم تعرض برای تردد درسطح شهرها داشتند ومنطقه هرکدام نیز مشخص بودوخیلی ازاین نیروهاکه این ضوابط رارعایت نمی کردنددستگیر می شدند.
ب:استقلال نظامی
دراین مورد دیگرامر حتی برسرسپرده ترین نیروهای رجوی نیزمشتبه نمی شد که دم زدن از استقلال نظامی شعار مضحکی بیش نیست.تمامی آموزش نیروها،سلاح افزار،قطعات یدکی،تعمیرزرهی ها،زمان،مکان،نوع عملیات بایدازقبل به تایید مسئولین وفرماندهان نظامی عراق می رسید.آنها متناسب با مقتضیات زمان خیلی از عملیات راکنسل می کردند. بعنوان مثال:بعد ازمرگ آقای خمینی،سازمان خودرا آماده عملیات فروغجاویدان2کرده بودو حتی به مدت یک هفته نیروهایش مشغول آماده سازی زرهی ها ومانورهای نظامی بودند ولی درنهایت ازطرف دولت عراق کنسل شد.مسعود رجوی دراین باره دریک نشست که نیروهای سطح بالای سازمان(شورای مرکزی)شرکت داشتند گفت 3 روز جلو کاخ سید الرئیس نشسته بودم که موافقت او رابرای عملیات بگیرم ولی موافقت نکردوما دست از پا درازتر برگشتیم ولی آنها بعدنیروهای پایین راچنین توجیه کردند که طرح عملیات لو رفته بودوبرای جلوگیری از خسارت واز دست دادن آخرین فرصت عملیات موقتا لغوشده است. ارتش عراق حتی درجریان جنگ با کویت به بهانه کمبود سلاح وجنگ افزار خیلی از زرهی هاواز جمله تانکهای تی 72وزرهی ها راازقرارگاه مجاهدین خارج نمودوسرنیروها برای تمرین بی کلاه ماند بطوری که مریم رجوی برای قانع کردن نیروها گفت قراراست که زرهی های مدرنتری به ما بدهند.درجریان موشک باران شهرها نیز هیچگاه رجوی دولت عراق را که شروع کننده اول بود محکوم نکرد تنها برای سواستفاده تبلیقاتی درخواست قطع موشک باران رامی نمود.
ج:ایدئولوژی
باتوجه به شیعه بودن مجاهدین دولت عراق حساسیت زیادی روی مسئله ایجاد میکرد وهر گونه رابطه بااهالی شیعه نشین راممنوع کرده بود.وحتی درمراسم های زیارتی که به کربلا ونجف می رفتیم چند افسر مخابرات عراق مارا همراهی میکرد وبه محض اطلاع از برخورد بامردم شیعه مستقیما تذکر می دادند.تعداد نفرات خاصی که مورد اطمینان دستگاه رجوی بودند برای خرید مهروتسبیح به بازار می رفتندومابقی نفرات درحرم نگه داشته می شدند ازطرف سازمان برای جلوگیری از ایجاد رابطه با مردم شیعه تبلیغات شدیدی مبنی بر اینکه آنها مزدوران رژیم ایران هستندروی نیروهای سازمان صورت می گرفت تا بقول خودشان قاف سیاسی ندهند ورابطه برقرارنکنندومناطق شیعه نشین بعنوان منطقه سرخ قلمداد میگردید.
باتوجه به موارد بالا واندکی تامل وبررسی درنکات فوق می توان به عمق بی پایگی این سه اصل پی برد وبا درنظر گرفتن اطلاعات مستند ازهمکاری اطلاعاتی رجوی با صدام در زمینه افشای طرح های نظامی واطلاعات فعالیتهای هسته ای وهمچنین همکاری مشترک نظامی درسرکوب انتفاضه مردم عراق وکشتار اکراد می توان نتیجه گرفت که استقلال سیاسی-نظامی وایدئولوژیک مورد ادعای رجوی درعمل همان سرسپردگی مطلق او به رژیم صدام است که با استناد به بحث های فوق برای هر انسان منصفی اثبات میگردد.
علی اکرامی عضو سابق شورای مرکزی مجاهدین